145
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

فصل پنجم: همسران‏

بر پايه گزارش منابع تاريخى ، امام حسين عليه السلام در طول زندگى ، با پنج زن ، ازدواج كرده است‏۱كه در اين جا به شرح كوتاهى در باره آنان مى‏پردازيم .

5 / 1

شهرْبانو

طبق نظر مشهور ،۲شهربانو دختر يزدْگِرد (آخرين پادشاه ساسانى)، همسر امام حسين عليه السلام و مادر امام زين العابدين عليه السلام است.۳ ابن شهر آشوب ، وى را مادر على اصغر نيز معرفى مى‏كند .۴ همچنين گفته شده است كه وى مادر زينب و اُمّ كلثوم ، بوده كه در كودكى از دنيا رفته‏اند .۵

5 / 2

ليلى‏

ليلى ، مادر على‏اكبر، يكى ديگر از همسران امام حسين عليه السلام است. نام وى را آمنه ،۶ بَرّه‏۷ و مُرّه‏۸ نيز گفته‏اند. پدر او ، ابو مُرّة بن عروة بن مسعود ثقفى ،۹ صحابه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و مادرش ميمونه ، دختر ابو سفيان است .۱۰

1.ر.ك: دانش‏نامه امام حسين عليه السلام : ج‏۱ ص‏۳۰۳ (پژوهشى در باره برخى زنان كه همسر امام حسين عليه السلام شمرده شده‏اند).

2.الكافى : ج ۱ ص ۴۴۶ ، الإرشاد : ج ۲ ص ۱۳۷ ، عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج ۱ ص ۴۱ ح ۱ ، مجموعة نفيسة : ص ۱۱۲ (تاج المواليد) و ص ۱۷۹ (تاريخ مواليد الأئمّة و وفياتهم) .

3.براى مطالعه تفصيلى گزارش‏هاى مربوط ، ر . ك : دانش‏نامه امام حسين عليه السلام : ج ۱ ص ۲۵۹ - ۲۷۹ (همسران / شهربانو) . نيز ، ر . ك : فارس‏نامه ، ابن بلخى : ص ۱۳۱ ، النعيم المقيم : ص ۲۰۲ ، تاريخ گزيده : ص ۳۰۳ .

4.المناقب، ابن شهر آشوب : ج ۴ ص ۷۷ .

5.لباب الأنساب : ج‏۱ ص‏۳۵۰ .

6.تاريخ الطبرى : ج ۱۱ (المنتخب من ذيل المذيّل) ص ۵۲۰ ، الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ج ۱ ص ۳۶۹ و ۴۷۰ .

7.المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۷۷ . احتمال اشتباه در ضبط ، وجود دارد.

8.در الجوهرة (ص ۴۹) ، نام وى مُرّه آمده است كه با توجّه به نام پدر وى ، احتمال اشتباه وجود دارد.

9.اُسد الغابة: ج ۶ ص ۲۷۸ ، تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۴۶۸ . وى پسر عموى مختار بن ابى عبيد بن مسعود است .

10.ر . ك : دانش‏نامه امام حسين عليه السلام : ج ۱ ص ۲۷۹ - ۲۸۱ (همسران / ليلى) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
144

۱۶.شرح الأخبار- به نقل از عبد اللَّه بن شدّاد بن هاد ، به سندش -: پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله با مردم ، نماز مى‏خواند كه حسين عليه السلام - كه كودكى بود - آمد و در همان حال سجده ، بر پشت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله سوار شد . پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله سجده را طول داد تا حسين عليه السلام فرود آمد و آن گاه ، پيامبر صلى اللَّه عليه و آله سرش را بلند و نماز را تمام كرد و [ به سوى مردم ]چرخيد . مردم از ماجراى حسين عليه السلام آگاه نشده بودند و پرسيدند : اى پيامبر خدا ! چندان سجده را طول دادى كه گمان برديم حادثه‏اى اتّفاق افتاده است !
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود : «اين پسرم بر پشت من سوار شد و خوش نداشتم كه او را وا دارم ، تا به شتاب ، بازى‏اش را به پايان بَرَد» .۱

4 / 3

كُشتى گرفتنش با برادر

۱۷.الأمالى ، صدوق- به نقل از زيد شحّام ، از امام صادق ، از پدرش امام باقر ، از پدرش امام زين العابدين عليهم السلام -: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به حسن و حسين عليهما السلام فرمود : «برخيزيد و كُشتى بگيريد» .
برخاستند و كُشتى گرفتند . فاطمه عليها السلام براى برخى نيازهايش بيرون رفته بود و چون وارد شد ، شنيد كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ، حسن عليه السلام را تشويق مى‏كند و مى‏فرمايد : «هى ، حسن! بر حسين ، زور بيار و زمينش بزن» .
فاطمه عليها السلام به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفت : اى پدر ، شگفتا! آيا حسن را در برابر حسين ، بر مى‏انگيزى؟ آيا بزرگ را در برابر كوچك ، بر مى‏انگيزى؟
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به فاطمه عليها السلام فرمود : «دختر عزيزم ! آيا خشنود نيستى كه من بگويم : "اى حسن ! بر حسين ، زور بيار و زمينش بزن" و اين دوستم جبرئيل عليه السلام بگويد : "اى حسين ! بر حسن ، زور بيار و زمينش بزن"؟» .۲

1.إنَّ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله كانَ يُصَلّي بِالنّاسِ ، فَأَتَى الحُسَينُ عليه السلام وهُوَ صَغيرٌ ، فَرَكِبَ عَلى‏ ظَهرِهِ وهُوَ ساجِدٌ ، فَأَطالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله السُّجودَ حَتّى‏ نَزَلَ ، فَرَفَعَ [ رَأسَهُ ]وأتَمَّ الصَّلاةَ ، وَانصَرَفَ ، ولَم يَكُن عَلِمَ النّاسُ أمرَ الحُسَينِ عليه السلام . فَقالوا : يا رَسولَ اللَّهِ ! لَقَد أطَلتَ السُّجودَ حَتّى‏ ظَنَنّا أنَّهُ حَدَثَ أمرٌ ! فَقالَ : إنَّ ابني هذَا ارتَحَلَني ، فَكَرِهتُ أن اُعجِلَهُ حَتّى‏ يَقضِيَ حاجَتَهُ (شرح الأخبار : ج ۳ ص ۱۱۷ ح ۱۰۶۲) .

2.قالَ لَهما [ أي لِلحَسَنَينِ عليهما السلام ]النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه و آله : قُومَا الآنَ فَاصطَرِعا ، فَقاما لِيَصطَرِعا ، وقَد خَرَجَت فاطِمَةُ عليها السلام في بَعضِ حاجَتِها ، فَدَخَلَت فَسَمِعَتِ النَّبِيَّ صلى اللَّه عليه و آله وهُوَ يَقولُ : إيهِ يا حَسَنُ! شُدَّ عَلَى الحُسَينِ فَاصرَعهُ . فَقالَت لَهُ : يا أبَه ، واعَجَباه! أتُشَجِّعُ هذا عَلى‏ هذا ، أتُشَجِّعُ الكَبيرَ عَلَى الصَّغيرِ؟! فَقالَ لَها : يا بُنَيَّةُ ، أما تَرضَينَ أن أقولَ أنَا : يا حَسَنُ ، شُدَّ عَلَى الحُسَينِ فَاصرَعهُ ، وهذا حَبيبي جَبرَئيلُ يَقولُ : يا حُسَينُ ، شُدَّ عَلَى الحَسَنِ فَاصرَعهُ؟ (الأمالى ، صدوق : ص ۵۳۰ ح ۷۱۷ ، بحار الأنوار : ج ۴۳ ص ۲۶۸ ح ۲۵) .

تعداد بازدید : 149741
صفحه از 873
پرینت  ارسال به