493
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1

يَجمَع بَيتٌ واحِدٌ يَومَئِذٍ فِي الإِسلامِ غَيرَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وخَديجَةَ وأنَا ثالِثُهُما ؛ أرى نورَ الوَحيِ وَالرِّسالَةِ ، وأشُمُّ ريحَ النُّبُوَّةِ .
ولَقَد سَمِعتُ رَنَّةَ الشَّيطانِ حينَ نَزَلَ الوَحيُ عَلَيهِ صلى الله عليه و آله ، فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ! ما هذِهِ الرَّنَّةُ ؟ فَقالَ : هذَا الشَّيطانُ قَد أيِسَ مِن عِبادَتِهِ . إنَّكَ تَسمَعُ ما أسمَعُ ، وتَرى ما أرى ، إلّا أ نَّكَ لَستَ بِنَبِيٍّ ، ولكِنَّكَ لَوَزيرٌ ، وإنَّكَ لَعَلى خَيرٍ» . شما موقعيّت مرا نزد پيامبر خدا، به سبب خويشاوندىِ نزديك و منزلت ويژه ام مى دانيد. به گاه كودكى ام، مرا در دامنش مى نهاد و به سينه اش مى چسباند ودر بستر خويش جايم مى داد و مرا به تنَش مى سود و بوى خوش خويش را به من مى رساند و غذا را مى جَويد و لقمه لقمه در دهانم مى نهاد. از من، نه سخن دروغى شنيد و نه كار خطايى ديد.
بى ترديد ، خداوند از همان اوانِ از شير گرفته شدنِ پيامبر صلى الله عليه و آله فرشته اى بزرگ را از ميان فرشتگانش، شب و روز ، همراه او ساخت تا با او راه بزرگوارى و محاسن اخلاقى را بپيمايد. و من در پى او بودم، همچون بچّه شتر در پى مادرش. هر روز از اخلاق خود، نشانه اى برايم بر پا مى داشت و مرا به پيروى اش وا مى داشت.
هر سال در غار حرا به خلوت مى نشست و تنها من بودم كه او را مى ديدم، نه كس ديگرى . در آن روزگار، اسلام به هيچ خانه اى راه نيافته بود، جز خانه اى كه پيامبر خدا و خديجه در آن بودند، و من سومين آن دو بودم.
نور وحى و رسالت را مى ديدم و بوى نبوّت را استشمام مى كردم و من، هنگامى كه وحى بر او فرود آمد، ناله شيطان را شنيدم. پرسيدم : اى پيامبر خدا! اين ناله چيست؟ گفت : «اين ، شيطان است. از اين كه او را بپرستند، نوميد است. همانا تو آنچه را من مى شنوم، مى شنوى و آنچه را من مى بينم، مى بينى، جز اين كه پيامبر نيستى ؛ بلكه وزير هستى و بر راه خير». 1

1.نهج البلاغة : خطبه ۱۹۲ .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
492

فرض سوم: تعيين سرنوشت و تصريح بر خلافت و ولايت

در اين فرض، بر اين باوريم كه پيامبر خدا با حساسيّت تمام، آينده امّت را روشن ساخته و پيشواى پس از خود را تعيين نموده است و نيز بر اين باوريم كه غدير، ماجرا و متن خطبه شكوهمند آن، تصريح و تأكيدى است بر آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را بارها اعلام داشت : ولايت و امامت على عليه السلام ؛ همان كسى كه از آغازين روزهاى زندگى اش، به خواست پيامبر صلى الله عليه و آله ، همبر او بود و شرك، جان پاكش را هرگز نيالود. 1 كلام على عليه السلام در اين باره بسى شنيدنى است:
«وقَد عَلِمتُم مَوضِعي مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِالقَرابَةِ القَريبَةِ ، وَالمَنزِلَةِ الخَصِيصَةِ . وَضَعَني في حِجرِهِ وأنَا وَلَدٌ ، يَضُمُّني إلى صَدرِهِ ، ويَكنُفُني في فِراشِهِ ، ويُمِسُّني جَسَدَهُ ، ويُشِمُّني عَرفَهُ . وكانَ يَمضَغُ الشَّيءَ ثُمَّ يُلقِمُنيهِ ، وما وَجَدَ لي كَذبَةً في قَولٍ ، ولا خَطلَةً في فَعلٍ ، ولَقَد قَرَنَ اللّهُ بِهِ صلى الله عليه و آله مِن لَدُن أن كَان فَطيماً أعظَمَ مَلَكٍ مِن مَلائِكَتِهِ يَسلُكُ بِهِ طَريقَ المَكارمِ ، ومَحاسِنَ أخلاقِ العالَمِ ، لَيلَهُ ونَهارَهُ .
ولَقَد كُنتُ أتَّبِعُهُ اتِّباعَ الفَصيلِ أثَرَ اُمِّهِ ، يَرفَعُ لي في كُلِّ يَومٍ مِن أخلاقِهِ عَلَماً ، ويَأمُرُني بِالاِقتِداءِ بِهِ . ولَقَد كانَ يُجاوِرُ في كُلِّ سَنَةٍ بِحِراءَ ، فَأَراهُ ولا يَراهُ غَيري ، ولَم

1.اساس اين تحليل (در فرض سوم) را از كتاب گران سنگ نشأة التشيع والشيعة ، نوشته متفكّر فقيه آية اللّه سيّد محمّد باقر صدر ، گرفته ايم ، البته با افزودن توضيحاتى بسيار و ارجاع نقل ها به مصادر .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 111279
صفحه از 644
پرینت  ارسال به