195
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

۷۳.الأمالى ، طوسى : سالم بن ابى جعد ، نقل كرد كه انس بن مالك برايم گفت : فرشته بزرگى از فرشتگان بزرگ ، از خدايش عزّوجل اجازه زيارت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را خواست. خداوند به او اجازه داد و هنگامى كه نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بود، حسين عليه السلام بر او در آمد. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله او را بوسيد و در دامانش نشاند. فرشته به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفت: آيا او را دوست دارى؟
فرمود: «آرى، به شدّت! او فرزند من است» .
فرشته به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفت: بى‏ترديد ، امّت تو او را به زودى مى‏كشند.
فرمود: «امّت من ، اين پسرم را مى‏كشند؟!» .
فرشته گفت: آرى و اگر بخواهى، خاك جايى را كه در آن كشته مى‏شود ، به تو نشان مى‏دهم.
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «آرى!» و فرشته، خاك سرخ خوش‏بويى را به او نشان داد و گفت: هنگامى كه اين خاك، خونِ تازه شد، نشانه كشته شدن اين فرزندت است .
سالم بن ابى جعد گفت : به من خبر دادند كه آن فرشته ، ميكائيل بوده است .۱

۷۴.مجمع الزوائد- به نقل از ابن عبّاس -: حسين عليه السلام در دامان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نشسته بود كه جبرئيل پرسيد: آيا او را دوست دارى؟
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «چگونه او را دوست نداشته باشم ، در حالى كه ميوه دل من است؟!» .
جبرئيل گفت: هان كه امّتت او را به زودى مى‏كشند! آيا چيزى از آرامگاهش را نشانت ندهم؟ و مشتى از آن را بر گرفت . خاكى سرخ بود .۲

1.إنَّ عَظيماً مِن عُظَماءِ المَلائِكَةِ استَأذَنَ رَبَّهُ عزّوجل في زِيارَةِ النَّبِيِّ صلى اللَّه عليه و آله ، فَأَذِنَ لَهُ ، فَبَينَما هُوَ عِندَهُ إذ دَخَلَ عَلَيهِ الحُسَينُ عليه السلام ، فَقَبَّلَهُ النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه و آله وأجلَسَهُ في حِجرِهِ ، فَقالَ لَهُ المَلَكُ : أتُحِبُّهُ ؟ قالَ : أجَل ، أشَدَّ الحُبِّ ! إنَّهُ ابني . قالَ لَهُ : إنَّ اُمَّتَكَ سَتَقتُلُهُ ، قالَ : اُمَّتي تَقتُلُ ابني هذا ؟ ! قالَ : نَعَم ، وإن شِئتَ أرَيتُكَ مِنَ التُّربةِ الَّتي يُقتَلُ عَلَيها ، قالَ : نَعَم ، فَأَراهُ تُربَةً حَمراءَ طَيِّبَةَ الرّيحِ . فَقالَ : إذا صارَت هذِهِ التُّربَةُ دَماً عَبيطاً فَهُوَ عَلامَةُ قَتلِ ابنِكَ هذا . قالَ سالِمُ بنُ أبِي الجَعدِ : اُخبِرتُ أنَّ المَلَكَ كانَ ميكائيلَ عليه السلام (الأمالى ، طوسى : ص ۳۱۴ ح ۶۳۹ ، بحار الأنوار : ج ۴۴ ص ۲۲۹ ح ۱۰) .

2.كانَ الحُسَينُ عليه السلام جالِساً في حِجرِ النَّبِيِّ صلى اللَّه عليه و آله ، فَقالَ جِبريلُ عليه السلام : أتُحِبُّهُ ؟ فَقالَ : وكَيفَ لا اُحِبُّهُ وهُوَ ثَمَرَةُ فُؤادي ؟ ! فَقالَ : أما إنَّ اُمَّتَكَ سَتَقتُلُهُ ، ألا اُريكَ مِن مَوضِعِ قَبرِهِ ؟ فَقَبَضَ قَبضَةً ، فَإِذا تُربَةٌ حَمراءُ (مجمع الزوائد : ج ۹ ص ۳۰۷ ح ۱۵۱۲۹ ، البداية و النهاية : ج ۶ ص ۲۳۰) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
194

۷۲.مسند ابن حنبل- به نقل از اَنَس -: فرشته باران ، اذن طلبيد تا نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله برود. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به او اذن داد و به اُمّ سلمه فرمود: «مراقبِ در باش تا كسى بر ما وارد نشود» .
حسين بن على عليه السلام آمد و پريد و وارد شد و از شانه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بالا رفت. فرشته به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفت: آيا او را دوست دارى؟
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «آرى» .
فرشته گفت: بى‏ترديد، امّت تو ، او را مى‏كشند و اگر بخواهى ، مكانى را كه در آن جا كشته مى‏شود ، به تو نشان مى‏دهم.
فرشته با دستش چنگ زد و خاك سرخى را نشان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله داد . اُمّ سلمه آن خاك را گرفت و در گوشه لباسش پيچيد [و نگاه داشت‏].
پس ما مى‏شنيديم كه او در كربلا كشته مى‏شود .۱

1.اِستَأذَنَ مَلَكُ المَطَرِ أن‏يَأتِيَ‏النَّبِيَّ صلى اللَّه عليه و آله، فَأَذِنَ لَهُ ، فَقالَ لِاُمِّ سَلَمَةَ: اِحفَظي عَلَينَا البابَ، لا يَدخُل أحَدٌ . فَجاءَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام ، فَوَثَبَ حَتّى‏ دَخَلَ ، فَجَعَلَ يَصعَدُ عَلى‏ مَنكِبِ النَّبِيِّ صلى اللَّه عليه و آله ، فَقالَ لَهُ المَلَكُ : أتُحِبُّهُ ؟ قالَ النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه و آله : نَعَم . قالَ : فَإِنَّ اُمَّتَكَ تَقتُلُهُ ، وإن شِئتَ أرَيتُكَ المَكانَ الَّذي يُقتَلُ فيهِ . قالَ : فَضَرَبَ بِيَدِهِ ، فَأَراهُ تُراباً أحمَرَ ، فَأَخَذَت اُمُّ سَلَمَةَ ذلِكَ التُّرابَ ، فَصَرَّتهُ في طَرَفِ ثَوبِها ، قالَ : فَكُنّا نَسمَعُ يُقتَلُ بِكَربَلاءَ (مسند ابن حنبل : ج ۴ ص ۵۲۷ ح ۱۳۷۹۶ وص ۴۸۲ ح ۱۳۵۳۹ نحوه ، دلائل النبوّة ، بيهقى : ج ۶ ص ۴۶۹) .

تعداد بازدید : 149800
صفحه از 873
پرینت  ارسال به