عبارت ها، على عليه السلام را به ولايت و امامتْ منصوب ساخت، ترديدى روا نداشت. اگر كسانى گرانْ جانى كردند، به سبب محتوا و مفاد پيام نبود. آن گونه كسان، به لحاظ تيره جانى در اين كه اين حركتْ «وحيانى» باشد، سخن داشتند.
به هر حال، كسان بسيارى به محضر على عليه السلام شتافتند و «امارت و ولايت» وى را تهنيت گفتند. بدين سان ، روشن است كه در آن روزگاران، اين حقيقت، ترديدبَردار نبود. از جمله، كلام عمر بن خطّاب را بنگريد:
مباركت باد ، اى پسر ابو طالب! امروز، ولىّ هر مؤمن شدى. ۱
امّا پس از پيامبر خدا، رَوند طبيعى كارها دگرگون شد. كسانى جريان را وارونه ساختند و جامه خلافت را بر قامتى ديگر كشيدند . اينان ، هرگز در اين همه فضل ها و فضيلت ها، ترديدى روا نداشتند ؛ بلكه بهانه هايى ديگر تراشيدند. آنان پس از روزگارى كوشيدند كه از يك سو در «دلالت» اين حديث شريف بر امامت و ولايت، ترديد كنند و از ديگر سو، در «سند» آن.
متون بسيار و گونه گون اين حديث را در اين مجلّد ، آورده ايم. اكنون مى خواهيم بر پايه آن گزارش ها و ديگر آگاهى ها، با نگاهى به چگونگى محتوا، سند و دلالت حديث، اندكى از حقايق نهفته را درباره اين كلام بلند ، بنمايانيم.
1 . سند حديث
حديث غدير، از مشهورترين و بلندآوازه ترين احاديث نبوى است و بسيارى از محدّثان و عالمان، بر استوارى و بلكه بر تواتر آن، تأكيد كرده اند. ۲ ابن كثير مى گويد:
حديث «هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست»، چنان به تواتر نقل