آتشفشانْ زبانه مى كشيدند ، با تأكيد بر حق بودن اينان و باطل رَوى آنان فرمود:
كَرِهتُ لَكُم أن تَكونوا لَعّانينَ شَتَّامينَ ، تَشتُمونَ وتَتَبَرَّؤونَ ، وَلكِن لَو وَصَفتُم مَساوِئَ أعمالِهم فَقُلتُم: مِن سيرَتِهِم كَذا و كَذا وَ مِن عَمَلِهِم كَذا وَ كَذا ، كانَ أصوَبَ فِى القَولِ و أبلَغَ فِى العُذرِ.۱براى شما ناپسند مى دارم كه نفرين كننده و دشنامگو باشيد كه دشنام گوييد و بيزارى جوييد . اگر زشتكارى هايشان را توصيف مى كرديد و مى گفتيد: سيره آنان چنين است و كردارشان چنان ، هم به صواب نزديك تر بود و هم در عذر ، كاراتر.
و روشن است كه يادكرد كردار كسان و تحليل آن و روشنگرى درباره رفتارهاى ناصواب برخى ، چون براى روشن كردن تاريخ و پاسدارى از حق است و ... نبايد آن را تُند لحنى و دشوارگويى تلقّى كرد . اگر چنين چيزهايى در اين دانش نامه باشد ، واقعگويى است و نه تند لحنى .
به هر حال ، كوشيده ايم تا مسائل را با ديده روش تحقيق بنگريم و نه ديده كور تعصّب و لجاج و عناد . بدين سان ، هرگز به مقدّسات هيچ نحله اى اهانتى روا نشده است و از هيچ كسى به طعن ، ياد نشده است . از اين رو ، اميدواريم كه اين دانش نامه ، گامى باشد در تقريب مذاهب و تبلور «ادب علوى» در آن ، و زمينه اى باشد براى بهره گيرى همگان و وحدت كلمه مؤمنان .
سپاس و تقدير
اكنون كه اين درآمد را به پايان مى برم و هنوز خامه بر زمين ننهاده ام ، بار ديگر از بُن جان ، خداوند متعال را ستايش مى كنم و او را به سبب آن كه توفيق را رفيق ساخت و از اين كه فضلِ جسيم و نعمتِ فخيمِ خدمتگزارى به آستان علوى را به اين بنده