دلالت دارد،مربوط به عايشه نيست و توجيه مذكور، درآن به سادگى جارى نمى شود. مشابه همين روايت، در كافى (ج5، ص39، ح4) نيز آمده است.
2 ـ حضرت آية اللّه جوادى آملى، اين بخش از روايت را (كه بر نقصان عقل زنان تأكيد دارد و دليل اين نقصان را نا برابرى مرد و زن در باب شهادت مى داند)، چنين رد مى كند كه: قرآن، علّت نا برابرى زن مرد را در شهادت، فراموشى دانسته و هرگز از نقص عقل، در اين زمينه، مايه نگذاشته است (وظاهرا ايشان بر همين اساس، روايت را مخالف قرآن مى داند).
در پاسخ اين سخن مى گوييم كه: أن تضلّ إحداهما، تنها صورت نسيان را نمى گيرد؛ ضلال زن، گاه از جهت غلبه نسيان بر اوست و گاه به علّت نقص عقل وضعف درك؛ آن گونه كه درگفته هاى مفسّران به آن اشاره شده و در روايات، مورد توجّه قرار گرفته است.
زن در مقام تحمّل وهمچنين در مقام تحفّظ، ضعف دارد. آن گونه كه از روايت تفسير امام حسن عسكرى(ع) استفاده مى شود، گمراهى زن، تنها عدم حفظ نيست. گاه اشتباه در درك و فهم درست واقعه است و گاه علل ديگر.
بنابر اين، دليل قاطعى نداريم كه تنها علّت نا برابرى، فراموشى زن باشد؛ چرا كه بسيارى از تفاسير، بر هر دو جهت اشاره دارند.
3 ـ بعضى مى پندارند موضوع برترى عقلانى مردان (كه در كنارش برترى عاطفى زنان مطرح است)، مسئله اى است بر خلاف بداهت عقل و يا بر خلاف صريح قرآن؛ با اين كه ملاحظه شد بسيارى از مفسّران و عالمان، بر فزونى عقل مردان و برترى عاطفى زنان، تصريح كرده اند و در گذشته ـ تا آنجا كه ما اطّلاع داريم ـ كسى اين روايات را به بهانه اين اتّهامات، رد نكرده است.
موضوع تفاوت زن و مرد در عقل و عاطفه، در قدرت بدنى و جسمى و در ابعاد ديگر، نه مخالف بداهت عقل است (كه ما را از عمل به اين روايات بازدارد) و نه مخالف قرآن و ديگر روايات.