213
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1

نكته اى كه بايد بدان توجّه شود و در بيشتر متون ، بدان بى اعتنايى شده است ، علّت مراجعه امام على عليه السلام وعبّاس به ابو بكر و طرح دعواى ميراث پيامبر خداست .
در نظر اوّل ، اين اختلاف ، بسيار عجيب مى نمايد ؛ چون پيامبر صلى الله عليه و آله ، هنگام رحلت ، دختر و همسرانى داشت و برابر قانون ارث ، به هيچ وجه نوبت به عمو و پسر عمو نمى رسيد تا آنها ادّعاى ارث كنند ؛ بلكه بيشتر اموال پيامبر صلى الله عليه و آله به فاطمه عليها السلام منتقل مى شد و بعد از شهادت ايشان نيز به شوهر و فرزندانش مى رسيد .
بنا بر اين ، اصل ادّعاى عبّاس بن عبد المطّلب درباره ارث بردن از پيامبر صلى الله عليه و آله ، وجهى نخواهد داشت . پس چرا اين ادّعا مطرح شده است؟
از ابو رافع نقل شده است كه پس از سخنان ابو بكر ، عبّاس بن عبد المطّلب به او گفت : «پس به چه حساب بر اين جايگاه نشسته اى؟ على را مقدّم مى دانى ، ولى بر او فرمان مى رانى؟!» .
ابو بكر گفت: «اى بنى عبد المطّلب! آيا نيرنگ مى زنيد؟» . ۱
از اين متن ، مى توان دريافت كه عبّاس با انديشه و تدبير ، اين واقعه را ساخته است تا به ابو بكر يادآور شود كه جامه خلافت ، شايسته چه كسى است و او چگونه آن را غاصبانه به تن كرده است ، و اين گونه وقايع به سرعتْ منتشر مى شود ، بويژه اگر از سوى كسى چون عبّاس با آن منزلت والا باشد .
جالب آن كه در مباحثه ديگرى كه بين ابن عبّاس و عمر بن خطّاب رخ داده و ابن عبّاس ، شايستگى امام على عليه السلام را براى خلافت به عمر يادآورى كرده است ، خليفه ناراحت شده ، مى گويد: «با تو هستم اى ابن عبّاس! آيا مى خواهى با من آن كنى كه پدرت و على عليه السلام در روزى كه بر ابو بكر وارد شدند ، با او كردند؟» . ۲

1.المناقب ، ابن شهر آشوب : ج۳ ص۴۹ ، المسترشد : ص ۵۷۷ ح۲۴۹ .

2.تاريخ اليعقوبى : ج ۲ ص ۱۴۹ .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
212

نكته

در برخى از متون تاريخى و حديثى آمده است : پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله ، اختلافى در ميراث پيامبر خدا ميان امام على عليه السلام و عبّاس بن عبد المطّلب پديد آمد . ۱ عبّاس ، ادّعا مى كرد كه اموال پيامبر خدا به او مى رسد .
داورى به ابو بكر واگذار شد و ابو بكر ، با اشاره به جريان «يوم الدار» يا «إنذار العشيرة» ، خطاب به عبّاس بن عبد المطّلب گفت : «تو را سوگند مى دهم! آيا مى دانى كه پيامبر خدا ، پسران عبد المطّلب و فرزندانشان را گِرد آورد و تو در ميانشان بودى و از قريش ، كسى [ جز شما ] نبود و گفت : اى بنى عبد المطّلب! چنين است كه خداوند ، هيچ پيامبرى را مبعوث نمى كند ، جز آن كه براى او از خاندانش برادر و وزير و وصى وجانشينى درخاندانش قرارمى دهد. پس كدام يك از شما به پا مى خيزد تا در برابر آن كه برادر و وزير و وصى و جانشين من در خاندانم باشد ، با من بيعت كند؟ ... و على بن ابى طالب ، از ميان شما برخاست و با او بر آنچه شرط و بدان دعوت كرده بود ، بيعت نمود؟ آيا مى دانى كه اين از پيامبر خداست؟» .
گفت : آرى . ۲
يعنى ابو بكر نيز به قضيه «إنذار العشيرة» اعتراف كرده ، آن را حجّت مى شمرد .

1.شرح الأخبار : ج ۱ ص ۱۲۲ ح ۵۰ ، الاحتجاج : ج ۱ ص۲۳۰ ح۴۳ ، المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۳ ص۶۱ .

2.تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۵۰ ح ۸۳۸۲ ، شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۵۴۵ . گفتنى است كه در متن تاريخ دمشق ، اشاره اى به موضوع اختلاف ميان امام على عليه السلام و عبّاس نشده است .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 111366
صفحه از 644
پرینت  ارسال به