565
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1

2 . تجهيز سپاه اُسامه

پيامبر خدا كه در واپسين روزهاى عمرش گرفتار بيمارى بود، اسامة بن زيد را برگزيد ؛ جوانى هفده ساله براى فرماندهى سپاهى بزرگ كه بزرگان اصحاب را در ميان خود داشت. ابن سعد در اين باره مى گويد:
روز چهارشنبه، پيامبر صلى الله عليه و آله تب و سردرد كرد. صبح روز پنج شنبه، با دست خود، پرچمى براى اُسامه بست ... و هيچ يك از سرشناسان مهاجرانِ نخستين و انصار نمانْد، جز آن كه به نبرد، فراخوانده شد، از جمله : ابو بكر صدّيق، عمر بن خطّاب، ابو عبيدة بن جرّاح، سعد بن ابى وقّاص، سعيد بن زيد، قتادة بن نعمان و سلمة بن اسلم بن حريش. ۱
پيامبر صلى الله عليه و آله به تجهيز اين سپاه ، فرمان مى دهد و با تأكيد مى گويد:
سپاه اسامه را تجهيز كنيد. خداوند ، لعنت كند هر كس را كه از او تخلّف كند! ۲
او فرمان مى دهد كه سپاه مسلمانان، با توجّه به اين كه در آن موقعيّت، هيچ خطر نظامى اى مدينه را تهديد نمى كند، فورا مدينه را ترك كنند. ترديدى نيست كه پيامبر صلى الله عليه و آله در پس اين فرمان، قصد آن دارد كه فضاى مدينه را از وجود فرصت طلبانى كه چشم انتظار رحلت اويند تا بر خلافتْ چنگ اندازند، بپالايد. از ديگر سو، مى خواهد تا بسترِ رسيدن حق را به صاحب شرعى آن ، آماده سازد و اين ، همان است كه در صريح كلام على عليه السلام آمده است. ۳

ر . ك : ج 2 ص 451 (بحثى درباره آخرين تلاش پيامبر) .

1.ر . ك : ج ۲ ص ۴۳۹ (روانه كردن سپاه اُسامه) . نيز ، ر . ك : الطبقات الكبرى : ج ۲ ص ۱۹۰ .

2.الملل والنحل : ج ۱ ص ۲۳ .

3.ر . ك : ج ۲ ص ۴۳۹ (روانه كردن سپاه اسامه) .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
564

را فراموش كرد . نمى دانم آن را وا نهاد و يا از يادش رفت. ۱
سعيد ، فراموش كرده است، يا از بازگفتن آن در روزگار حَجّاج بن يوسف و در زير برق شمشير او، خوددارى نموده است و يا اين كه حافظه تاريخ، آن را از ياد برده و به لحاظ مصلحت حاكميت، «حقيقت» را به مسلخ «مصلحت» كشانده است؟
علّامه سيّد عبد الحسين شرف الدين، نوشته است:
سومين نكته، چيزى جز همان كه پيامبر صلى الله عليه و آله مى خواست براى حفظ امّت از گم راهى بنويسد، نيست ؛ امّا سياست، محدّثان را به فراموشى آن كشانيد، همان گونه كه مفتى حنفيان شهر صور، حاج داوود الدَّدا، به آن ، تنبّه داده است. ۲
و بدين سان ، روشن مى شود كه چون پيامبر خدا را از نگاشتن بازداشتند، آن را شفاها در ضمن وصاياى ديگر برشمرد ؛ امّا... .
4 . عمر بن خطّاب نيز بر اين حقيقت ، تصريح كرده و بدان اعتراف كرده و جلوگيرى از «كتابت وصيّت» را مصلحت انديشى براى امّت ، تلقّى نموده است :
پيامبر صلى الله عليه و آله در بيمارى اش خواست كه به نام او تصريح كند ؛ امّا من از بيم بر اسلام و به خاطر نگاهداشت آن، مانع شدم. سوگند به پروردگار اين خانه، اگر او را حاكم مى كرد ، قريش بر آن، گِرد نمى آمدند و عرب از همه سو بر او مى شوريدند. پس، پيامبر خدا دانست كه من، ضميرش را مى دانم و دست نگه داشت. ۳

1.مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۴۷۷ ح ۱۹۳۵ .

2.المراجعات : ص ۴۵۵ .

3.شرح نهج البلاغة : ج ۱۲ ص ۲۱ ؛ كشف اليقين : ص ۴۶۳ ح ۵۶۲ ، كشف الغمّة : ج ۲ ص ۴۶.

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 111307
صفحه از 644
پرینت  ارسال به