دفاع از حديث(2) - صفحه 132

تشريع صلاة الجمعة.
ملاحظه مى كنيد كه در جهت استظهار معناى مورد نظر امامان از آيه، كمتر تلاش شده و برخى از بزرگان، تنها مى فرمايند كه اين معنا با توجه به اخبار، قوى تر است؛ ولى اينكه چرا «وانحر» به معناى «رفع الأيدى إلى النّحر» باشد، كمتر مورد دقّت قرار گرفته است.
فخر رازى هم دلائل متعدّدى براى اثبات معناى مشهور نحر ارائه داده، كه البته تمام و كامل نيست؛ ولى جالب توجه است كه وى، از واحدى، مطالبى را در معناى نحر و ريشه آن نقل مى كند كه درست در جهت تثبيت معناى مورد نظر امامان است، و ما هم به زودى، پس از نقل اقوال لغويان، بر همين اساس، مشى مى كنيم و نزديكى تفسير امامان را به معناى لغوى نحر، اثبات مى كنيم و قرينه آن را ذكر مى كنيم و شبهات مطرح شده را برطرف مى سازيم.
كلام واحدى، بسيار متين و قابل ستايش است و بيانى محكم در جهت استظهار امامان ماست. گرچه با نقل ديگر اقوال لغويان (كه در زير مى آيد)، روشن مى شود كه اين حقيقت، مورد تصريح و اشاره بسيارى از آنان قرار گرفته است.

اقوال لغويان در معناى «نحر»

1ـ در المنجد مى خوانيم:

نحر البهيمة: أصاب نحرها، ـ ذبحها من نحرها؛ يقال «نحر الأمور علما» أى أتقنها ونحر فلانا: قابله؛ يقال «نحر بيتى بيته» أىّ إستقبله؛ نحر الصّلاة: صلّاها فى اوّل وقتها؛ نحر المصلّى فى الصّلاة: إنتصب ونهد صدره.
النّحير …: المنحور؛ النّحيرة: مؤنّث النّحير؛ اوّل يوم من الشّهر؛ آخر ليلة من الشّهر، لأنّها تنحر الهلال وقيل لأنّها تنحر الّتى قبلها، أى تستقبلها فى نحرها.

2 ـ در المفردات آمده:

النّحر موضع القلادة من الصّدر؛ ونحرته أصبت نحره؛ ومنه نحر البعير …؛ وقوله «فصلّ لربّك وانحر» هو حثّ على مراعاة هذين

صفحه از 151