۴۶۸.الأمالى ، شجرى- به نقل از سعيد بن خالد -: مسلم بن عقيل به عبيد اللَّه بن زياد گفت: اجازه بده وصيّت كنم.
ابن زياد گفت: وصيّت كن.
مسلم ، عمر بن سعد را به خاطر خويشاوندىاى كه ميان او (عمر بن سعد) و حسين عليه السلام بود ، خواست و به وى گفت: به راستى كه حسين با شمشيرها و زرهها و جمعى از فرزندان و خاندانش به سمت كوفه مىآيد. كسى را به سويش بفرست تا او را بترساند و بر حذر دارد، تا باز گردد ؛ چرا كه بىوفايى كوفيان را به عيان ديدم.
عبيد اللَّه به عمر بن سعد گفت: چه گفت ؟
عمر گفت: وصيّتش ، اين بود. و به وى گزارش داد.
عبيد اللَّه گفت: به راستى كه امين ، خيانت نمىكند ؛ ولى گاهى خيانتكار ، امين به حساب مىآيد.۱