423
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1

عهده شخص توست ، كسى جز تو نمى تواند ادا كند ، مگر مردى كه از [ خاندان ]تو باشد؛ يعنى در آنچه بر عهده توست ، مانند ابلاغ اوّليه احكام ، جز مردى از [ خاندان ] تو نمى تواند جانشينت گردد .
كاش مى دانستم چه چيزى آنان را به اهمال در فهم وحى الهى «لايؤدّى عنك إلّا أنت أو رجل منك» كه سخن خداست و جبرئيلْ عليه السلام آن را بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل كرده ، كشانده است و گفته اند : «سنّت جارى عرب بود كه پيمان را نقض نكند ، جز همو كه پيمان را بسته يا مردى از خاندانش» . سنّتى كه خبر و اثرى از آن در وقايع و جنگ هاى آنان نيست ، جز همان چيزى كه ابن كثير در بحث از آيه هاى برائت گفته و به عالمان نسبت داده است .
به علاوه ، اگر اين سنّت عربى جاهلى هم وجود داشته است ، چه اعتبارى در اسلام دارد؟ و چه بهايى نزد پيامبرى دارد كه هر روز ، سنّتى از جاهليت را نسخ و هر از چند گاه ، عادت قبيله اى را نقض مى كرد و اين عادت از اخلاق كريمانه و يا سنّت ها و عادت هاى سودمند نيز نبود تا نقض نشود ؛ بلكه يك سليقه قومى بود و بيشتر به سليقه اشراف مى مانست كه پيامبر صلى الله عليه و آله در فتح مكّه و كنار كعبه ، آن گونه كه سيره نويسان مى گويند ، فرمود : «آگاه باشيد! هر اشرافيگرى يا خون و مالى را كه ادّعا شود ، زير پا نهادم ، جز صيانت و نگهدارى كعبه و سقايت و آب رسانى به حاجيان را» .
همچنين ، اگر آن سنّتى عربى و پسنديده بود ، آيا پيامبر خدا از آن غفلت داشته است؟ و يا آن را از ياد برده و آيه ها را به ابو بكر داده و روانه اش كرده است و چون او به سوى مكّه حركت كرده ، به مقصد نرسيده ، پيامبر صلى الله عليه و آله آنچه را از ياد برده بود، به ياد آورده است و يا يكى از اصحاب به يادش آورده كه چه امر واجبى را بايد رعايت مى كرده است، در حالى كه پيامبر صلى الله عليه و آله ، اسوه والاى مكارم اخلاقى و رعايت دورانديشى و حسن تدبير است؟
و چگونه ممكن است كه اين يادآورندگان (تا مدّتى پس از خروج ابو بكر) از اين نكته مهم كه به طور عادى از آن غفلت نمى شود ، غافل مانده اند ؟! مانند آن


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
422

بپردازد ، خواه نقض پيمان با مشركان باشد ـ همان گونه كه در برائت بود ـ يا حكم الهى ديگرى كه ابلاغش بر عهده پيامبر صلى الله عليه و آله است و اين ، غير از ديگر رسالت هاى پيامبر صلى الله عليه و آله است كه ابلاغش وظيفه شخص ايشان نيست ، مانند نامه هايى كه به پادشاهان و امّت ها و اقوام گوناگون فرستاد و آنان را به اسلام دعوت كرد و يا ديگر نوشته هايى كه در امور دينى و حكومتى مردم به وسيله افرادى از ميان مسلمانان به سوى آنان مى فرستاد .
تفاوت آشكارى ميان اين گونه امور ، و برائت و احكامى مانند آن است ؛ زيرا مضمون آيه هاى برائت و احكامى مانند : نهى از برهنه طواف كردن و ممنوعيت حج گزاردنِ مشركانْ پس از آن سال ، احكامى الهى بودند كه به تازگى نازل شده و هنوز تبليغ و بيان نشده و به مخاطبان اصلى ، يعنى مشركان مكّه و حاجيان غير مسلمان ، نرسيده بودند و رسالت الهى ابلاغ اين گونه احكام ، به عهده شخص فرستاده خداست ؛ و پيامبر صلى الله عليه و آله تنها در مواردى به اعزام اشخاصى براى تبليغ اكتفا مى كرد كه از بيان اوّليه آن احكام و ابلاغ به كسانى كه مى توانست به آنها برساند ، فارغ شده بود (مانند دعوت به اسلام و احكام و فرمان هاى دين) و مى گفت : «حاضران به غايبان برسانند» .
پيامبر صلى الله عليه و آله ، چون در ادامه رسالتش به دعوت كسانى روى آورد كه اطمينانى به رسيدن دعوتش به آنان نبود و يا مجرّد رسيدن ، اثر نداشت و بايد با ارسال نامه و يا پيك به شأن او توجّه و از او دعوت خصوصى مى شد ، از ارسال پيك يا نامه بهره مى گرفت ، همچنان كه در دعوت فرمان روايان انجام شد .
و محقّق منصف بايد در سخن «لايؤدّى عنك إلّا أنت أو رجل منك» ، نيك بنگرد ؛ زيرا [ قيد «از جانب تو» آورده و ]گفته است : «ابلاغ نمى كند از جانب تو ، جز تو» و نگفته است : «ابلاغ نمى كند جز تو يا مردى از تو» تا اشتراك در رسالت را برساند و نيز نگفته است : «ابلاغ نمى كند از تو مگر از تو» تا رسالت هاى ديگرى را هم كه به هر مؤمن شايسته اى مى داد ، شامل شود؛ زيرا مفاد سخن «لايؤدّى عنك إلّا أنت أو رجل منك» آن است كه رسالت هايى كه به

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 125430
صفحه از 644
پرینت  ارسال به