۳۳۷.تاريخ اليعقوبى :و چون وفات موسى عليه السلام نزديك شد، خداى عز و جل به او فرمان داد كه يوشع بن نون را كه از تيره يوسف بن يعقوب عليهما السلام بود، به قبّه زمان ۱ درآورد و تقديسش كند و دستش را بر بدن او بگذارد تا بركت در آن راه يابد و او را وصى قرار دهد تا پس از وى، در ميان بنى اسرائيل، كار را به عهده بگيرد.
پس موسى عليه السلام چنين كرد و چون موسى عليه السلام درگذشت، يوشع ، از پس او كار را در بنى اسرائيل به عهده گرفت... ۲ .
1.قُبّه زمان ، معبد گنبدى شكل بنى اسرائيل بوده است كه موسى و هارون عليهما السلام ، آن را در صحراى «تَيْه» و به فرمان خداوند ، بنا كردند . برخى (مانند كفعمى) ، آن را همان «بيت المقدس» مى دانند و برخى (مانند فريد وجدى) ، آن را همانند «قبة الشهادة» دانسته اند كه خيمه اى از كتان بود و تابوت عهد را با آن مى پوشاندند (ر . ك : بحار الأنوار : ج ۹۰ ص ۱۱۹ ، دائرة المعارف القرن العشرين : ج ۷ ص ۶۰۲) .
2.در الكتاب المقدّس (ص ۳۳۳) چنين آمده است : «موسى عليه السلام با پروردگار ، چنين گفت : نياز است كه پروردگار، خداى ارواح تمامى بشر، مردى را بر جماعت بگمارد كه به عنوان رهبر آنان، وارد شود و بيرون آيد و آنان را به ورود و خروج ، وادار كند تا خلق خدا مانند گله بى شبان، رها نمانند. پس، پروردگار به موسى عليه السلام گفت : يشوع (يوشع) بن نون را براى اين كار برگير، كه او مردى صاحبْ دل است و دستت را بر او بنه و او را در پيش روى اِليعازار كاهن و همه مردم بِايستان و جلوى آنان، به او وصيّت كن و از هيبت و قدرت خودت به او بده تا جماعت بنى اسرائيل ، همگى گوش به فرمانش شوند. او جلوى اليعازار كاهن مى ايستد و از پيشگاه ربوبى درخواست تحقّق قضا و اراده الهى مى كند. پس، او و همه بنى اسرائيل و تمام مردمان، با فرمان او بيرون مى روند و با فرمان او وارد مى شوند . و موسى عليه السلام همان گونه كرد كه پروردگارش فرمان داده بود. پس يشوع را برگرفت و او را جلوى اليعازار كاهن و مردم ايستانْد و دستش را بر او نهاد و همان گونه كه پروردگار به موسى گفته بود، به او وصيّت كرد.
و در قاموس الكتاب المقدّس (ص ۱۰۶۸) آمده است : «يشوع، نامى عبرى به معناى خداى آزادى است و در اصل، هوشع و يا يهوشوع بوده كه موسى او را يشوع خوانده است. او جانشين موسى عليه السلام و پسر نون از تيره افرايم است كه در مصر ، متولّد شد و در آغاز، خدمت گزار موسى عليه السلام بود. اوّلين بارى كه از او سخن به ميان آمده، در نبرد رفيديم [ در شبه جزيره سينا ]است كه موسى او را در آن جنگ، به فرماندهى بنى اسرائيل گمارد و آن هنگام، ۴۴ ساله بود. پس از آن ، مأمور تجسّسِ تيره و خاندان خود شد و به هميارى دوستش كالب، گزارشى دقيق از شهرهايى كه مأمور تجسّس آنها بودند، ارائه داد. سپس موسى عليه السلام او را جلوى اليعازار كاهن و همه مردم ايستاند و به عنوان جانشين خود تعيين كرد. و قانون گذار بزرگ (موسى عليه السلام ) ، يشوع را، اندكى پيش از وفاتش فرا خواند و بر طبق اراده الهى، همه قدرت و اختيارات خود را به او سپرد. يشوع ، بلافاصله پس از رحلت موسى عليه السلام آماده شد تا از اُردن بگذرد و از اين رو ، سه روز به مردم ، مهلت داد تا توشه برگيرند».