۳۰۷.الإرشاد:پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام رو كرد و فرمود : «اى برادر من ! آيا وصيّت مرا مى پذيرى و وعده هاى مرا بر آورده مى كنى و بدهى هايم را مى پردازى و پس از من به امور خانواده ام رسيدگى مى كنى؟» .
على عليه السلام گفت : آرى ، اى پيامبر خدا !
سپس فرمود : «نزديك من بيا» .
على عليه السلام نزديك او شد .
او را به خود چسبانْد و انگشترش را از دستش بيرون آورد و به على عليه السلام فرمود : «اين را بگير و به دستت كن» .
سپس شمشير و زره و همه ابزار جنگى اش را خواست و به او داد و دستارى را نيز كه هنگام مسلّح شدن و به جنگ رفتن به شكم خود مى بست، خواست وچون آوردند ، آن را به امير مؤمنان داد و به او فرمود : «با نام خدا به خانه ات برو» .
۳۰۸.امام على عليه السلام :پيامبر خدا ، قبض روح شد ، در حالى كه سرش بر سينه من بود و جانش در كف دستم روان شد و آن را بر صورتم كشيدم و غسل او را عهده دار شدم و فرشتگان ، ياورم بودند . در و ديوار خانه ضجّه مى زدند ، فرشتگانى فرود مى آمدند و گروهى ديگر به آسمان مى رفتند . صداى همهمه آنان [لحظه اى] از گوشم قطع نشد كه بر او درود مى فرستادند تا آن كه او را در آرامگاهش به خاك سپرديم .