و به من فرمان داد كه در خوابگاهش بخوابم و با [گذشتن از] جانم از او محافظت كنم. پس به سرعت و از سرِ اطاعت و شادمانىِ اين كه به پاى او كشته مى شوم ، به اين كار ، مبادرت كردم.۱
و روشن تر از همه آنچه آورديم ، اشعار ارجمند خود على عليه السلام در وصف اين فضيلت والاست كه :
«با جانم بهترين كسى را كه بر ريگزار قدم گذارده است ، حفظ كردم
و گرامى ترين كسى را كه گِرد كعبه و حجر اسماعيل ، طواف كرده است .
فرستاده خدا بيم آن داشت كه با او نيرنگ كنند
امّا خداى بخشنده ، او را از نيرنگ نجات داد .
و پيامبر خدا شب را ايمن و آسوده در غار به سر برد
محافظت شده و در حراست و استتار الهى .
و شب ، مشركان را مى پاييدم و گمان نمى بردند كه من هستم
و خود را آماده كشته شدن و اسارت كرده بودم» .۲
امام عليه السلام در اين اشعار صريح و روشن ، دليل حضور خود در بستر پيامبر خدا را آمادگى براى كشته شدن ، اسارت وفداكارى در جهت محافظت از جان پيامبر خدا اعلام كرده است .