۳۱۳.الطبقات الكبرىـ به نقل از عمر بن على بن ابى طالب ـ: چون پيامبر خدا را [براى غسل ]بر تخت نهادند ، على عليه السلام فرمود : «كسى به امامت نماز ميّت نايستد كه او خود ، امام شما در مرگ و زندگى است!» .
پس مردم ، دسته دسته وارد مى شدند و [ فُرادا ]صف به صف و بدون امام بر او نماز مى خواندند و تكبير مى گفتند و على عليه السلام در برابر پيامبر خدا ايستاده بود و مى گفت : «سلام بر تو ، اى پيامبر ! رحمت و بركات خدا بر تو! خدايا! ما گواهى مى دهيم كه او آنچه را بر وى نازل شده بود ، رسانْد و براى امّتش خيرخواهى كرد و در راه خدا با تمام توان كوشيد تا آن كه خدا دينش را عزّت بخشيد و به آرمان خود رسيد.
خدايا! ما را از كسانى قرار ده كه از آنچه بر او نازل كرده اى ، پيروى مى كنند و پس از او ما را استوار بدار و با او گِرد هم آر!» .
پس مردم مى گفتند : آمين ، آمين! تا اين كه مردان و سپس زنان و پس از آن ، جوانان ، بر ايشان نماز گزاردند .
۳۱۴.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابن اسحاق ـ: آنان كه به قبر پيامبر خدا داخل شدند : على بن ابى طالب عليه السلام ، فضل بن عبّاس ، قُثَم بن عبّاس و شُقران ، آزاد شده پيامبر خدا ، بودند و اوس بن خَولى گفت : اى على ما را در [غسل و كفن و نماز ]پيامبر صلى الله عليه و آله بى بهره مگذار .
على عليه السلام به او فرمود : «پايين بيا» .
او نيز با آنان ، داخل قبر شد .
۳۱۵.الطبقات الكبرىـ به نقل از ابن جريج ، از امام باقر عليه السلام ـ: پيامبر صلى الله عليه و آله سه غسل داده شد : با آب ، با سدر و يك غسل هم از زير پيراهن . ايشان ، با آب چاهى در قُبا به نام «غَرس» كه از آنِ سعد بن خَيثمه بود و از آن مى نوشيد ، غسل داده شد ؛ و على عليه السلام غسلش را به عهده گرفت . عبّاس ، آب مى ريخت و فضل ، نِگَهش داشته بود .