۲۳.امام باقر عليه السلامـ به نقل از امام زين العابدين عليه السلام ـ: با پدرم نشسته بوديم و قبر جدّمان را زيارت مى كرديم و زنان فراوانى هم آن جا بودند كه يكى از آنان به ما رو آورد . من از او پرسيدم: «تو كيستى ، خدايت بيامرزاد؟» .
گفت: من زيده دختر قريبة بن عجلان از قبيله بنى ساعده هستم .
به او گفتم: «آيا چيزى دارى كه براى ما بازگويى؟» .
گفت : به خدا سوگند ، آرى! مادرم امّ عُماره ، دختر عباده ، پسر نضله ، پسر مالك ، پسر عجلان ساعدى برايم گفت: روزى در ميان زنان عرب بودم كه ابو طالب ، دل تنگ و غمين ، پيش آمد . به او گفتم: اى ابو طالب! در چه حالى؟
گفت: فاطمه بنت اسد ، در اوج درد زايمان است . سپس دستانش را [از ناراحتى] بر صورتش نهاد .
در اين ميان ، محمّد صلى الله عليه و آله آمد و به ابوطالب فرمود : «اى عمو! چه شده است؟» .
گفت: فاطمه بنت اسد ، از درد زايمان ناله مى كند .
پس محمّد صلى الله عليه و آله ، دست ابو طالب را گرفت و به همراه فاطمه ، به سوى كعبه آورد و فاطمه را در كعبه نشانْد و فرمود : «با اتّكا به نام خدا ، بنشين» .
پس دردش گرفت و پسرى خندان و نظيف و پاكيزه به دنيا آورد كه به زيبايى اش نديده ام . پس ابوطالب او را «على» ناميد و پيامبر صلى الله عليه و آله او را تا خانه فاطمه برد .
[ على بن حسين عليهما السلام فرمود :] «به خدا سوگند ، تاكنون چيزى نشنيده ام ، مگر آن كه اين [ سخن] از آن ، نيكوتر بود» .
۲۴.شرح نهج البلاغة :روايت شده سالى كه على عليه السلام در آن متولّد شد ، همان سالى است كه رسالت پيامبر خدا آغاز شده است و از سنگ ها و درختان ، ندا مى شنيده ، و پرده از چشمانش كنار رفته و نورها و اشخاصى را ديده ، بى آن كه طرفِ صحبت آنها شود ؛ و اين سال ، همان سالى است كه او به خلوت گزينى و گسستن و عزلت در كوه حرا آغاز كرد و پيوسته به آن جا مى رفت تا رسالتش آشكار گشت و وحى بر او نازل شد .
پيامبر خدا ، آن سال را به خاطر ولادت على عليه السلام در آن ، خجسته مى داشت و آن را سال خير و سال بركت مى ناميد و در شب ولادت على عليه السلام كه در آن ، نشانه هايى از كرامت ها و قدرت الهى را مشاهده كرد كه پيش از آن هرگز نديده بود ، به خانواده اش چنين گفت: «بى گمان ، امشب فرزندى براى ما به دنيا مى آيد كه خداوند ، به خاطر او درهاى فراوانى از نعمت و رحمت بر ما مى گشايد» .
و همان گونه بود كه پيامبر ـ درودهاى خداوند بر او باد ـ ، فرموده بود ؛ بى گمان ، او (على عليه السلام ) ، ياور و پشتيبان و زداينده اندوه از چهره پيامبر صلى الله عليه و آله بود و با شمشير او دين اسلام ، ثبات يافت و ستون هايش استوار و زمينه اش هموار شد .