231
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
230

3 / 4

خبر دادن على عليه السلام به حُذَيفة بن يَمان از شهادت او

۱۲۷.الغيبة ، نعمانى- به نقل از عمرو بن سعد -: امير مؤمنان ، على بن ابى طالب عليه السلام ، به حذيفة بن يمان فرمود : «سوگند به آن كه جان على به دست اوست ، اين مردم پس از كشتن فرزندم حسين ، همه عمر را در گم‏راهى و ستم و كجرَوى و جور و چنددستگى در دين ، به سر خواهند بُرد و پيوسته در صدد تغيير و تبديل احكامى خواهند بود كه خداوند در كتاب خود ، فرو فرستاده و به آشكار نمودن بدعت‏ها و از بين بردن سنّت‏ها و بر هم زدن [دستوراتِ دين ]و به كار گرفتن قياس در موضوعاتِ هم‏شكل و كنار زدن محكمات (دستورهاى صريح قرآن)، دست خواهند زد تا [به كلّى ، ]لباس اسلام از پيكرشان بيرون مى‏آيد و به وادى كورى و سرگردانى و بدبختىِ نيافتن راه نجات ، گرفتار مى‏شوند .
اى نسل اُمَيّه! تو را چه مى‏شود ؟! مرگ بر تو ، كه هرگز راه نخواهى يافت! و اى نسل عبّاس! تو را چه مى‏شود ؟! مرگ بر تو ، كه در بنى اميّه جز ستمكار و در بنى عبّاس ، جز تجاوزكار و سرپيچ از فرمان حق و كشنده فرزندان من و درندگان پرده حرمت من ، به چشم نمى‏خورَد !
پس اين امّت ، پيوسته ستمگرند و همچون سگان ، بر حرام دنيا در ستيز با يكديگر به سر مى‏برند و در درياهاى هلاكت و گودال‏هاى خون ، عمرْ سپرى مى‏كنند تا آن زمان كه غايب شونده فرزندان من از ديدگان مردم ، پنهان شود و مردم به هم بگويند : «آيا او گم شده ؟ آيا او كشته شده و يا خود ، وفات يافته است ؟» ، كه فتنه شدّت مى‏گيرد و بلا نازل مى‏شود و آتش جنگ قبيله‏اى برافروخته مى‏گردد و مردم در دينشان تندروى مى‏كنند و هم‏صدا مى‏شوند كه حجّت ، از ميان رفته و امامت ، باطل شده است ، و حج‏گزاران در آن سال ، از شيعه على و دشمنانش ، همه به حج مى‏روند تا يادگار گذشتگان را جستجو و كند و كاو نمايند؛ ولى از او ، نه نشانه‏اى ديده مى‏شود و نه خبرى مى‏رسد و نه بازمانده‏اى شناخته مى‏شود .
پس در چنين وضعى ، شيعه على ، مورد ناسزاگويى قرار مى‏گيرند ، دشمنانشان به آنان سخن‏هاى ناشايست مى‏گويند و اشرار و نابه‏كاران در گفتگو بر آنان چيره مى‏شوند تا جايى كه امّت ، سرگردان مى‏ماند و به وحشت مى‏افتد و اين سخن كه حجّت ، از ميان رفته و امامت ، باطل گرديده است ، فراوان مى‏شود (بر سر زبان‏ها مى‏افتد) . به خداى على ، سوگند كه حجّت امّت ، همان هنگام ، ايستاده و در كوچه‏هاى آنان گام بر مى‏دارد و به خانه‏ها و كاخ‏هايش داخل مى‏شود و در شرق و غرب زمين ، گردش مى‏كند و گفته‏ها را مى‏شنود و بر جماعت ، سلام مى‏كند . او مى‏بيند ؛ امّا ديده نمى‏شود تا زمان و وعده‏اش فرا رسد و منادى از آسمان ، ندا دهد كه "هلا! امروز ، روز شادى فرزندان على و شيعيان اوست!"»۱ .۲

1.در برگردان اين حديث ، از ترجمه محمّد جواد غفّارى استفاده شده است .

2.فَوَالَّذي نَفسُ عَلِيٍّ بِيَدِهِ ، لا تَزالُ هذِهِ الاُمَّةُ بَعدَ قَتلِ الحُسَينِ ابني في ضَلالٍ وظُلمٍ ، وعَسفٍ وجَورٍ ، وَاختِلافٍ فِي الدّينِ ، وتَغييرٍ وتَبديلٍ لِما أنزَلَ اللَّهُ في كِتابِهِ ، وإظهارِ البِدَعِ ، وإبطالِ السُّنَنِ ، وَاختِلالٍ وقِياسِ مُشتَبِهاتٍ ، وتَركِ مُحكَماتٍ ، حَتّى‏ تَنسَلِخَ مِنَ الإِسلامِ ، وتَدخُلَ فِي العَمى‏ وَالتَّلَدُّدِ وَالتَّكَسُّعِ . ما لَكَ يا بَني اُمَيَّةَ ! لا هُديتَ يا بَني اُمَيَّةَ ، وما لَكَ يا بَنِي العَبّاسِ ! لَكَ الأَتعاسُ ، فما في بني اُمَيَّةَ إلّا ظالِمٌ ، ولا في بَنِي العَبّاسِ إلّا مُعتَدٍ مُتَمَرِّدٌ عَلَى اللَّهِ بِالمَعاصي ، قَتّالٌ لِوُلدي ، هَتّاكٌ لِسِتري وحُرمتي . فَلا تَزالُ هذِهِ الاُمَّةُ جَبّارينَ يَتَكالَبونُ عَلى‏ حَرامِ الدُّنيا ، مُنغَمِسينَ في بِحارِ الهَلَكاتِ ، وفي أودِيَةِ الدِّماءِ ، حَتّى‏ إذا غابَ المُتَغَيِّبُ مِن وُلدي عَن عُيونِ النّاسِ ، وماجَ النّاسُ بِفَقدِهِ أو بِقَتلِهِ أو بِمَوتِهِ ، أطلَعَتِ الفِتنَةُ ، ونَزَلَتِ البَلِيَّةُ، وَالتَحَمَتِ العَصَبِيَّةُ ، وغَلاَ النّاسُ في دينِهِم ، وأجمَعوا عَلى‏ أنَّ الحُجَّةَ ذاهِبَةٌ ، وَالإِمامَةَ باطِلَةٌ ، ويَحُجُّ حَجيجُ النّاسِ في تِلكَ السَّنَةِ مِن شيعَةِ عَلِيٍّ ونَواصِبِهِ لِلتَّحَسُّسِ وَالتَّجَسُّسِ عَن خَلَفِ الخَلَفِ ، فَلا يُرى‏ لَهُ أثَرٌ ، ولا يُعرَفُ لَهُ خَبَرٌ ولا خَلَفٌ . فَعِندَ ذلِكَ سُبَّت شيعَةُ عَلِيٍّ ، سَبَّها أعداؤُها ، وظَهَرَت عَلَيهَا الأَشرارُ وَالفُسّاقُ بِاحتِجاجِها ، حَتّى‏ إذا بَقِيَتِ الاُمَّةُ حَيارى‏ ، وتَدَلَّهَت ، وأكثَرَت في قَولِها : إنَّ الحُجَّةَ هالِكَةٌ ، وَالإِمامَةَ باطِلَةٌ ! ! فَوَرَبِّ عَلِيٍّ ، إنَّ حُجَّتَها عَلَيها قائِمَةٌ ماشِيَةٌ في طُرُقِها ، داخِلَةٌ في دورِها وقُصورِها ، جَوّالَةٌ في شَرقِ هذِهِ الأَرضِ وغَربِها ، تَسمَعُ الكَلامَ ، وتُسَلِّمُ عَلَى الجَماعَةِ ، تَرى‏ ولا تُرى‏ إلَى الوَقتِ وَالوَعدِ ، ونِداءِ المُنادي مِنَ السَّماءِ ؛ ألا ذلِكَ يَومٌ فيهِ سُرورُ وُلدِ عَلِيٍّ وشيعَتِهِ (الغيبة ، نعمانى : ص ۱۴۳ ح ۳ ، بحار الأنوار : ج ۲۸ ص ۷۱ ح ۳۱) .

تعداد بازدید : 173751
صفحه از 873
پرینت  ارسال به