گفتگو با حجة الاسلام والمسلمین محمدکاظم رحمان ستایش،
مدیر گروه رجال پژوهشکده علوم و معارف حدیث![](/Uploads/images/mohaddeth/14/07.jpg)
یکی از بخشهای ثابت «محدّث»، معرفیِ تفصیلی گروههای پژوهشی در پژوهشکده علوم و معارف حدیث است.
گروه رجال و مصطلحات حدیث، با مدیریت حجة الاسلام والمسلمین محمدکاظم رحمان ستایش، نوآوریهایی در علم رجال داشته و آثار منتشر شده گروه، بارها مورد قدردانی قرار گرفته است.
به نظر شما، جایگاه علم رجال در بین دانشهاى حدیثى مثل درایه یا فقه الحدیث، چگونه است؟
بسم الله الرحمن الرحیم. در حوزه علوم حدیث، یک هندسه و نمودار خاصى را داریم كه ارتباط بین علوم مختلف حدیث را با همدیگر برقرار مىكند. در جای خودش این را به تفصیل بحث كردهاند كه حدیث، موضوعى است كه دانشهاى مختلفى دربارهاش بحث مىكنند. گاه درباره كلیت حدیث یعنى به تمام اجزا و اركانى كه دارد و گاه در مورد برخى از اجزای حدیث، بحث مىكنند. در یک تقسیم ساده، حدیث، دو جزء اصلى دارد: سند و متن. دانشى را در نظر گرفتهاند كه موضوعش صرفاً اسناد روایات است كه آن را دانش رجال مىگویند و دانشى را در نظر گرفتهاند كه صرفاً متن و محتواى روایات را مدّ نظر دارد كه آن را فقه الحدیث نامیدهاند. و دانشى با عنوان اصول حدیثشناسى و قواعد كلى حدیث است كه اسم آن را درایه گذاشتهاند.
ارتباطى كه درایه با رجال و فقه الحدیث دارد، یک ارتباط دو سویه است. به این معنا كه در دانش درایه، قواعد كلى، بدون در نظر گرفتن مصادیق و موارد جزئى، تبیین مىشوند. این قوانین، گاه به سند حدیث، گاه به متن حدیث و گاه به مجموعه حدیث مربوط است. لذا در نظام تشكیلاتى علوم حدیث، آن اركانى كه در علوم حدیث مطرح هستند، یعنى رجال، درایه و فقه الحدیث، این سه همعرض هم هستند و در كنار هم فعالیت مىكنند، هر كدام نیز مأموریت خاص خودش را دارد.
مأموریتى كه براى دانش رجال در حوزه علوم حدیث تعریف شده این است كه راوىشناسى كند در این جهت كه ما بتوانیم با شناخت روات، سند را و در واقع طریق رسیدن به متن را ارزیابى كنیم و صدور روایت را از آن جهت بازشناسى كنیم. به بیان دیگر، در اصول، اگر حجیت خبر واحد را به نحو كبروى و كلى اثبات كردیم، بحث صغروى این حجیت، در رجال انجام مىشود. یعنى در آنجا مىگویند خبر واحد ثقه، معتبر است، اما كدام خبر، خبر واحد ثقه است؟ رجال است كه این كار را انجام مىدهد و این نقش صغروى را در حوزه اعتبار اخبار، به عهده مىگیرد.
تعیین قواعد و قوانین راوی شناسی و ارائه شیوه جامع ارزیابی حدیث، از هدف های تأسیس این گروه است.![](/Uploads/images/mohaddeth/14/08.jpg)
اهدافى كه براى گروه رجال پژوهشکده تعریف شده، چیست؟
خوب است نکتهای را عرض كنم. ما در ابتدا كه خواستیم این گروه را راهاندازى كنیم، در مرحله اول، گروهها، مؤسسات و مراكز پژوهشى كه به یک شكلى در حوزه حدیث فعالیت داشتند را مطالعه کردیم. به دنبال این بودیم كه چه كارهایى در حوزه حدیث متولى دارد و چه كارهایى متولى ندارد تا ما كارهاى جا مانده را انجام بدهیم. در این مطالعاتمان به این نتیجه رسیدیم كه مراكز متعددى در قم هستند که در حوزه حدیث و به صورت خاص در حوزه رجال، كار مىكنند، اما آنها اهدافى را كه براى خودشان تعریف كردهاند بیشتر تعریف وضعیت یک یک روات است و یا به بیان دیگر، تهیه معجمهایى از اسامى روات و وضعیت یک یک آنهاست؛ حالا یا معجمهاى مكتوب و به صورت چاپى و یا به شكل رایانهاى. با توجه به امكانات و این که این كار توسط آنها به خوبى انجام مىشود، دیدیم جاى خالى اینجاست كه ما علم رجال را با آن حیثیت علم بودنش، یعنى مجموعه قواعد و قوانینى كه در راه راوىشناسى مىتواند ما را كمک كند، متكفّل شویم. لذا در مجموع، هدفگیری ما این بود كه بیاییم در مورد قواعد و قوانین و بحثهای كلی دانش رجال بحث كنیم و به بحثهای معجمنگاریهای مربوط به روات نپردازیم. به بیان دیگر، مشكلات و مسایل دانش رجال را موضوع بحث خودمان قرار بدهیم..
اما برای رسیدن به این هدف، هدفهای فرعی كه تعریف كردیم چندتاست: یكی این است كه خود این منابع رجالی را از آن جهت كه اسناد و مداركی هستند كه باعث میشوند ما نسبت به روات، شناخت پیدا كنیم، تجزیه و تحلیل كنیم. خود این اسناد، باید اعتبارشان، استنادشان و مبانیشان مشخص بشود. یكی از اهداف فرعی ما برای رسیدن به آن هدف اصلی، این بوده و كارهایی را در این محور انجام دادهایم.
هدف دوم، ارائه یک شیوه جامع ارزیابی حدیث، از نظر صدور است. یعنی بتوانیم یک شیوه جامعی را تعریف كنیم كه آن شیوه جامع، بتواند آن وثوق عقلائی را نسبت به روایت و صدور روایت برای ما ایجاد كند. به نظر اكثر حدیثپژوهان، این چنین نیست كه ما تنها و تنها به اطلاعات رجالی بسنده كنیم، بلكه در اعتماد به حدیث، از خیلی چیزها استفاده میكنیم که مهمترینش رجال و بحث راویشناسی است. بحث صدور حدیث ـ كه یک بحثی است اعم از رجال و در واقع رجال، بخشی از آن را تشكیل میدهد ـ مورد توجه ما بوده و به دنبال این هستیم كه اگر خداوند توفیق بدهد برسیم به یک نظریهای كه بتوانیم به صورت جامع، طرحش كنیم و ارزیابی حدیث را به شكل جامع، قانونمند كنیم.
هدف سوم، این است كه برخی از راویان و برخی از مجموعههای حدیثی را که بحثانگیز و مورد اختلاف هستند و یا مشكلات خاصی دارند، به صورت ویژه متمركز بشویم و بررسی کنیم. در مجموعهها و موسوعهها، مباحث به شكلی مطرح میشود كه به لحاظ حجمی و روشی، با یکدیگر همخوانی داشته باشند. این قضیه موجب میشود كه گاه به برخی از مسایل خیلی مهم آن گونه كه لازم است، پرداخته نشود چون آن مجموعه یا موسوعه، ناهمگون میشود. لذا باید به این مسائل، به صورت مستقل پرداخت. ما رواتی را داریم كه اینها محل بحث و دعوا هستند و خیلی بحثهای مفصلی در موردشان هست. كسی وثاقت آنها را قبول دارد، كس دیگری قبول ندارد. و گاه دیده میشود كه هر كسی هم به بخشی از اطلاعات دسترسی پیدا كرده و جامع، بررسی نكرده است. این را هم در دستور كار داریم. طبیعی است كه كسانی كه روی یک موضوع خاص، متمركز میشوند و پژوهش میكنند، غالباً میتوانند به یک سری اطلاعات دسترسی پیدا کنند و به نتایجی برسند كه آن مجموعهها علیرغم این كه لازم هستند و قوت خاص خودشان را دارند ـ شاید نتوانند به تمام جوانب مسئله برسند. مثلاً در حوزه فقه، صاحب جواهر یک شرحی بر «شرایع» نوشته كه یک نظام و یک شكل خاصی را رعایت كرده است، كاملاً مثل یک دائرة المعارف فقه میماند. اما وقتی شخصی همان موضوعی را كه صاحب جواهر در كنار سایر موضوعات و با همان سبک و شیوه، تحقیق كرده، جدا میكند و همه اطلاعات راجع به آن را جمع و تحلیل میكند، بسا این شخص كه به صورت متمحضّ در خصوص آن مسئله كار میكند، بتواند به نتایجی و نظریاتی برسد كه در آن مجموعه، به آن اشاره نشده است و حتی بتواند به اشتباهات و اشكالاتی هم دسترسی پیدا كند. در حوزه رجال هم، همین قضیه هست. مثلاً یكی از روات محل بحث، معلّی بن خُنیس است که در كتابهای متعدد مورد اختلاف قرار گرفته كه آیا شخص معتبری است یا خیر و گاه نسبتهای متناقض به ایشان دادهاند. ما كتابی را درباره معلّی بن خنیس در حدود 350 صفحه، منتشر كرده ایم. تمام روایاتش و تمام اطلاعات تاریخی و رجالی آنجا آمده و تحلیل شده است. یعنی هر آن چه ممكن است در مورد معلی بن خنیس گفته بشود ـ به تصور خودمان ـ جمعآوری و تحلیل كردهایم و نهایتاً به نتیجه خاصی رسیدهایم. این هم یكی دیگر از اهداف فرعی و محورهای پژوهش ما را تشكیل میدهد.
فلسفه علمی، منبع شناسی، مبانی رجالی و سندشناسی،
چهار محور مهم علم رجال است.![](/Uploads/images/mohaddeth/14/09.jpg)
مهمترین محورهای علم رجال که از صدور حدیث بحث میکند، چیست؟
در حوزه دانش رجال، چهار محور را میتوانیم ترسیم كنیم. یک محور، فلسفه علمی و معرفتشناسانه دانش رجال است. هر دانشی میتواند فلسفه علمی داشته باشد و به رجال هم میتوان نگاه فلسفه علمی داشت. درسی در دانشگاهها طراحی شده با عنوان «آشنایی با علم رجال». مراد از این عنوان، آشنایی با فلسفه علم رجال است؛ این كه این دانش، چیست، ارتباطش با سایر علوم چیست، چه روشهایی را دارد، علل نیازمندی به آن چیست، كاركردهای این دانش چیست و چه وظایف، مأموریتها و روشهایی دارد.
محور دوم، منبعشناسی است. اگر دانش رجال را به راویشناسی تفسیر كنیم، شناخت روات ممكن نیست مگر از راه اسناد و مدارک. منابع رجالی، اسناد و مدارک ما هستند. این اسناد و مدارک باید تجزیه و تحلیل بشوند كه آیا اعتبار دارند یا خیر؟ آنهایی كه اعتبار دارند، از چه حدی از اعتبار برخوردار هستند؟ در صورتی كه آرا و اقوال، با همدیگر تنافی و تناقض داشته باشد، چه باید کرد؟
محور سوم، مبانی رجالی است، یعنی آن اصول، قواعد و پایههایی كه بر اساس آن، روات را جرح و تعدیل میكنیم. سامانه جرح و تعدیل روات، خودش بحثهای مختلفی دارد. یک بخشی، قواعد و یک بخشی، مصطلحات هستند. مصطلحات معنایشان، روشن بشود كه اگر در مورد یک راوی، این تعبیر و اصطلاح به كار رفت، تا چه حد میتواند واقعیات و خصوصیات آن راوی را برای ما تشریح بكند. مباحث جرح و تعدیل، توثیق عام و توثیق خاص، روایات و راویان ضعیف و امثال این موارد را ما در مبانی رجالی میگنجانیم.
محور چهارم، سندشناسی است. بعد از این كه روات، به صورت تک تک و مجزا شناخته شدند، باید آنها را در ضمن مجموعهای كه اسمش سند است، بررسی كنیم. شناخت اسناد، یک مهارت خاص را میطلبد. صرف شناخت راوی، به صورت مفرد، برای این که سند را هم بتوانیم بشناسیم، کفایت نمیکند، بلکه اصول خاصی دارد كه باید بحث بشود.
ما تقریباً این چهار محور كلی را در باب دانش رجال داریم. البته هر كدام از اینها، محورهای فرعی خاص خودشان را دارند كه شاید در مجال نگنجد.
در تمامی آثار منتشر شده در گروه رجال، ابداع و نوآوری داشته ایم.![](/Uploads/images/mohaddeth/14/10.jpg)
درباره آثار منتشر شده یا در حال انتشار گروه رجال، توضیح بفرمایید.
تا كنون از گروه رجال، هفت عنوان كتاب در نُه مجلد منتشر شده است:br>1. الرجال ابن غضائری؛ 2. معجم مصطلحات رجال و درایة؛ 3. معلّی بن خنیس؛ 4. الضعفاء من رجال الحدیث؛ 5. الاسس الحدیثیة عند ملاّ محمدتقی المجلسی؛ 6. آداب امیرالمؤمنین؛ 7. مأخذشناسی رجال شیعه.
از بین این هفت عنوان، بعضی به چاپهای بعد رسیده، از جمله «معجم مصطلحات رجال و درایة». همچنین دو اثر، جایزه برده است: «معجم مصطلحات رجال و درایة»، در جشنواره دینپژوهان و «مأخذشناسی رجال شیعه»، در كتاب سال حوزه. برخی دیگر از آثار، در جاهایی به عنوان آثار برتر، در حال ارزیابی هستند.
ویژگی كه در آثار منتشر شده وجود دارد این است كه نوع و شیوه تمامی آثار، برای اولین بار است. «الرجال» ابن غضائری را تا قبل از این كه منتشر كنیم، به این شكل و مستقل وجود نداشت، بلكه همه، مطالب و آرای ابن غضائری را به «مجمع الرجال» قهپایی كه متوفای 1016 هجری است، ارجاع میدادند. در حالی كه نسخهای از این كتاب در كتابخانه آیة الله مرعشی بود كه آن نسخه با افزودن بسیاری از مستدركات از آرای ابن غضائری كه در گوشه وكنار بود، برای اولین بار توسط دار الحدیث منتشر شد. همچنین «معجم مصطلحات رجال و درایة» را تا به حال نداشتیم. برخی از كتب مصطلحات و كتابهای فرهنگ اصطلاحات هم كه بود، كاملاً عمومی و دمدستی بود، اما این كتاب، از ویژگیهای خاص و محققانهای برخوردار هست. کتاب «معلی بن خنیس»، یک نمونه از تک نگاری در حوزه رجال و بحث راویان جنجال برانگیز است.
همچنین تا به حال در شیعه، این كه ضعفاء را جدا كرده باشند و یک بحث تحقیقی در موردشان كرده باشند، نداشتیم. در كتاب «الضعفاء من رجال الحدیث»، چهارصد راوی ضعیف، شناسایی شدهاند و قیل و قالهایی كه راجع به آنها هست و همچنین نمونه روایات آنها و تمامی اطلاعاتی كه ما راجع به آنها داریم، از قدیمیترین تا جدیدترین مصادر جمعآوری و تحلیل شده و در سه جلد منتشر شده است. حدود صد صفحه مقدمه محققانهای در شناخت راویان حدیث دارد و نیز فهارس جالبی كه میتوانید این ضعفاء را به لحاظ منطقه جغرافیاییشان، مذهبشان و... بشناسید. این فهارس، فنی و مخصوص این موضوع است نه مثل فهارس عمومی كتابها.
کتاب «الاسس الحدیثیة عند ملاّ محمدتقی المجلسی»، نیز نو و ابتکاری است. در حوزه تاریخ حدیث مشكلی كه داریم این است كه بعد از شیخ طوسی، اطلاعات دقیقی از روش عملكرد قدما در ارزیابی حدیث نداریم. حداکثر گزارشات از شیخ طوسی است و تا چند قرن، یک نوع ركود در حوزه حدیث و علوم مختلف حدیث دیده شد و بعد به دورانی رسیدیم كه میگوییم دوره متأخرین. در این بین، حلقه وصل، مفقود است. محمدتقی مجلسی، در آثار خودش مثل «روضة المتقین» كه در شرح «كتاب من لا یحضره الفقیه» نگاشته شده، خیلی از مطالب را جسته و گریخته در اختیار ما میگذارد كه این اطلاعات، از نظر تاریخی خیلی واجد اهمیت است. یعنی این كه ببینیم قدما، در ارزیابی حدیث و جرح و تعدیلها چه میكردهاند و چه اصولی داشتهاند. اینها اطلاعات بسیار ذی قیمتی است كه واقعاً تا مدتها عدهای از این غفلت داشتند و دوستانی كه این مطالب را میدیدند تعجب میكردند. این كار، به نظر ما، نهایی نیست و باید یک فیشبرداری منظم و دقیق انجام و بعد تحلیل شود. در این شیوه، از بین كتابهایی كه به عنوان شرح یا مستقل نوشته شده، دنبال اطلاعات در حوزه رجال و حدیث، میگردیم که این مسئله خیلی مهم است و باید مورد توجه قرار گیرد.
از دیگر آثار، «آداب امیرالمؤمنین(ع)» است. در ابتدا شاید كسی تصور كند كه این کتاب چه ارتباطی با گروه رجال دارد و لكن این اثر با یک نظریه جدید رجالی همراه است. «آداب امیرالمؤمنین(ع)»، مشهور به «حدیث أربع مائة»، سخن امیرالمؤمنین(ع) است که چهارصد فقره مطلب را در یک مجلس القا كردند. این كتاب، در كتابهای فهرست ذکر شده بود اما به صورت مستقل وجود نداشت. بخش زیادی از آن در كتاب «خصال» شیخ صدوق آمده بود، اما چهارصد فقره به صورت كامل وجود نداشته است. ما با نسخههای پنجگانه دیگر مصادر، چهارصد فقره را كامل كردیم، اما کار مهمی كه انجام شده این است كه این حدیث اعتبار سندی ندارد، ما با یک شیوه خاص، صدور روایت را احراز كردیم به این ترتیب كه هر فقرهای پیگیری شد كه اسناد و طرق دیگر برای این فقره، به صورت مجزا یا مشترک، در کتب حدیثی یا غیر حدیثی، نقل شده است یا خیر. تمامی این اطلاعات، در زیرنویس آمده اما نه مثل زیرنویسی عمومی و صرفاً نشانی داده شود، بلکه در هر بخشی، مستندسازی كردهایم و آنچه که صدور روایت را احراز میكند، تببین كردهایم. درباره این روش، در مقدمه كتاب به تفصیل پرداخته شده است. آیة الله مددی، نظریهای دارند و اسمش را گذاشتهاند «نظریه تحلیل فهرستی حدیث». شیوه كار ما بر اساس این نظریه است كه به عنوان نمونه، به جامعه علمی عرضه كردهایم تا این نظریه و نمونهاش را ببینند و اگر مورد نقد و بررسی قرار بگیرد، موجب خوشحالی و مسرت ما میشود.
کتاب هفتم «مأخذشناسی رجال شیعه» است. در این مأخذشناسی، ترتیب و تنظیم بر اساس قرون است. خیلی از منابع كتابشناسی، به ترتیب الفبایی و امثال آن است که صرفاً یک كتاب مرجع است و شما میتوانید به آن مراجعه كنید و اسم مؤلف یا اسم كتاب را پیدا کنید. اما اینجا، به ترتیب قرن است. خصوصیتی كه در اینجا وجود دارد این است كه معلوم میشود رجال در هر قرن، چه تحولاتی پیدا كرد و چه چیزهایی مورد نظر و توجه بیشتر یا کمتر قرار گرفته است. «مأخذ شناسی»، یک نوع كتاب مرجع و اطلاعرسانی است، اما واقعاً خودش قابل خواندن است، چون نظام تاریخی در آن، اصل قرار گرفته است. البته ما ترتیب الفبایی و امثال این موارد را با فهارس حل كرده ایم.
در تمامی این آثار، به تصورمان، ابداع داشتهایم و نوآوری بوده است.
ما با هیچ مؤسسه و هیچ مركزی، خودمان را رقیب نمیدانیم، بلكه همكار میدانیم.
نكته ای را باید محض تأكید عرض كنم. سیاست كل مؤسسه و نیز اعتقاد شخصیام که در گروه رجال به صورت جدی مدّ نظر است این است که ما با هیچ مؤسسه و هیچ مركزی، خودمان را رقیب
نمی دانیم، بلكه همكار میدانیم. همه عزیزانی كه در این حوزهها سر و كار داشتند به صراحت گفتیم و در عمل هم، چنین بوده است. برخی از اوقات، بعضی از مؤسسات اظهار نگرانی میكردند كه طرحها و ایدههایشان را دار الحدیث میخواهد استفاده كند. من از طرف دار الحدیث، به آنها اعلام میکردم كه هر وقت
دیدید ما كاری را آغاز كردهایم كه شما نیتش را دارید، انجامش بدهید و به ما خبر بدهید تا ما آن كار را تعطیل كنیم. چون ـ بحمدلله ـ ایده و زمینه برای كار، برای ما كم نیست. اینقدر كه ما مشكل نیرو داریم، مشكل ایده نداریم. روی این جهت، ما با دیگران همكار هستیم، اصلاً بنای بر این كه با كسی رقابت كنیم و كار كسی را یا ایدهاش را بگیریم، نداریم. این موارد را فقط به عنوان تفاوتها، نه به عنوان ترجیح، ذكر میكنیم. به هر حال هر كسی، كارش یک محسناتی دارد و شاید هم معایبی داشته باشد كه باید در مجموع ارزیابی بشود. اما اجمالاً تفاوتهایی وجود دارد. مهمترین تفاوتی كه رویش تأكید شد این بود كه مراكزی كه دارند كار میكنند، همان مجموعههای راویان و معجمهای رجالی را مدّ نظر دارند و بررسی میكنند. ما كارهای تحلیلی، بیشتر داریم و به كارهای اطلاعرسانی هم توجه داریم. نكته بعدی، کم بودن نیرو است. ما تقریباً سعی كردهایم كه بهرهوریمان را بالا ببریم. در گروه رجال ـ شاید تصور مزاح بشود ـ دو نفر و نصفی هستیم. به این معنا كه دو نفر از دوستان، مدتی است كه در آنجا ثابت هستند و خود بنده مسؤولیتهای دیگری هم دارم که شاید وقت گذاشتن من، كمتر از نصف باشد. البته یکی از همكاران كه در دانشنامه حدیث، كار میكند، گاهی به ما كمكهایی میكند اما بالنسبت خیلی كم است. ما نیروی زیادی نداریم اما تا همین مقدار كارهایی كه انجام شده، با تحسین اهل علم مواجه شده است.
برنامه های پژوهشی كه برای آینده، در نظر دارید، چیست؟
برنامههایی را كه داریم همه را شروع كردهایم، اما بر اساس برنامهریزیهایی كه در مؤسسه به لحاظ اداری و مالی و... هست، بعضی مواردش به همین زودی نتیجه نمیدهد.
چهار عنوان مهم را در برنامهها داریم. البته این را هم تذكر بدهم كه در حین كار برخی برنامهها، مقدمات كار دیگری را هم فراهم و اطلاعاتش را جمع میكنیم. من آنها را ذكر نمیكنم و فقط به آنهایی كه در دستور كار است، اشاره میکنم که چهار عنوان است.
یكی، «تصحیف در اسناد» است. تدوین اولیه کتاب، تقریباً انجام شده است. تصحیف و اشتباهاتی كه بر اساس اختلاف نسخ، در اسناد رخ داده است، كم نیستند و مشكلاتی را برای ارزیابی اسناد فراهم كردهاند. اینها را باید اولاً تعریف كنیم، ثانیاً چگونگی رخ دادن، راه حل مقابله و روشهایی كه اعلام، در برخورد با اینها داشتهاند، بیان شود. مثلاً روش آقای بروجردی، آقای خویی، آقای شوشتری و دیگران حوزه تصحیف، چیست. ما یک كتابی در این موضوع خواهیم داشت كه تدوین اولیهاش تمام شده، بازنویسی و تدوین نهاییاش مانده كه انجام خواهد شد. إن شاء الله.
نام عنوان دوم، «الروات فی الأخبار» است و درباره اعلام و رجالی است كه در روایات اسمشان آمده است. ما همیشه در حوزه رجال، رفتهایم سراغ بحث سند، اما خیلی از اشخاص هستند كه اسمشان در متن آمده و راجع به آنها، اظهار نظر شده است یا در متون، طوری با آن راوی برخورد شده كه ما میتوانیم نسبت به آن راوی، یک شناختی پیدا كنیم. در این کتاب، شبیه «رجال كشی»، اخباری را كه مربوط به روات است، أعم از این كه صریحاً در مورد یک راوی مدحی یا ذمی شده، یا اصلاً روایت، راجع به موضوعی در فقه، اخلاق یا تفسیر است، اما در ضمنش اشارهای هم به حال شخصی كه مخاطب است، وجود دارد، استخراج كردهایم. مجموعهای كه فعلاً در اختیار داریم، با حذف مكررات، تقریباً پنجاه برابر «رجال كشی» میشود. تدوین، حذف مكررات و یک دست كردنش دارد انجام میشود و مرحله طراحی شکل ارائه با حجم کم و فایده زیاد، مانده است.
سوم، تک نگاری سهل بن زیاد است. یكی از آن راویانی كه محل بحث و دعوا است، سهل بن زیاد است. این کتاب را ما به محقق سپردهایم که مشغول كار است.
چهارم، الفاظ جرح وتعدیل است. وقتی كسانی به كتب رجالی مراجعه میكنند تا اطلاعاتی را در مورد یک راوی ببینند، به كلمات و تعبیراتی برخورد میكنند كه رجالی، وضعیت راوی را با آن كلمه، معین كرده است، اما مدلول اینها، گاه محل بحث و تردید قرار میگیرد و روشن نیست. چون قدما، تفسیر و تبیین نكردهاند که دقیقاً از هر كلمه، مرادشان چیست. این را باید از لابهلای كلماتشان استخراج كرد، با مقایسه كلمات با همدیگر و برداشتهایی كه دارند. ما این كار را در دستور كار قرار دادهایم و اسمش را گذاشتهایم «الفاظ جرح و تعدیل». برای هر کدام از الفاظ جرح و تعدیلی كه در كتابهای موجود ما هست، یک پرونده علمی مفصل تشكیل میشود، حتی تعداد كاربرد این لفظ، معنای این لفظ، چه كسانی و به چه معانی، به كار برده اند.
باید این نظام علمی را كه در علوم حدیث حاكم است، برای خودمان حل كنیم و به آن پایبند باشیم.![](/Uploads/images/mohaddeth/14/12.jpg)
این کتاب، به صورت یک فرهنگنامه، تنظیم خواهد شد؟
بخش مهمی از آن، مباحث نظری است. یعنی اهمیت شناخت این الفاظ و شیوه شناخت دقیق معانی آن، بحث خواهد شد. مابقیاش مثل فرهنگنامه است، اما صرفاً اطلاعرسانی نیست، بلکه تحلیل است ولی شکل كار، مثل فرهنگ ظهور میكند.
اگر نكته خاصی هست بفرمایید.
نكتهای كه باید مورد توجه قرار بگیرد این است كه در حوزه علوم حدیث، علوم مختلفی داریم. دوستان در هر كدام از این علوم، تخصص دارند، دوستی، در درایه و دوست دیگری، در فقه الحدیث یا در تاریخ حدیث و امثال آن. به نظرم هم در پژوهش و هم در آموزش و هم در برخورد علمی بین علوم، باید توجه داشت كه این دانشها، همه در راستای یک هدف هستند. یعنی حدیثپژوهی، منحصر در یک شاخه و یک علم نیست، بلکه هر كدام جای خودش را دارد. به بیان دیگر، علوم مختلفی كه در حوزه حدیث، تعریف میكنید، مثل یک تیم فوتبال است و همه كسانی كه بازیكن هستند، در آن تأثیر و نقش دارند. بله، شاید نهایتاً یک نفر گل بزند، اما معنایش این نیست كه این تیم، بدون همه اعضا فقط و با كسی كه گل زده، میتواند كاری را پیش ببرد. در حوزه حدیث، باید برای همه دانشهای مختلف، ارزش خودش را قائل باشیم. گاه دیده میشود که كسانی این چنین تبلیغ میكنند که همه علوم حدیث، فقط فقه الحدیث است یا بالعكس. یا كسی بگوید، رجال است. چون تا صدور حدیث را نفهمید و اطمینان پیدا نكنید، این حرفها، شاخ و برگ هستند و اینها را نمیتوانید اثبات كنید. به هر حال، هر كدام از اینها را بگوید جهالت است. یعنی مطلق، بگوید این است و جز این نیست، این جز جهالت چیز دیگری نیست. هر كدام از این علوم، جایگاه و شأن خودش را دارد و نقش خودش را ایفا میكند. باید این نظام علمی را كه در علوم حدیث حاكم است، برای خودمان حل كنیم و به آن پایبند باشیم.
لذا توصیهام به همكاران در بخشهای مختلف این است كه اگر در یكی از این علوم متمحضّ هستند، سعی كنند با علوم دیگر هم آشنا بشوند. مثلاً دوستانی كه كار فقه الحدیثی میكنند، در صورتی كه در حوزه رجال، آشنایی ندارند، حتماً این آشنایی را كسب كنند. چون درست است كه در هندسهای كه ما از علوم حدیث ترسیم میكنیم، مأموریت هر كدام از این دانشها را مجزا تعریف میكنیم ولی ترابط و تعامل وجود دارد. جای این بحث اینجا نیست كه من عرض كنم، در حوزه رجال و ارزیابی راویان هم نگاهی به محتوای حدیثشان داریم. یعنی نگاه فقه الحدیثی هم داریم. پس فقه الحدیث میتواند به رجال کمک بكند. بالعكس هم این چنین است. بسیاری از اوقات، در حوزه فقه الحدیث میخواهید بگویید این حدیث، تقیهای صادر شده است، یكی از قراین مهم شناخت حدیث تقیهای، رواتش هستند كه اینها مثلاً عامی مذهب هستند، زیدی هستند و امثال این موارد.
این بحث، جای خودش را میخواهد، اما عرضم این است كه در ارزیابی این علوم مختلفی كه در حدیثپژوهی، با آنها سر و كار داریم، طوری نشود كه علمی، به نظرمان تمام علوم حدیث تصور بشود و علمی دیگر، زائد.