459
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2

فصل يكم : داستان سقيفه

1 / 1

انكار وفات پيامبر

۹۲۲.سنن الدارِمىـ به نقل از عِكْرمه ـ: پيامبر خدا روز دوشنبه وفات يافت ؛ ولى بقيّه روز و يك شبانه روز پس از آن نيز نگه داشته شد ، تا آن كه شب چهارشنبه به خاك سپرده شد .
[ برخى] گفتند : پيامبر خدا وفات نيافته است ؛ بلكه روحش عروج كرده است ، همان گونه كه روح موسى عليه السلام عروج كرد . عمر برخاست و گفت : پيامبر خدا وفات نيافته است ؛ بلكه روحش عروج كرده است ، همان گونه كه روح موسى عليه السلام عروج كرد و به خدا سوگند ، پيامبر خدا نمى ميرد تا آن هنگام كه دست و زبان كسانى را ببُرد .
عمر ، همچنان سخن گفت ، تا آن كه دهانش از تهديد و سخن گفتن ، كف كرد . پس ، عبّاس برخاست و گفت : بى گمان ، پيامبر خدا وفات يافته است و او نيز انسان است و همانند ديگر انسان ها دگرگونى و زوال مى پذيرد . اى قوم من! يارتان را به خاك بسپاريد كه او نزد خدا ، گرامى تر از آن است كه وى را دو بار بميرانَد . آيا هريك از شما را يك بار و او را دو بار مى ميراند ، در حالى كه او نزد خدا ، گرامى تر از اين است؟!
اى قوم من! يارتان را به خاك بسپاريد ، كه اگر آن گونه باشد كه شما مى گوييد ، براى خدا مشكل نيست او را از دل خاك بيرون آورد . به خدا سوگند ، پيامبر خدا وفات نيافت تا آن كه مسير [ حق] را به صورت راهى روشن ، براى ما گذارْد و حلال را حلال و حرام را حرام كرد و ازدواج نمود و طلاق داد و جنگيد و صلح كرد .
چوپانى كه در پى گوسفندانش از قلّه كوه ها بگذرد و با چوب دستى اش درختان خاردار را بتكاند و با دست خود ، حوض آبى از گل بسازد ، از پيامبرى كه در ميان شما بود ، سختكوش تر و زحمتكش تر نيست .
اى قوم من! يارتان را به خاك بسپاريد .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
458

الفصل الأول : قصّة السقيفة

1 / 1

إنكارُ مَوتِ النَّبِيِّ

۹۲۲.سنن الدارمي عن عِكرِمَة :تُوُفِّيَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَومَ الاِثنَينِ ، فَحُبِسَ بَقِيَّةَ يَومِهِ ولَيلَتَهُ وَالغَدَ حَتّى دُفِنَ لَيلَةَ الأَربَعاءِ ، وقالوا : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَم يَمُت ، ولكِنَ عُرِجَ بِروحِهِ كَما عُرِجَ بِروحِ موسى ، فَقامَ عُمَرُ فَقالَ : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَم يَمُت ، ولكِن عُرِجَ بِروحِهِ كَما عُرِجَ بِروحِ موسى ، وَاللّهِ لا يَموتُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَتّى يَقطَعَ أيدِيَ أقوامٍ وألسِنَتَهُمُ ، فَلَم يَزَل عُمَرُ يَتَكَلَّمُ حَتّى أزبَدَ شِدقاهُ مِمّا يوعِدُ ويَقولُ .
فَقامَ العَبّاسُ فَقالَ : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَد ماتَ ، وإنَّهُ لَبَشَرٌ ، وإنَّهُ يَأسُنُ ۱ كما يَأسُنُ البَشَرُ . أي قَومِ فَادفِنوا صاحِبَكُم ؛ فَإِنَّهُ أكرَمُ عَلَى اللّهِ مِن أن يُميتَهُ إماتَتَينِ ، أيُميتُ أحَدَكُم إماتَةً ويُميتُهُ إماتَتَينِ وهُوَ أكرَمُ عَلَى اللّهِ مِن ذلِكَ ؟ !
أي قَومِ فَادفِنوا صاحِبَكُم ؛ فَإِن يَكُ كَما تَقولونَ فَلَيسَ بِعَزيزٍ عَلَى اللّهِ أن يَبحَثَ عَنهُ التُّرابَ . إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَاللّهِ ما ماتَ حَتّى تَرَكَ السَّبيلَ نَهجا واضِحا ، فأَحَلَّ الحَلالَ وحَرَّمَ الحَرامَ ، ونَكَحَ وطَلَّقَ ، وحارَبَ وسالَمَ .
ما كانَ راعي غَنَمٍ يَتبَعُ بِها صاحِبَها رُؤوسَ الجِبالِ يَخبِطُ عَلَيهَا العِضاهَ بِمِخبَطِهِ ، ويَمدُرُ ۲ حَوضَها بِيَدِهِ بِأَنصَبَ ولا أدأَبَ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ فيكُم أي قَومِ ، فَادفِنوا صاحِبَكُم . ۳

1.أي يتغيّر (النهاية: ج ۱ ص ۵۰ «أسن») .

2.مدَرَهُ : أي طيّنه وأصلحه بالمَدَر ؛ وهو الطين المتماسك ؛ لئلّا يخرج منه الماء (النهاية : ج ۴ ص ۳۰۹ «مدر») .

3.سنن الدارمي : ج ۱ ص ۴۲ ح ۸۳ ، الطبقات الكبرى : ج ۲ ص ۲۶۶ ، أنساب الأشراف : ج ۲ ص ۲۴۳ عن ابن عبّاس وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج ۷ ص ۲۴۴ ح ۱۸۷۷۳ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 91439
صفحه از 596
پرینت  ارسال به