۲۲۹.تاريخ اليعقوبى:در مكّه به پيامبر خدا خبر رسيد كه [ قبيله ] هوازن ، گروه هاى فراوانى را در حُنين ، گِرد آورده و سركرده آنان ، مالك بن عوف نصرى است و دُرَيد بن صمّه (پيرمردى از بنى جشم) هم با اوست كه از فكر و نظرش استفاده مى كنند و مالك ، هوازن را با دارايى ها و زنانشان آورده است .
پيامبر خدا با سپاه بزرگى كه دوازده هزار نفر بودند ، به سوى آنان ، به راه افتاد . ده هزار تن از آنها يارانى بودند كه با آنان مكّه را فتح كرده بود و دو هزار نفر [ نيز] از مكّيان بودند كه از سرِ رغبت يا به اكراه، مسلمان شده بودند و پيامبر خدا ، صد زره از صفوان بن اميّه به عنوان عاريه ضمانت شده گرفت . فراوانى نفرات ، مسلمانان را دچار عُجب كرد و يكى از آنان گفت: «ما به جهت كمى افراد ، شكست نمى خوريم» و اين گفته ، بر پيامبر صلى الله عليه و آله ناپسند آمد .
قبيله هوازن ، در درّه كمين كردند و بر مسلمانان ، حمله بردند . روزى بس سخت بود و مسلمانان از گِرد پيامبر خدا پراكنده شدند تا آن جا كه تنها با ده تن (و گفته شده نُه تن) از بنى هاشم ، تنها ماند و آنان ، على بن ابى طالب عليه السلام ، عبّاس بن عبد المطّلب ، ابو سفيان بن حارث ، نوفل بن حارث ، ربيعة بن حارث ، عتبه و معتّب (پسران ابو لهب) ، فضل بن عبّاس و عبد اللّه بن زبير بن عبد المطّلب بودند ، و گفته شده ايمن بن امّ ايمن هم بود .
خداوند عز و جل ، نازل كرد: «[ خداوند در بسيارى دشوارى ها شما را يارى داد ]و از جمله در جنگ حنين ، هنگامى كه فراوانى افرادتان شما را دچار عُجْب كرد ، ولى هيچ سودى براى شما نداشت و زمين با همه گستردگى اش بر شما تنگ آمد . سپس [ به دشمن ] پشت كرديد . پس از آن ، خداوند ، آرامش خويش را بر پيامبرش و بر مؤمنان فرود آورد و سپاهيانى را كه شما نديديد ، فرو فرستاد» .