71
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1

۱۶.الكافىـ به نقل از عبداللّه بن مسكان ـ: امام صادق عليه السلام فرمود : «فاطمه بنت اسد ، نزد ابو طالب آمد تا بشارت تولّد پيامبر صلى الله عليه و آله را به او بدهد . پس ابو طالب گفت: به مدّت يك سَبت صبر كن . من تو را به [ پسرى ]مانند او بشارت مى دهم ، جز آن كه پيامبر نيست» .
و [ امام صادق] فرمود : «سبت ، سى سال است و ميان پيامبر خدا و امير مؤمنان ، سى سال فاصله بود» .

۱۷.امام على عليه السلام :چون فاطمه دختر اسد بن هاشم درگذشت ، پيامبر خدا او را در پيراهن خود كفن كرد و بر او نماز گزارد و بر او هفتاد «تكبير» گفت و در قبر او پايين رفت و به اطراف قبر اشاره مى نمود ، گويى كه آن را فراخ و بر او هموار مى كرد و از قبرش بيرون آمد، در حالى كه اشك از چشمانش روان بود ودر قبر او خاك ريخت.
پس چون [ از قبرستان بيرون] رفت ، عمر بن خطّاب به ايشان گفت: اى پيامبر خدا! ديدم كارى براى اين زن كردى كه براى هيچ كس نكردى .
فرمود: «اى عمر! اين زن [پس از مادرم] كه مرا بزاد ، مادر من بود . ابوطالب ، احسان مى كرد و صاحب سفره بود و ما را بر خوراك و طعام ، گِرد مى آورد . اين زن ، همه سهمش را به من مى بخشيد و من ، سرِ سفره مى نشستم و جبرئيل عليه السلام از سوى پروردگارم عز و جل به من خبر داد كه او از اهل بهشت است ، و جبرئيل عليه السلام به من خبر داد كه خداى متعال به هفتاد هزار فرشته فرمان داد تا بر او نماز بگزارند» .

۱۸.امام صادق عليه السلام :بى گمان ، فاطمه بنت اسد ، مادر امير مؤمنان ، نخستين زنى بود كه با پاى پياده از مكّه به مدينه و به سوى پيامبر خدا هجرت كرد و از مهربان ترينِ مردمان به پيامبر صلى الله عليه و آله بود .
او از پيامبر خدا شنيد كه مى گفت : «بى گمان ، مردم در روز قيامت ، لُختِ مادرزاد ، محشور مى شوند» .
پس فاطمه بنت اسد گفت: واى از رسوايى!
سپس پيامبر خدا به او گفت: «من از خدا مى خواهم كه تو را پوشيده برانگيزد» .
و نيز شنيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله از فشار قبر ياد مى كند . پس گفت: واى از ناتوانى!
پس پيامبر خدا به او فرمود : «من از خدا مى خواهم كه از اين (فشار قبر) ، كفايتت كند» .
و روزى فاطمه به پيامبر خدا گفت: مى خواهم اين كنيزم را آزاد كنم .
پس پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : «اگر چنين كنى ، خداوند در برابر هر عضو او ، عضوى از تو را از آتش مى رهانَد» .
پس چون بيمار شد ، پيامبر خدا را وصىّ خود قرار داد و از او خواست كه خادمش را آزاد كند و زبانش بند آمد . پس با اشاره به پيامبر خدا وصيّت كرد و ايشان هم وصيّتش را پذيرفت .
روزى پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته بود كه امير مؤمنان ، گريان نزدش آمد . پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : «چه چيز گريانت كرده است؟» .
گفت: مادرم فاطمه درگذشت .
پيامبر خدا فرمود : «و نيز مادر من ، به خدا سوگند!» و شتابان برخاست و به درون خانه آمد . پس به او نگريست و گريست . سپس به زنان فرمان داد تا غسلش دهند و فرمود: «هنگامى كه [از كار غسل ]فارغ شديد ، پيش از آگاه كردن من ، كارى نكنيد» .
پس چون فارغ شدند ، به ايشان خبر دادند . پيامبر صلى الله عليه و آله ، پيراهن زيرينش را به آنان داد و فرمان داد كه او را در آن كفن كنند و به مسلمانان گفت: «هرگاه ديديد من كارى كردم كه پيش از اين نكرده بودم ، از من بپرسيد: چرا آن را كردى؟» .
پس چون زنان از غسل و كفن او فارغ شدند ، پيامبر صلى الله عليه و آله به درون آمد و جنازه او را بر دوش خود حمل كرد و پيوسته زير جنازه اش بود تا بر سرِ قبرش آورد . سپس آن را بر زمين نهاد و به درون قبر رفت و در آن به پهلو خوابيد . سپس برخاست و او را بر دستانش گرفت و در قبر گذاشت . سپس مدّتى دراز خم شد و با او زمزمه كرد ... .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
70

۱۶.الكافي عن عبد اللّه بن مسكان عن الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ فاطِمَةَ بِنتَ أسَدٍ جاءَت إلى أبي طالِبٍ لِتُبَشِّرَهُ بِمَولِدِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ أبو طالِبٍ : اِصبِري سَبتا اُبَشِّركِ بِمِثلِهِ إلَا النُّبُوَّةَ . وقالَ : السَّبتُ ثَلاثونَ سَنَةً ، وكانَ بَينَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وأميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام ثَلاثونَ سَنَةً . ۱

۱۷.الإمام عليّ عليه السلام :لَمّا ماتَت فاطِمَةُ بِنتُ أسَدِ بنِ هاشِمٍ ، كَفَّنَهَا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله في قَميصِهِ ، وصَلّى عَلَيها ، وكَبَّرَ عَلَيها سَبعينَ تَكبيرَةً ، ونَزَلَ في قَبرِها ؛ فَجَعَلَ يومي في نَواحِي القَبرِ كَأَنَّهُ يُوَسِّعُهُ ويُسَوّي عَلَيها ، وخَرَجَ مِن قَبرِها وعَيناهُ تَذرِفانِ ، وحَثا ۲ في قَبرِها .
فَلَمّا ذَهَبَ قالَ لَهُ عُمَرُ بنُ الخَطّابِ : يا رَسولَ اللّهِ ، رَأَيتُكَ فَعَلتَ عَلى هذِهِ المَرأَةِ شَيئا لَم تَفعَلهُ عَلى أحَدٍ ! فَقالَ : يا عُمَرُ ، إنَّ هذِهِ المَرأَةَ كانَت اُمّي [بَعدَ اُمِّي] ۳ الَّتي وَلَدَتني ، إنَّ أبا طالِبٍ كانَ يَصنَعُ الصَّنيعَ ، وتَكونُ لَهُ المَأدُبَةُ ، وكانَ يَجمَعُنا عَلى طَعامِهِ ، فَكانَت هذِهِ المَرأَةُ تُفضِلُ مِنهُ كُلِّهُ نَصيبا ، فَأَعودُ فيهِ ، وإنَّ جِبريلَ عليه السلام أخبَرَني عَن رَبّي عزّ وجلّ أ نَّها مِن أهلِ الجَنَّةِ ، وأخبَرَني جِبريلُ عليه السلام أنَّ اللّهَ تَعالى أمَرَ سَبعينَ ألفا مِنَ المَلائِكَةِ يُصَلّونَ عَلَيها . ۴

۱۸.الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ فاطِمَهَ بِنتَ أسَدٍ اُمَّ أميرِ المُؤمِنينَ كانَت أوَّلَ امرَأَةٍ هاجَرَت إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن مَكَّةَ إلَى المَدينَةِ عَلى قَدَمَيها . وكانَت مِن أبَرِّ النّاسِ بِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَسَمِعَت رَسولَ اللّهِ وهُوَ يَقولُ : إنَّ النّاسَ يُحشَرونَ يَومَ القِيامَةِ عُراةً كَما وُلِدوا ، فَقالَت : وا سَوأَتاه ! فَقالَ لَها رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : فَإِنّي أسأَلُ اللّهَ أن يَبعَثَكِ كاسِيَةً . وسَمِعَتهُ يَذكُرُ ضَغطَةَ القَبرِ ، فَقالَت : وَا ضَعفاه ! فَقالَ لَها رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : فَإِنّي أسأَلُ اللّهَ أن يَكفِيَكِ ذلِكَ .
وقالَت لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَوما : إنّي اُريدُ أن اُعتِقَ جارِيَتي هذِهِ ، فَقالَ لَها : إن فَعَلتِ أعتَقَ اللّهُ بِكُلِّ عُضوٍ مِنها عُضوا مِنكِ مِنَ النّارِ .
فَلَمّا مَرِضَت أوصَت إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وأمَرَت أن يُعتِقَ خادِمَها ، وَاعتَقَلَ لِسانُها ، فَجَعَلَت تومي إلى رسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله إيماءً ، فَقَبِلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَصِيَّتَها .
فَبَينَما هُوَ ذاتَ يَومٍ قاعِدٌ إذ أتاهُ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام وهُوَ يَبكي ، فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ما يُبكيكَ ؟ فَقالَ : ماتَت اُمّي فاطِمَةُ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ : واُمّي وَاللّهِ ! وقامَ مُسرِعا حَتّى دَخَلَ ، فَنَظَرَ إلَيها وبَكى . ثُمَّ أمَرَ النِّساءَ أن يُغَسِّلنَها ، وقالَ صلى الله عليه و آله : إذا فَرَغتُنَّ فَلا تُحْدِثنَ شَيئا حَتّى تُعلِمنَني ، فَلَمّا فَرَغنَ أعلَمنَهُ بِذلِكَ ، فَأَعطاهُنَّ أحَدَ قَميصَيهِ الَّذي يَلي جَسَدَهُ وأمَرَهُنَّ أن يُكَفِّنَّها فيهِ ، وقالَ لِلمُسلِمينَ : إذا رَأَيتُموني قَد فَعَلتُ شَيئا لَم أفعَلهُ قَبلَ ذلِكَ فَسَلوني : لِمَ فَعَلتُهُ ؟ فَلَمّا فَرَغنَ مِن غُسلِها وكَفنِها ، دَخَلَ صلى الله عليه و آله فَحَمَلَ جِنازَتَها عَلى عاتِقِهِ ، فَلَم يَزَل تَحتَ جِنازَتِها حَتّى أورَدَها قَبرَها ، ثُمَّ وَضَعَها ودَخَلَ القَبرَ فَاضطَجَعَ فيهِ ، ثُمَّ قامَ فَأَخَذَها عَلى يَدَيهِ حَتّى وَضَعَها فِي القَبرِ ، ثُمَّ انكَبَّ عَلَيها طَويلاً يُناجيها ... . ۵

1.الكافي : ج ۱ ص ۴۵۲ ح ۱ ، معاني الأخبار : ص ۴۰۳ ح ۶۸ .

2.حَثا الرجلُ الترابَ: أهاله بيده (مجمع البحرين: ج ۱ ص ۳۵۹ «حثا») .

3.ما بين المعقوفين أثبتناه من كنز العمّال .

4.المستدرك على الصحيحين : ج ۳ ص ۱۱۷ ح ۴۵۷۴ عن الزبير بن سعيد القرشي عن الإمام زين العابدين عن أبيه عليهما السلام ، كنز العمّال : ج ۱۳ ص ۶۳۵ ح ۳۷۶۰۷ .

5.الكافي : ج ۱ ص ۴۵۳ ح ۲ عن محمّد بن جمهور عن بعض أصحابنا وراجع بصائر الدرجات : ص ۲۸۷ ح ۹ وبحار الأنوار : ج ۳۵ ص ۸۱ ح ۲۳ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 125916
صفحه از 644
پرینت  ارسال به