ر .ك : ص 171 (سَرور شهيدان ، از آغاز تاريخ تا پايان آن) و ص 176 (پيشگويى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله درباره شهادت امام حسين عليه السلام) .
2 / 6
خبر دادن به اُمّ سلمه از شهادت او
۴۸.تاريخ دمشق -به نقل از داوود- : اُمّ سلمه۱ گفت: حسين عليه السلام بر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در آمد و پيامبر خدا بىتاب شد . اُمّ سلمه گفت: اى پيامبر خدا! چه شده است؟
فرمود: «جبرئيل به من خبر داد كه اين پسرم كشته مىشود و خشم خدا بر كسى كه او را مىكشد ، شدّت مىگيرد» .۲
۴۹.تاريخ دمشق -به نقل از اُمّ سلمه- : پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به خانه من در آمد و فرمود: «كسى بر من در نيايد» .
امّ سلمه مىگويد: صداى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را شنيدم ؛ ولى چون وارد شدم، حسين بن على عليه السلام را نزد او يافتم و پيامبر خدا را محزون - يا گريان - ديدم. گفتم: اى پيامبر خدا! چه شده است؟
فرمود: «جبرئيل به من خبر داد كه امّتم پس از من ، اين را مىكشند» .
گفتم: چه كسى او را مىكشد؟
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله با اشاره به شنزار فرمود: «اهل اين شنزار ، او را مىكشند» .۳
1.ر . ك : ج ۲ ص ۶۳۴ .
2.قالَت اُمُّ سَلَمَةَ : دَخَلَ الحُسَينُ عليه السلام عَلى رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله فَفَزِعَ ، فَقالَت اُمُّ سَلَمَةَ : ما لَكَ يا رَسولَ اللَّهِ ؟ قالَ : إنَّ جِبريلَ عليه السلام أخبَرَني أنَّ ابني هذا يُقتَلُ ، وأنَّهُ اشتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلى مَن يَقتُلُهُ (تاريخ دمشق : ج ۱۴ ص ۱۹۳ ح ۳۵۲۹ ، تهذيب الكمال : ج ۶ ص ۴۰۹) .
3.دَخَلَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله بَيتي ، فَقالَ : لا يَدخُل عَلَيَّ أحَدٌ .
قالَت : فَسَمِعتُ صَوتَهُ ، فَدَخَلتُ فَإِذا عِندَهُ حُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام ، وإذا هُوَ حَزينٌ - أو قالَت : يَبكي - فَقُلتُ : ما لَكَ يا رَسولَ اللَّهِ ؟
قاَل : حَدَّثَني جِبريلُ أنَّ اُمَّتي تَقتُلُ هذا بَعدي .
فَقُلتُ : ومَن يَقتُلُهُ ؟ فَتَناوَلَ مَدَرَةً ، فَقالَ : أهلُ هذِهِ المَدَرَةِ يَقتُلونَهُ (تاريخ دمشق : ج ۱۴ ص ۱۹۲ ح ۳۵۲۷ ؛ المناقب ، كوفى : ج ۲ ص ۲۴۸ ح ۷۱۴) .