وجود تفاوت در ميان زن و مرد، بر اساس حكمت الهى است ومصلحت و حكمت الهى در نظام آفرينش، چنين تفاوتى را در مرد و زن، مى طلبد.
بعضى مى پندارند اين كه زن و مرد از يك نوع هستند، هر دو انسان هستند، هر دو از يك سرشت و با يك سرنوشت هستند، وهر دو مكلف اند و در اصول مواهب الهى مشترك اند، ايجاب مى كند كه ديگر هيچ تفاوتى ميان آنان نباشد و شايد به همين دليل، هر روايتى كه پرده از تفاوت بين زن و مرد بر گيرد، در نظر اينان، مخالف قرآن قلمداد شود؛ با اينكه هرگز چنين نيست؛ همان گونه كه علّامه طباطبايى در تفسيرشان فرموده اند:
ما هم مشتركات زن و مرد را (در جنس و هويّت، سرشت و سرنوشت) مى پذيريم و هم تفاوت صنفى موجود ميان آنان را اذعان داريم. 1
بعضى در توجيه روايات فزونى عقل در مردان و كاستى آن در زنان، گفته اند: اين پديده اى است كه تحت تأثير شرايط خارجى، شكل گرفته و هرگز عقل و درك موهبتى آنان، تفاوتى ندارد. زن ها از آن جهت كه در تاريخ، هميشه مورد ظلم بوده اند و ميدان فعّاليّت و حضور پيدا نكرده اند، عقلشان پرورش پيدا نكرده است و از اين جهت، عقب تر از مردها هستند؛ و گرنه، دراندازه عقل موهبتى با مردان يكسان هستند.
اين سخن، به دلايلى، صواب نيست كه ما هم اكنون در مقام تفصيل آن دلايل نيستيم؛ ليكن ناگزيريم اشاره اى به آنها داشته باشيم:
1 ـ سخن فوق، خلاف ظاهر روايات است.
2 ـ به گفته مرحوم علامه طباطبايى، ساليانى است كه در بخش هايى از دنيا، زن ها به ميدان آمده اند، ولى همچنان تفاوت موجود است. 2
3 ـ واگذارى كارهايى از قبيل اداره اجتماع كوچك خانواده به مرد، در دين اسلام، با توجه به آيه شريفه «الرّجال