2 / 4
پيشنهاد محمّد بن حنفيّه به امام عليه السلام۱
۲۰۹.تاريخ الطبرى- به نقل از ابو مخنف -: حسين عليه السلام به همراه پسران و برادران و برادرزادهها و اكثر خاندانش، جز محمّد بن حنفيّه ، [از مدينه ]بيرون رفت ؛ زيرا محمّد به حسين عليه السلام گفت: برادرم ! تو برايم دوستداشتنىترين و عزيزترينِ مردمان هستى. خيرخواهى براى هيچ كس ، سزاوارتر از تو نيست. تو با همراهانت ، هر چه مىتوانى ، از يزيد بن معاويه و از شهرها دور شو. آن گاه نمايندگانت را به سوى مردم بفرست و آنان را به سوى خود ، دعوت كن . اگر با تو بيعت كردند ، خدا را بر آن ، سپاسگزار باش و اگر با جز تو بيعت كردند، خداوند با اين كار از دين و خِرد تو نمىكاهد و جوانمردى و فضيلت تو با اين كار ، از بين نمىرود. مىترسم وارد شهرى از اين شهرها شوى و نزد گروهى از مردم بروى و ميان آنان ، اختلاف شود: گروهى از تو طرفدارى كنند و گروهى بر ضدّ تو باشند . سپس ميان آنان ، درگيرى و كشتار شود و [در اين ميان ،] تو ، هدف اوّلين تير خواهى بود و در اين صورت ، بهترينِ اين امّت از جهت شخصيت و پدر و مادر ، خوارترينِ آنها مىشود و خونش هدر مىرود.
حسين عليه السلام به وى فرمود: «به راستى كه من ، رفتنى هستم ، اى برادر!».
[محمّد] گفت: پس وارد مكّه شو . اگر جايى مطمئن بود ، همان جا مىمانى ، و گرنه به كوهپايهها و كوهها پناه مىبرى و از شهرى به شهرى مىروى تا ببينى كار مردم ، به كجا مىانجامد و آن گاه تصميم مىگيرى ؛ چرا كه بهترين زمان براى تصميمگيرى درست و سنجيده، هنگامى است كه به استقبال حوادث مىروى و دشوارترينِ كارها آن است كه به حوادث ، پشت كنى .
حسين عليه السلام فرمود: «برادرم ! خيرخواهىِ دلسوزانهاى كردى . اميدوارم رأى تو ، رأيى محكم و درست باشد».۲
1.محمّد بن حنفيّه ، فرزند امير مؤمنان امام على عليه السلام است كه كنيهاش ابو القاسم بود و داشتن نام محمّد و كنيه ابو القاسم ، از ويژگىهاى خاصّ اوست. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به امير مؤمنان عليه السلام فرمود: «به زودى برايت پسرى به دنيا خواهد آمد كه نام و كنيهام را به وى بخشيدم و پس از او در امّتم ، براى كسى چنين امرى روا نيست» .
وى در زمان خلافت ابو بكر به دنيا آمد و مادرش ، جزو اسيران بود و در سهم امام عليه السلام قرار گرفت . محمّد ، از عالمان محدّث و صاحب منزلت در خاندان امير مؤمنان عليه السلام است . وى شجاع و در نبرد جَمَل و صفّين ، پرچمدار بود . او در حادثه كربلا حضور نداشت . ابن اعثم، در الفتوح آورده است كه : امام حسين عليه السلام به وى فرمود: «برادرم ! تو در مدينه بمان و از جانب من ، مراقب آن باش و چيزى را از من ، پنهان مدار».
او بعد از تسلّط ابن زبير بر مدينه ، با وى بيعت نكرد و وى مىخواست او را بسوزاند كه سپاه مختار ، او و ابن عبّاس را از چنگال ابن زبير، نجات دادند. مختار با وى ارتباط صميمى و نزديكى داشت و با وى در خونخواهى از قاتلان حسين عليه السلام ، همراه بود. وى به سال ۸۱ هجرى در مدينه در گذشت .
2.وأمَّا الحُسَينُ عليه السلام فَإِنَّهُ خَرَجَ بِبَنيهِ وإخوَتِهِ وبَني أخيهِ وجُلِّ أهلِ بَيتِهِ إلّا مُحَمَّدَ ابنَ الحَنَفِيَّةِ فَإِنَّهُ قالَ لَهُ : يا أخي ، أنتَ أحبُّ النّاسِ إلَيَّ وَأعَزُّهُم عَلَيَّ ، ولَستُ أدَّخِرُ النَّصيحَةَ لأَِحَدٍ مِنَ الخَلقِ أحَقَّ بِها مِنكَ ، تَنَحَّ بِتَبِعَتِكَ عَن يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ وعَنِ الأَمصارِ ما استَطَعتَ ، ثُمَّ ابعَث رُسُلَكَ إلَى النّاسُ فَادعُهُم إلى نَفسِكَ ، فَإِن بايَعوا لَكَ حَمِدتَ اللَّهَ عَلى ذلِكَ ، وإن أجمَعَ النّاسُ عَلى غَيرِكَ لم يُنقِصِ اللَّهُ بِذلِكَ دينَكَ ولا عَقلَكَ ، ولا يُذهِبُ بِهِ مُروءَتَكَ ولا فَضلَكَ ، إنّي أخافُ أن تَدخُلَ مِصراً مِن هذِهِ الأَمصارِ وتَأتِيَ جَماعَةً مِنَ النّاسِ فَيَختَلِفونَ بَينَهُم ، فَمِنهُم طائِفَةٌ مَعَكَ واُخرى عَلَيكَ فَيَقتَتِلونَ ، فَتَكونُ لأَِوَّلِ الأَسِنَّةِ ، فَإِذا خَيرُ هذِهِ الاُمَّةِ كُلِّها نَفساً وأباً واُمّاً أضيَعُها دَماً ، وأذَلُّها أهلاً .
قالَ لَهُ الحُسَينُ عليه السلام : فَإِنّي ذاهِبٌ يا أخي .
قالَ : فَانزِل مَكَّةَ ، فَإِنِ اطمَأَنَّت بِكَ الدّارُ فَسَبيلٌ ذلِكَ ، وإن نَبَت بِكَ لَحِقتَ بِالرِّمالِ وشَعَفِ الجِبالِ ، وخَرَجتَ مِن بَلَدٍ إلى بَلَدٍ حَتّى تَنظُرَ إلى ما يَصيرُ أمرُ النّاسِ وتَعرِفَ عِندَ ذلِكَ الرَّأيَ ، فَإِنَّكَ أصوَبُ ما تَكونُ رَأياً وأحزَمُهُ عَمَلاً حينَ تَستَقبِلُ الاُمورَ استِقبالاً ، ولا تَكونُ الاُمورُ عَلَيكَ أبَداً أشكَلَ مِنها حينَ تَستَدبِرُها استِدباراً .
قالَ : يا أخي ! قَد نَصَحتَ فَأَشفَقتَ ، فَأَرجو أن يَكونَ رَأيُكَ سَديداً مُوَفَّقاً (تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۴۱ ؛ الإرشاد : ج ۲ ص ۳۴) .