۲۴۵.مسند ابن حنبلـ به نقل از انس بن مالك ـ: پيامبر خدا ، ابو بكر را با [ آيه هاى ]برائت به سوى مردم مكّه فرستاد . سپس او را فرا خواند و على عليه السلام را با آنها فرستاد [ و ]فرمود : «آنها را جز مردى از خاندانم نمى رسانَد» .
۲۴۶.فضائل الصحابةـ به نقل از انس بن مالك ـ: پيامبر خدا ، ابو بكر را با [ آيه هاى ]برائت به سوى مردم مكّه فرستاد و چون به ذو الحُلَيفه ۱ رسيد ، در پىِ او فرستاد و او را بازگردانْد و فرمود : «آن را جز مردى از خاندانم نمى برد» . آن گاه ، على عليه السلام را روانه كرد .
۲۴۷.خصائص أمير المؤمنينـ به نقل از زيد بن يثيع ، درباره امام على عليه السلام ـ:پيامبر خدا ، ابو بكر را به همراه [ آيه هاى ]برائت به سوى مردم مكّه فرستاد . سپس على عليه السلام را در پى او روانه كرد و به او فرمود : «نوشته را بگير و آن را براى مردم مكّه بِبَر» .
على عليه السلام گفت : به او رسيدم و نوشته را از وى گرفتم . ابو بكر با دل تنگى بازگشت و گفت : اى پيامبر خدا! آيا چيزى درباره من نازل شده است ؟
فرمود : «نه ، جز آن كه من فرمان يافته ام كه يا خود ، آن را ابلاغ كنم يا مردى از خاندانم» .
۲۴۸.مسند ابن حنبلـ به نقل از زيد بن يثيع ، درباره ابو بكر ـ: پيامبر صلى الله عليه و آله ، او را با [ آيه هاى ]برائت به سوى مردم مكّه فرستاد: اين كه هيچ مشركى پس از اين سال به حج نيايد ؛ برهنه اى به دور كعبه نچرخد ؛ جز انسان مسلمان به بهشت وارد نمى شود ؛ هر كسى با پيامبر خدا پيمانى دارد ، فقط تا پايان مدّتش مهلت دارد ؛ و خداوند و پيامبرش از مشركان بيزارند .
پس از سه روز از حركت ابو بكر ، پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود : «به او برس و ابو بكر را به سوى من بازگردان و خود ، آيه ها را ابلاغ كن» .
على عليه السلام چنين كرد . چون ابو بكر به نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد ، گريست و گفت : اى پيامبر خدا ! آيا درباره من چيزى رخ داده است ؟
فرمود : «جز نيكى درباره تو رخ نداده است ؛ ولى فرمان يافتم كه آن را كسى جز خودم يا مردى از خاندانم ابلاغ نكند» .