485
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1

با اين همه، آيا معقول است كه پيامبر صلى الله عليه و آله زمام امور را به چنين جامعه اى سپرده و با اطمينان خاطر، به سوى حق شتافته باشد؟!

ج ـ منافقان و جريان هاى ويرانگر از درون

كسان بسيارى بودند كه در هنگامه حاكميّت و رسالت پيامبر خدا، با وجودِ تمام توان و قدرتى كه آن بزرگوار يافته بود، با وى روياروى مى شدند. آنان، گو اين كه پوششى از ايمان بر خود نهاده بودند ، امّا در درون، يكسر با گسترش آيين حق، در تضاد بودند.
اين رويارويى را مى توان با توجّه به واقعيّت هاى تاريخ ، بسى گسترده تر از عملكرد منافقان دانست ـ كه بدان در جايگاه خود اشاره خواهيم كرد ـ . نيز نمى توان پيامبر خدا را از اين همه، بى خبر انگاشت ۱ و چنين پنداشت كه آن بزرگوار ، بدون توجّه به اينها و جز اينها ، امّت را رها كرده باشد .
بر اينان بايد افزود كسانى را كه تازه مسلمان بودند ؛ و پس از فتح مكّه ، به اسلام گرويده بودند و هنوز حقايق، در جانشان به شايستگى و بايستگى، رسوخ نكرده بود. روشن است كه اينان، با اندك دگرگونى، راه ديگر مى رفتند و سمت و سويى ديگر مى گرفتند. گواه اين حقيقت ، جريان هاى پس از پيامبر صلى الله عليه و آله است.

د ـ يهود، قدرت هاى ديگر و خطرهايى از برون

اسلام، انقلابى ويرانگر و بنيادگر بود ؛ حركتى كه بسى نقشه هاى شيطانى را در هم ريخت و بر ويرانه هاى آنها، بنيادى نو درافكند. پيامبر خدا آيينى را عرضه كرده بود كه داعيه رهبرى جهانى داشت.

1.ر . ك : المواجهة مع رسول اللّه ، احمد حسين يعقوب، بويژه باب سوم كتاب كه در آن ، ابعاد اين رويارويى و مصاديق آن، بر اساس متون كهن، گزارش شده است.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
484

اجتماعى و سياسى آن نمى گذشت. به همين خاطر هم زمام تمامى اين امور را خود به عهده داشت. از سوى ديگر، درگيرى هاى بسيار و نبردهاى پى درپى، امكان تعميق انديشه و گسترش معيارگرايى و تعميم فرهنگ را از او ستانده بود.
همچنين ، بسيارى از كسانى كه عنوان «صحابه» داشتند ، از دين، تصوّرى درست و عميق نداشتند، نيز از پيامبر صلى الله عليه و آله و ابعاد رسالت او . آشكار است كه اينان با فقدان رهبرى، دچار بحران شده، در بحران هاى دلهره آفرين، توان تصميم را از كف مى دادند و يكسر در كمند سياست بازان و سياست زدگان قرار مى گرفتند.
آيا با توجّه به اين واقعيّت ـ كه نمونه هاى عينى آن در تاريخ، بسيار است ـ مى توان تصوّر كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله چنين جامعه اى را رها كرده و سرنوشت آن را به خود جامعه سپرده باشد و در عين حال، از آينده، آسوده خاطر بوده باشد؟!

ب ـ رشد نايافتگى جامعه

بر بخش پايانى سخن پيشين ، تأكيد مى كنيم كه وارثان آن رسالت تحوّل آفرين، از چنان جايگاه فكرى و سياسى والايى برخوردار نبودند كه بتوانند با آرامش و آينده نگرى، فردايشان را رقم بزنند ؛ چرا كه هنوز هم رسوبات جاهلى و تعصّبات قبيله اى، در آنان نفوذى جدّى داشت.
باز هم تأكيد مى كنيم كه آنان ، درك استوارى از جايگاه والاى نبوّت و پيامبر خدا نداشتند و از اين رو بود كه گاه، او را چنان فردى مى انگاشتند كه «از سرِ خشم و خشنودى» ۱ سخن مى گويد و ديگر گاه، او را به عدالت ، توصيه مى نمودند و گاه، به سبب گران آمدن تصميم هاى او بر آنان، در اصل رسالت، شك مى كردند. ۲

1.المستدرك على الصحيحين : ج ۱ ص ۱۸۷ ح ۳۵۹ ، المصنّف فى الأحاديث والآثار : ج ۶ ص ۲۲۹ ح ۴ .

2.ر . ك : ج ۶ ص ۲۹۳ (پژوهشى درباره مارقين وريشه هاى انحراف آنان) . همچنين براى اطلاع بيشتر ، ر . ك : كتاب «النص والاجتهاد» .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 111148
صفحه از 644
پرینت  ارسال به