ج - شهادت سياسى
مشهورترين تفسير از اهداف امام حسين عليه السلام ، شهادت سياسى است و امروزه ، در كتابها و سخنرانىها همواره اين تفسير ،تبيين و تبليغ مىشود. تفسير ياد شده ، در واقع ، تحليلى سياسى از قيام امام حسين عليه السلام است و برخاسته از اسلام سياسى. پس از اين كه مسلمانان در عصر حاضر ، به اسلام سياسى رسيدند و ابعاد سياسى دين در نگاه آنان برجسته شد، اين تفسير نيز از درون آن ، استخراج گرديد.
سيّد هبة الدين شهرستانى ، در اين باره مىگويد:
امام حسين عليه السلام مىدانست كه چه بيعت بكند و چه نكند ، كشته خواهد شد ، با اين تفاوت كه اگر بيعت نمايد ، هم او كشته خواهد شد و هم مجد و آثار جدّ او از بين خواهند رفت ؛ ولى اگر بيعت نكند ، تنها او كشته مىشود ؛ امّا در نتيجه ، آرزوهاى او برآورده مىگردد و شعائر دين و شرفِ هميشگى ، به دست خواهد آمد۱ .
د - شهادت اُسطورهاى
برخى از نويسندگان معاصر ، بر اين عقيدهاند كه شهادت امام حسين عليه السلام را نبايد امرى سياسى ديد و از حالت اسطورهاى و راز و رمزدارىاش خارج كرد تا دايره تأثيرگذارىاش ، تنها به گروهى اندكْ محدود گردد ؛ بلكه بايد آن را اسطورهاى ديد تا تأثيرگذارىاش از زمان خطّى متناهى ، به دايره زمان حلقوى نامتناهى ، برگردد .۲
اينان ، البتّه شاهدى بر تفسيرشان اقامه نكردهاند.
2. نظريه تشكيل حكومت
برخى از عالمان بزرگ شيعه ، مانند شيخ مفيد و سيّدِ مرتضى ، و نيز برخى از عالمان معاصر ، بر اين عقيدهاند كه امام حسين عليه السلام براى تشكيل حكومت ، قيام كرد. اينان ، چنين باور دارند كه امام حسين عليه السلام ، نخست براى امتناع از بيعت با يزيد بن معاويه ، از مدينه به سوى مكّه حركت كرد و آن گاه كه مُسلم بن عقيل ، حمايت مردم كوفه را به وى گزارش داد ، به قصد تشكيل حكومت و احياى سنّت پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به سوى كوفه حركت كرد .
شيخ مفيد ، در المسائل العُكبريّة ، ضمن سؤال و جوابى ، هدف امام عليه السلام را مانند همه مجاهدان ، پيروزى و مغلوب ساختن دشمن مىداند :
چرا حسين بن على عليه السلام به كوفه رفت ، در حالى كه مىدانست كوفيان ، او را تنها مىگذارند و كمكش نمىكنند ، و او در اين سفر ، كشته مىشود؟
امّا اين كه حسين عليه السلام مىدانست كه كوفيان ، او را تنها مىگذارند ، علم قطعى به آن نداريم ؛ زيرا نه دليل عقلى ، و نه نقلى براى آن هست۳ .
گفتنى است در عصر حاضر ، تنها كسى كه نظريّه تشكيل حكومت را پرورد و كوشيد تا آن را مستدل كند، مرحوم صالحى نجفآبادى (نويسنده كتاب شهيد جاويد) بود . وى بر آن است كه امام عليه السلام از همان آغاز ، هدفِ از پيش تعيين شدهاى نداشت ؛ بلكه به اقتضاى شرايط، تصميم مىگرفت و هدفى را تعقيب مىكرد. به نظر او ، قيام امام حسين عليه السلام ، چهار مرحله داشته و ايشان در هر مرحلهاى، هدفى را تعقيب مىكرده است .
يادآورى مىشود كه نظر رايج اهل سنّت در تحليل حادثه عاشورا نيز تشكيل حكومت به وسيله امام عليه السلام است . ابن كثير ، عنوان يك بحث از كتابش را به همين نكته ، اختصاص داده است: «حكايت حسين بن على عليه السلام و علّت هجرتش با خانواده ، از مكّه به عراق، براى به دست آوردن حكومت» .۴
روشن است كه صراحت اهل سنّت در تبيين هدف امام حسين عليه السلام و عدم اختلاف آنان در اين زمينه، از آن روست كه تنها نگاهى تاريخى به اين مسئله دارند و بحثهاى كلامى را در آن ، دخالت نمىدهند.
1.نهضة الحسين عليه السلام : ص ۳۱ .
2.ر . ك : زير آسمانهاى جهان : ص ۱۵۵ .
3.المسائل العكبريّة : ص ۶۹ - ۷۱، بحار الأنوار : ج ۴۲ ص ۲۵۷ - ۲۵۸ .
4.البداية و النهاية : ج ۸ ص ۱۴۹.