557
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1

«هر كه من مولاى اويم، اين على مولاى اوست».
افزون بر اين، تأكيد بر دوستى على عليه السلام و علنى نمودن لزوم مهرورزى به وى، اين همه خشم و گردنكشى لازم نداشت. ۱

8 . اعتراف صحابيان

گويا در آن روزگاران و به هنگامى كه اين سخن علنى شد، هيچ كس در مفهوم آن (امامت، پيشوايى و زعامت) ترديد نكرده است . بيماردلان نيز از سَرِ سست باورى، در سخن پيامبر صلى الله عليه و آله به ترديد نگريسته اند، وگرنه در معناى جمله، هرگز ترديد نكرده اند.
در همان روزگاران و پس از آن واقعه و گاه حتّى سال هاى سال بعد از آن نيز كسانى با استناد بدان حادثه، على عليه السلام را «مولا» ناميده اند و او را بدان ، مورد خطاب قرار مى دهند. على عليه السلام خود، چرايى اين تعبير را از آنها مى خواهد. آنها مى گويند:
[ چون] روز غدير خم، شنيديم كه پيامبر خدا مى گويد : «هر كه من مولاى اويم، اين [ على ]مولاى اوست». ۲
عمر بن خطّاب نيز بارها بر اين نكته تأكيد كرده است، همانند صحابيان ديگر.
آيا كسانى كه على عليه السلام را بر اساس حديث غدير و با استناد به جملات آن ، «مولا» ناميده اند، از اين كلمه، «حبيب» و«نصير» را برداشت كرده اند؟! آيا جز با سهل انگارى و تن زدن از ساده ترين مسائل زبانى و بيانى، چنين فهمى روا خواهد بود؟!

9 . گواه طلبىِ امام

على عليه السلام جريان را بدان سان مى ديد كه سياستمداران ، با فرصت طلبى، خود را به

1.براى روايات و نقل هاى بسيار ديگر، ر . ك : ج ۲ ص ۳۱۱ (درخواست عذاب) .

2.ر . ك : ج ۲ ص ۱۳۷ (على ، مولاى هر كسى است كه پيامبر ، مولاى اوست) .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
556

پس از وى نيز شاعران و چكامه سرايان، چنين كرده اند و در اشعار خود، امامت و ولايت على عليه السلام را بر اساس اين حادثه گسترده اند. علّامه عالى قدر، عبد الحسين امينى، كتاب عظيم الغدير را، از جمله بر پايه اين اشعار و تحليل محتواى آنها برنهاده است. ۱

7 . انكار ولايت و نزول عذاب

چون نام على عليه السلام فراز مى آيد و ولايت او رقم مى خورَد، سينه هاى آكنده از حسد، حقد و كينه تاب نمى آورند و سخن ها مى گويند و ياوه ها مى پراكنند. وقيحانه تر از همه، رويارويى كسى است كه در پيش ديد پيامبر خدا، به نصب على عليه السلام بر جايگاه امامت، با ديده ترديد نگريسته، بر عمل پيامبر صلى الله عليه و آله طعن مى زند و چگونگى اين «نصب» را از پيامبر خدا بازخواست مى نمايد كه :
آيا اين [ نصب]، از سوىِ خداست و يا خود بدان همّت گماشتى؟
پيامبر صلى الله عليه و آله سه بار با سوگند، تأكيد مى كند كه بر اساس وحى الهى چنين مى كنم ؛ امّا او تيره جانى پيشه مى كند و از خداوند، عذاب مى طلبد. خداوند، سنگى فرو مى فرستد و او، بدان كشته مى شود. پس آيات : «سَأَلَ سَآئِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ؛۲خواهنده اى عذابى واقع شدنى را خواست...» نازل مى گردد.
روشن است كه او از جمله : «هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست»، امامت و پيشوايى را مى فهميد ؛ چرا كه در اعتراضش به پيامبر خدا، از جمله گفت : سپس راضى نشدى، تا اين كه اين جوان را بلند كردى و گفتى :

1.ر . ك : ابيات حسّان بن ثابت . نيز : ج ۲ ص ۳۰۵ (اشعار حسّان بن ثابت) .

2.معارج، آيه ۱.

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 111266
صفحه از 644
پرینت  ارسال به