425
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1

آرى ، در اختيار پيامبر خداست كه روزى ابو بكر را و روزى على عليه السلام را براى سرپرستى حاجيان نصب كند و روزى اسامه را بر ابو بكر و عموم اصحاب ، فرماندهى دهد و روزى ابن امّ مكتوم را بر مدينه بگمارد ، در حالى كه برتر از او در آن شهر هست و پس از فتح مكّه ، كسى را امير آن جا كند و يا بر يمن و نيز بر امور زكات ، كسى را بگمارد و ابو دجانه انصارى يا سباع بن عرفطه غفارى را ـ بنا به آنچه در نقل ابن هشام آمده است ـ ، در سال حجّة الوداع در مدينه به جاى خود نهد ، حال آن كه ابو بكر در آن جاست و به حج نيامده است ، بنا به آنچه بخارى و مسلم و ابو داوود و نسايى و جز آنها روايت كرده اند .
پس مى توان گفت كه اين نصب ها ، تنها دلالت بر اين دارند كه پيامبر خدا ، صلاحيت آن شخص را براى تصدّى و اداره امور ، باور داشته است .
و امّا وحى آسمانى با آن همه معارف و شرايع ، نه پيامبر و نه كسى ديگر حقّ تصرّف و دخالت در آن را ندارند و ولايت مطلقه ايشان بر امور جامعه اسلامى ، تأثيرى در فراگيرى و محدوديت يا قبول و نسخ وحى الهى و مانند آن ندارد و سنّت هاى قومى و عادت هاى جارى ، حاكميتى بر سخن خدا ندارند تا لازم آيد كه وحى با آنها تطبيق شود يا در اين امور مهم ، اقوام و خويشان به جاى انسان بنشينند . خلط ميان اين دو باب موجب مى شود تا معارف الهى از اوج كمال و شكوه خود به حضيض افكار اجتماعى ـ كه تحت تأثير رسوم و عادت ها و اصطلاح هاست ـ ، سقوط كند و انسان ، حقايق معارف الهى را با افكار عاميانه اى كه فرا گرفته ، تفسير كند و آنچه را اجتماعْ بزرگ مى شمارد ، بزرگ بشمارد ، نه آنچه را خداوندْ بزرگ شمرده است ، و آنچه را مردمْ كوچك مى شمارند ، كوچك بشمارد تا آن جا كه نويسنده اى محترم در معناى كلام وحيانى بگويد : آن ، عادت عربىِ محترمى است! ۱

1.ر . ك : ترجمه الميزان في تفسير القرآن : ج ۹ ص ۲۵۶ـ۲۶۵ .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
424

است كه بگوييم : جنگجو ، سلاحش را فراموش كند!
و آيا به وحى الهى بر پيامبر صلى الله عليه و آله واجب بوده است كه اين سنّت عربى را نقض نكند؟ و آيا آن ، يكى از احكام شرعى در اين زمينه است و حرام است كه حاكم مسلمان ، پيمانى را به دست غير خود يا كسى از غير خاندانش نقض كند؟
اين حكم ، چه معنايى دارد؟ آيا حكمى اخلاقى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله ناچار بوده آن را رعايت كند ؛ زيرا مشركان ، اين نقض را نمى پذيرفته اند ، جز آن كه از خود پيامبر صلى الله عليه و آله يا كسى از خاندانش بشنوند ، و حال آن كه آن زمان ، مسلمانان سيطره داشتند و زمام امور به دست پيامبر صلى الله عليه و آله بود و ابلاغ هم ابلاغ است ، به وسيله هر كس كه باشد؟!
يا اين كه مؤمنانى كه مخاطب گفته «عَـهَدتُّم»۱ و گفته «وَأَذَ نٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ»۲ و گفته «فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ»۳ بودند ، اين نقض را به رسميت نمى شناختند ، جز آن كه از پيامبر صلى الله عليه و آله يا كسى از خاندانش بشنوند ، حتّى اگر آيه هاى نقض را از ابو بكر شنيده باشند؟! ...
علّامه طباطبايى در ادامه نقدِ سخن رشيد رضا كه ابو بكر را امير الحاج و على عليه السلام را مُبلّغ آيه هاى برائت و دست يار ابو بكر دانسته است ، مى گويد :
بحث بيشتر در مسئله امارت حج ، تأثيرى در فهم معناى گفته «لا يؤدّى عنك إلّا أنت أو رجل منك» ندارد ؛ زيرا امير الحاج بودن ، خواه براى ابو بكر يا على عليه السلام باشد و دلالت بر فضيلتى داشته يا نداشته باشد ، از شئون و حقوق ولايت مطلقه اسلامى است كه به حاكم ، حقّ دخالت در امور دنيايى جامعه اسلامى و اجراى احكام و شرايع دينى را مى دهد ؛ امّا چنين اختيارى را در معارف الهى و امور وحيانىِ نازل شده از آسمان درباره دين ، به او نمى دهد .

1.پيمان بستيد (توبه ، آيه ۱) .

2.اعلامى است از سوى خداوند و پيامبر او به مردم (توبه ، آيه ۳) .

3.پس مشركان را بكُشيد (توبه ، آيه ۵) .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 125315
صفحه از 644
پرینت  ارسال به