۵۲۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :... اى على ! تو در آسمان ، امير مؤمنان و در زمين ، امير مؤمنان هستى.
۵۲۱.امام حسين عليه السلامـ درباره امام على عليه السلام ـ: مردى نزد او آمد و گفت : اى ابو الحسن! تو ادّعا مى كنى كه امير مؤمنانى. چه كسى تو را بر مؤمنان امير كرده است؟
فرمود : «خداوند جل جلاله مرا بر آنان ، امارت داده است».
آن مرد، پيش پيامبر خدا آمد و گفت : اى پيامبر خدا! آيا على راست مى گويد كه خداوند، او را بر خلقش اِمارت داده است؟
پيامبر صلى الله عليه و آله خشمگين شد و گفت : «على، با ولايتى از جانب خداى عز و جل امير مؤمنان است . خداوند بر فراز عرش خود ، آن ولايت را برايش مقرّر نمود و فرشتگان خود را بر آن ، گواه گرفت».
۵۲۲.الكافىـ به نقل از جابر ـ: به امام باقر عليه السلام گفتم : چرا [ على عليه السلام ]«امير المؤمنين» ناميده شد؟
فرمود : «خدا او را [ چنين] ناميد».
۵۲۳.حلية الأولياءـ به نقل از قاسم بن جندب، از اَنَس ـ: پيامبر خدا فرمود : «اى انس! براى من آب وضويى بريز».
[ پس وضو ساخت و] سپس برخاست و دو ركعت نماز خواند. سپس فرمود : «اى انس! نخستين كسى كه از اين در بر تو وارد مى شود، امير مؤمنان و سرور مسلمانان و پيشواى سپيدرويان و خاتم اوصياست».
با خود گفتم : «خدايا! او را مردى از انصار قرار بده» كه على عليه السلام در آمد.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «انس! اين كيست؟».
گفتم : على است.
پس شادمان برخاست و او را در آغوش گرفت و عَرَق صورت خود را به صورت على بسود و عرَق على را با صورت خود زدود .
على عليه السلام گفت : اى پيامبر خدا! با من به گونه اى رفتار كردى كه تا كنون نديده بودم!
فرمود : «چرا چنين نكنم، در حالى كه تو از جانب من، ابلاغ مى كنى و صداى مرا به آنان مى رسانى و پس از من، آنچه را در آن اختلاف مى كنند، برايشان روشن مى سازى».