۱۱۱.امام على عليه السلام :چون آيه «و خويشان نزديكت را بيم ده» نازل شد ... ، پيامبر خدا ، بنى عبد المطّلب را كه در آن زمان ، چهل تن ، يكى كم يا بيش بودند ، فرا خوانْد و فرمود: «كدام يك از شما برادر و وصى و وارث و وزير و جانشين من پس از من در ميانتان مى شود؟» .
پس اين سخن را به يك يكِ آن مردان عرضه داشت و همگى خوددارى كردند تا به من رسيد من گفتم: من ، اى پيامبر خدا!
پس فرمود: «اى بنى عبد المطّلب! پس از من، اين، برادر و وارث و وصى و وزير و جانشين من در ميان شماست» .
۱۱۲.شرح نهج البلاغةـ به نقل از ابو جعفر اسكافى ـ: در روايت صحيح آمده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله در ابتداى دعوتش و پيش از ظهور و انتشار اسلام در مكّه ، على عليه السلام را مأمور كرد كه خوراكى براى او تهيه و بنى عبد المطّلب را به آن دعوت كند.
پس على عليه السلام ، خوراك را آماده ساخت و آنان را دعوت كرد . آنان ، آن روز بيرون آمدند ، بى آن كه پيامبر خدا چيزى بگويد ؛ چرا كه عمويش ابو لهب ، سخنى گفت . پس روز دوم نيز على عليه السلام را مأمور كرد تا مانند همان خوراك را آماده كرده ، دوباره دعوتشان كند . پس تهيّه كرد و دعوتشان نمود و آنان ، غذا را خوردند .
سپس پيامبر خدا با آنان به گفتگو پرداخت و به دين ، دعوتشان كرد و على عليه السلام را نيز در زمره آنان دعوت كرد ؛ چون او هم از بنى عبد المطّلب بود . سپس ضمانت كرد كه اگر كسى از ميان آنان پشتيبانى و يارى اش كند ، او را برادر دينى خود و وصىّ پس از مرگش و جانشين خويش گردانَد .
همه خوددارى كردند و تنها على عليه السلام پاسخ داد و گفت: من تو را بر آنچه آورده اى ، يارى مى دهم و بارت را بر دوش مى كشم و با تو بيعت مى كنم .
پس پيامبر صلى الله عليه و آله چون ديد كه آنان ، وى را وا نهادند و على عليه السلام يارى اش داد و از آنان سرپيچى و از او فرمانبردارى ديد و خوددارى آنان و اجابت على عليه السلام را به عيان مشاهده كرد ، فرمود : «اين ، برادر و وصى و جانشينم پس از من است» .
آنان برخاستند ، در حالى كه ريشخند مى كردند و مى خنديدند و به ابو طالب مى گفتند: از پسرت اطاعت كن . او را بر تو فرمان روا كرده است!