۹۲۷.صحيح البخارىـ به نقل از اَنَس بن مالك ـ: شنيدم عمر در خطبه دوم خويش ، در فرداى وفات پيامبر صلى الله عليه و آله بر منبر نشست و به يگانگى خداوند و رسالت محمّد صلى الله عليه و آله گواهى داد ، در حالى كه ابو بكر ساكت بود و سخنى بر زبان نمى آورد .
[ عمر] گفت : اميد داشتم كه پيامبر خدا زندگى كند ، آن قدر كه پس از همه ما از دنيا برود! حال اگر محمّد در گذشته است ، خداى متعال ، نورى در ميان شما قرار داده كه با آن به سوى همان چيزهايى كه خدا محمّد را هدايت كرد ، هدايت مى يابيد . ابو بكر ، همراه پيامبر و دومى از دو تن [ اهل غار ]است و او به امور شما از همه مسلمانانْ اولى است . پس برخيزيد و با او بيعت كنيد .
گروهى از مسلمانان ، پيش از آن ، در سقيفه بنى ساعده با ابو بكر بيعت كرده بودند و بيعت عمومى ، بر فراز منبر صورت گرفت .
۹۲۸.صحيح ابن حبّانـ به نقل از انس بن مالك ـ: عمر بن خطّاب ، فردا[ ى وفات پيامبر صلى الله عليه و آله ]و هنگام بيعت با ابو بكر در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله و پس از قرار گرفتن ابو بكر بر منبر پيامبر خدا ، برخاست و پيش از ابو بكر ، به يگانگى خداوند و رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله گواهى داد و سپس گفت :
امّا بعد ، من ديروز به شما سخنى گفتم كه آن گونه كه گفتم ، نبود و به خدا سوگند ، [ آن را ]در كتابِ نازل شده و در سفارشى كه پيامبر خدا به من كرده بود ، نيافتم . من اميدوار بودم كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن قدر زنده باشد كه پس از همه ما وفات كند ؛ امّا خداى بزرگوار و والا ، براى پيامبرش آنچه را نزد خود داشت ، بر آنچه شما مى خواستيد ، ترجيح داد . اين ، كتاب خداست كه خداوند ، پيامبرش را بدان هدايت نمود . پس ، آن را بر گيريد تا بدانچه خدا پيامبرش را هدايت نمود ، هدايت يابيد .