257
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1

و به من فرمان داد كه در خوابگاهش بخوابم و با [گذشتن از] جانم از او محافظت كنم. پس به سرعت و از سرِ اطاعت و شادمانىِ اين كه به پاى او كشته مى شوم ، به اين كار ، مبادرت كردم.۱
و روشن تر از همه آنچه آورديم ، اشعار ارجمند خود على عليه السلام در وصف اين فضيلت والاست كه :

«با جانم بهترين كسى را كه بر ريگزار قدم گذارده است ، حفظ كردم
و گرامى ترين كسى را كه گِرد كعبه و حجر اسماعيل ، طواف كرده است .

فرستاده خدا بيم آن داشت كه با او نيرنگ كنند
امّا خداى بخشنده ، او را از نيرنگ نجات داد .

و پيامبر خدا شب را ايمن و آسوده در غار به سر برد
محافظت شده و در حراست و استتار الهى .

و شب ، مشركان را مى پاييدم و گمان نمى بردند كه من هستم
و خود را آماده كشته شدن و اسارت كرده بودم» .۲

امام عليه السلام در اين اشعار صريح و روشن ، دليل حضور خود در بستر پيامبر خدا را آمادگى براى كشته شدن ، اسارت وفداكارى در جهت محافظت از جان پيامبر خدا اعلام كرده است .

1.الخصال : ص ۱۴ ، بحار الأنوار : ج ۱۹ ص ۴۶ ح ۷ .

2.المستدرك على الصحيحين: ج۳ ص۵ح۴۲۶۴، تذكرة الخواصّ: ص ۳۵ ؛ الغدير : ج ۲ ص ۴۸ .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
256

پيامبر خدا بعد از حادثه و در يكى از شب هاى اختفا در غار ، به على عليه السلام فرموده است . شيخ طوسى رحمه الله ، اين بخش از ماجرا را اين گونه گزارش كرده است:
... پس پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمان داد و على عليه السلام بهاى شتران را به ابو بكر داد.سپس [پيامبر صلى الله عليه و آله ]به على عليه السلام درباره حفظ عهد و پيمان و اداى امانت هايش سفارش كرد ... و فرمود : «آنان از اكنون [ تا آن گاه كه بر من درآيى ] ، نمى توانند هيچ گزندى به تو برسانند». ۱
4 . بر اساس برخى از گزارش هاى تاريخى ، چون مشركان در بامداد بر خانه هجوم بردند و على عليه السلام را در بستر ديدند و نقشه شوم خود را نقش بر آب يافتند ، با على عليه السلام درگير شدند و پيش از آن ، بارها على عليه السلام را در بستر ، با سنگ زدند . اِسكافى مى نويسد :
... و اگر اين درست بود ، هيچ گزندى به او نمى رسيد ، در حالى كه اجماع است كه كتك خورد و تا پيش از آن كه بدانند او كيست ، با سنگ ، وى را زدند تا آن جا كه از درد به خود پيچيد و آنان به وى گفتند: ما ديديم كه از درد به خود مى پيچى ، در حالى كه ما به محمّد ، سنگ مى زديم و او به خود نمى پيچيد. ۲
طبرى نيز نوشته است :
بر سرش فرياد كشيدند و كتكش زدند و او را به مسجد الحرام بردند و ساعتى در آن جا زندانى اش كردند و سپس رهايش كردند. ۳
على عليه السلام خود نيز در گفتارى به اين درگيرى اشاره كرده و فرموده است :
«وأمَرَني أن أضطَجِعَ في مَضجَعِهِ وأقِيَهُ بِنَفسي ، فَأَسرَعتُ إلى ذلِكَ مُطيعا لَهُ مَسرورا لِنَفسي بِأَن اُقتَلَ دونَهُ»۴.

1.الأمالى ، طوسى : ص ۴۶۷ و ۴۶۸ ح ۱۰۳۱ .

2.شرح نهج البلاغة : ج ۱۳ ص ۲۶۳ .

3.تاريخ الطبرى : ج ۲ ص ۳۷۴ ، الكامل فى التاريخ : ج ۱ ص ۵۱۶ ، تاريخ الخميس : ج ۱ ص ۳۲۵ .

4.الخصال : ص ۱۴ ، بحار الأنوار : ج ۱۹ ص ۴۶ ح ۷ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 112243
صفحه از 644
پرینت  ارسال به