113
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

15 . امّ عبد اللَّه ، همسر مالك بن نُسَير

مالك بن نُسَير ، از حمله كنندگان به امام عليه السلام بود . او پس از ضربه زدن به سر امام عليه السلام ، كلاه امام را غارت كرد و آن را به خانه برد . همسرش به شدّت ، از تحفه‏اى كه او به منزل برده بود ، ابراز انزجار كرد .۱

16 . امّ وَهْب ، همسر عبد اللَّه بن عُمَير كلبى‏

تنها زن شهيد در كربلا، اوست . هنگامى كه همسر شجاعش قصد خود را براى پيوستن به لشكر امام عليه السلام اعلام كرد ، وى ضمن تشويق شوهرش از وى خواست كه همراهش برود.۲ در تاريخ الطبرى ، ماجراى اين بانو در روز عاشورا ، چنين آورده شده است :
اُمّ وَهْب، همسر او نيز عمود خيمه‏اى را برداشت و به سوى شوهرش رفت و به او گفت: پدر و مادرم ، فدايت باد! براى پاكانِ نسل محمّد صلى اللَّه عليه و آله بجنگ . او نيز به سوى زنش آمد و وى را نزد زنان ، باز گردانْد ؛ امّا زن، به لباس او چسبيد و گفت : من ، تو را وا نمى‏نهم تا آن كه همراه تو جان بدهم . امام حسين عليه السلام ، او را ندا داد و فرمود: «براى خانواده شما ، پاداش نيكو باد ! خدا ، رحمتت كند ! به نزد زنان ، باز گرد و كنار آنان بنشين كه جنگ ، بر زنان ، واجب نيست» .
اُمّ وَهْب هم به سوى زنان ، باز گشت... . سپس از هر سو بر حسين عليه السلام و يارانش ، هجوم آوردند و [ عبد اللَّه ] كلبى ، كشته شد ... . همسر كَلْبى به سوى شوهرش آمد و نزد او نشست و غبار را از او زُدود و گفت : بهشت ، گوارايت باد ! شمر بن ذى الجوشن ، به غلامش رستم گفت: با عمود خيمه ، بر سرش بكوب . او بر سرِ آن زن كوبيد و سرش شكست و سپس همان جا ، جان داد۳
.
گفتنى است كه در الأمالى صدوق ، از امّ وهبى ديگر ، ماجرايى نقل شده كه شباهت‏ها و تفاوت‏هايى با نقل طبرى دارد . چنان كه برخى از محقّقان مطرح ساخته‏اند ، ممكن است اين دو در اصل ، يك نفر باشند۴ كه در اين صورت ، از نظر ما ، نقل طبرى رجحان دارد. بخشى از نقل الأمالى صدوق ، چنين است:

1.ر . ك : ص ۲۷۳ ح ۱۱۸۵.

2.ر . ك : ج ۲ ص ۸۸ (بخش پنجم / فصل سوم / عبد اللَّه بن عمير كلبى).

3.تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۳۰ و ۴۳۸ . نيز ، ر . ك : همين شهادت‏نامه : ج ۲ ص ۸۹ ح ۹۶۰ .

4.ر . ك : قاموس الرجال: ج ۱۰ ص ۴۴۸ و ۴۵۰ و ۴۵۶، سخنان حسين بن على از مدينه تا كربلا، نجمى: ص ۱۹۵.


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
112

12 . فاطمه دختر امام على عليه السلام‏

وى كه «فاطمه صغرا» نيز ناميده شده ، به همراه همسر شهيدش ابو سعيد بن عقيل در كربلا حضور داشت و سپس به سفر اسارت رفت. وى از راويان حوادث كربلاست.۱

13 . اسماء ، همسر مختار

تاريخ اليعقوبى ، سرنوشت او را چنين نقل مى‏كند :
مصعب بن زبير ، اسماء دختر نعمان بن بشير (همسر مختار) را دستگير كرد و به او گفت: نظرت در باره مختار چيست؟ او گفت: به نظر من ، او انسانى باتقوا ، پاك و روزه‏دار بود. مصعب گفت: اى دشمن خدا! تو از كسانى هستى كه مختار را از عيب ، مُبرّا مى‏دانى؟! سپس دستور قتل وى را داد و گردن او را زدند . او اوّلين زنى بود كه با زجر ، گردنش زده شد۲ .

14 . اسماء ، همسر وليد بن عُتبه‏

بر اساس نقل الطبقات ابن سعد ، در جلسه‏اى كه شوهر اسماء - كه والى مدينه بود - از امام حسين عليه السلام خواست كه با يزيد بيعت كند ، مشاجره‏اى بين امام عليه السلام و والى مدينه در گرفت . هنگامى كه وليد به خانه رفت ، همسرش او را به سبب اين كه به امام حسين عليه السلام بد گفته بود ، سرزنش و توبيخ كرد .۳

1.ر . ك : ج ۲ ص ۴۹۵ (بخش ششم / فصل ششم / اسيران زن بنى هاشم / فاطمه دختر امام على عليه السلام) وص ۵۷۵ (فصل هفتم / خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در زندان يزيد) و ص ۵۹۱ (فصل هشتم / آماده شدن خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله براى بازگشت به مدينه).

2.تاريخ اليعقوبى : ج ۲ ص ۲۶۴.

3.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج ۱ ص ۴۴۲ ، تهذيب الكمال : ج ۶ ص ۴۱۴ ، تاريخ دمشق : ج ۱۴ ص ۲۰۶ ، بغية الطلب فى تاريخ حلب : ج ۶ ص ۲۶۰۷ . نيز ، ر . ك : همين شهادت‏نامه : ج ۱ ص ۲۶۸ (بخش چهارم / فصل يكم / رخدادهاى ميان امام عليه السلام و وليد براى بيعت گرفتن).

تعداد بازدید : 149687
صفحه از 873
پرینت  ارسال به