51
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

ج - شهادت سياسى‏

مشهورترين تفسير از اهداف امام حسين عليه السلام ، شهادت سياسى است و امروزه ، در كتاب‏ها و سخنرانى‏ها همواره اين تفسير ،تبيين و تبليغ مى‏شود. تفسير ياد شده ، در واقع ، تحليلى سياسى از قيام امام حسين عليه السلام است و برخاسته از اسلام سياسى. پس از اين كه مسلمانان در عصر حاضر ، به اسلام سياسى رسيدند و ابعاد سياسى دين در نگاه آنان برجسته شد، اين تفسير نيز از درون آن ، استخراج گرديد.
سيّد هبة الدين شهرستانى ، در اين باره مى‏گويد:
امام حسين عليه السلام مى‏دانست كه چه بيعت بكند و چه نكند ، كشته خواهد شد ، با اين تفاوت كه اگر بيعت نمايد ، هم او كشته خواهد شد و هم مجد و آثار جدّ او از بين خواهند رفت ؛ ولى اگر بيعت نكند ، تنها او كشته مى‏شود ؛ امّا در نتيجه ، آرزوهاى او برآورده مى‏گردد و شعائر دين و شرفِ هميشگى ، به دست خواهد آمد۱ .

د - شهادت اُسطوره‏اى‏

برخى از نويسندگان معاصر ، بر اين عقيده‏اند كه شهادت امام حسين عليه السلام را نبايد امرى سياسى ديد و از حالت اسطوره‏اى و راز و رمزدارى‏اش خارج كرد تا دايره تأثيرگذارى‏اش ، تنها به گروهى اندكْ محدود گردد ؛ بلكه بايد آن را اسطوره‏اى ديد تا تأثيرگذارى‏اش از زمان خطّى متناهى ، به دايره زمان حلقوى نامتناهى ، برگردد .۲
اينان ، البتّه شاهدى بر تفسيرشان اقامه نكرده‏اند.

2. نظريه تشكيل حكومت‏

برخى از عالمان بزرگ شيعه ، مانند شيخ مفيد و سيّدِ مرتضى ، و نيز برخى از عالمان معاصر ، بر اين عقيده‏اند كه امام حسين عليه السلام براى تشكيل حكومت ، قيام كرد. اينان ، چنين باور دارند كه امام حسين عليه السلام ، نخست براى امتناع از بيعت با يزيد بن معاويه ، از مدينه به سوى مكّه حركت كرد و آن گاه كه مُسلم بن عقيل ، حمايت مردم كوفه را به وى گزارش داد ، به قصد تشكيل حكومت و احياى سنّت پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به سوى كوفه حركت كرد .
شيخ مفيد ، در المسائل العُكبريّة ، ضمن سؤال و جوابى ، هدف امام عليه السلام را مانند همه مجاهدان ، پيروزى و مغلوب ساختن دشمن مى‏داند :
چرا حسين بن على عليه السلام به كوفه رفت ، در حالى كه مى‏دانست كوفيان ، او را تنها مى‏گذارند و كمكش نمى‏كنند ، و او در اين سفر ، كشته مى‏شود؟
امّا اين كه حسين عليه السلام مى‏دانست كه كوفيان ، او را تنها مى‏گذارند ، علم قطعى به آن نداريم ؛ زيرا نه دليل عقلى ، و نه نقلى براى آن هست۳
.
گفتنى است در عصر حاضر ، تنها كسى كه نظريّه تشكيل حكومت را پرورد و كوشيد تا آن را مستدل كند، مرحوم صالحى نجف‏آبادى (نويسنده كتاب شهيد جاويد) بود . وى بر آن است كه امام عليه السلام از همان آغاز ، هدفِ از پيش تعيين شده‏اى نداشت ؛ بلكه به اقتضاى شرايط، تصميم مى‏گرفت و هدفى را تعقيب مى‏كرد. به نظر او ، قيام امام حسين عليه السلام ، چهار مرحله داشته و ايشان در هر مرحله‏اى، هدفى را تعقيب مى‏كرده است .
يادآورى مى‏شود كه نظر رايج اهل سنّت در تحليل حادثه عاشورا نيز تشكيل حكومت به وسيله امام عليه السلام است . ابن كثير ، عنوان يك بحث از كتابش را به همين نكته ، اختصاص داده است: «حكايت حسين بن على عليه السلام و علّت هجرتش با خانواده ، از مكّه به عراق، براى به دست آوردن حكومت» .۴
روشن است كه صراحت اهل سنّت در تبيين هدف امام حسين عليه السلام و عدم اختلاف آنان در اين زمينه، از آن روست كه تنها نگاهى تاريخى به اين مسئله دارند و بحث‏هاى كلامى را در آن ، دخالت نمى‏دهند.

1.نهضة الحسين عليه السلام : ص ۳۱ .

2.ر . ك : زير آسمان‏هاى جهان : ص ۱۵۵ .

3.المسائل العكبريّة : ص ۶۹ - ۷۱، بحار الأنوار : ج ۴۲ ص ۲۵۷ - ۲۵۸ .

4.البداية و النهاية : ج ۸ ص ۱۴۹.


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
50

الف - شهادت تكليفى‏

منشأ اين تفسير ، برخى روايات است كه از ميان آنها ، دو روايت از همه مشهورتر است :
يكى ، روايتى از امام صادق عليه السلام در الكافى كه بر اساس آن ، هر امامى ، وظيفه‏اى دارد :
فَلَمَّا تُوُفِّىَ الحَسَنُ وَ مَضَى فَتَحَ الحُسَيْنُ عليه السلام الخَاتَمَ الثَّالِثَ فَوَجَدَ فِيهَا أنْ قَاتِلْ فَاقْتُلْ وَ تُقْتَلُ اُخْرُجْ بِأقْوَامٍ لِلشَّهَادَةِ لا شَهَادَةَ لَهُمْ إِلّا مَعَكَ‏۱ .
وقتى حسن عليه السلام در گذشت ، حسين عليه السلام ، مُهر سوم را باز كرد . ديد كه در آن ، نوشته شده : بجنگ و بكُش و كشته مى‏شوى . با گروهى براى شهادت ، عازم شو . براى آنان ، شهادتى جز با تو نيست .
و ديگرى ، روايتى است كه خواب امام حسين عليه السلام هنگام حركت از مكّه به كوفه را گزارش مى‏كند كه در آن آمده :
يا حُسينُ ! اُخرُج ، فَإِنَّ اللَّهَ قَد شاءَ أن يَراكَ قَتيلاً!۲اى حسين ! عازم شو كه خداوند ، خواسته كه تو را كشته ببيند .
برخى با استناد به اين روايات ، قيام امام حسين عليه السلام را تكليفِ شخصى بر اساس دستورى خصوصى مى‏دانند كه طبق برنامه‏اى از پيش تعيين شده ، امام عليه السلام مأمور به آن بود. به نظر اين عدّه، قيام امام حسين عليه السلام ، طرّاحى غيبى داشته است ؛ يعنى دستِ غيب ، نمايش‏نامه عاشورا را نوشته و امام عليه السلام ، آن را اجرا كرده است و پس از او، امكان اقتدا به ايشان ، وجود ندارد . بر اساس اين ديدگاه، قيام امام حسين عليه السلام ، استثنا بوده است، نه قاعده، و از استثنا نمى‏توان اصل ساخت. يكى از دانشوران مى‏نويسد :
در زمينه واقعه كربلا ، جز تكليف شخصى ، كلام ديگرى نمى‏شود گفت۳ .

ب - شهادت فِدْيه‏اى‏

شهادت فِديه‏اى ، به نظريّه مسيحيان در باره مصلوب شدن عيسى عليه السلام بى‏شباهت نيست ؛ يعنى همان گونه كه عيسى عليه السلام تن به صليب داد تا فداى گناهان انسان‏ها و مانع مجازات آنها شود، امام حسين عليه السلام نيز به شهادت رسيد تا گناهان امّت را بشوُيَد و شفيعشان شود.۴ اين تفسير ، تفسيرى مسيحى از قيام حسين عليه السلام است و هيچ مستندى در متون دينى ندارد.

1.الكافى : ج ۱ ص ۲۷۹ ح ۱ .

2.الملهوف : ص ۱۲۷ ، بحار الأنوار : ج ۴۴ ص ۳۶۴ .

3.مقصد الحسين عليه السلام : ص ۹.

4.ر . ك : اسرار شهادت آل اللَّه : ص ۱۳۳ . نيز ، ر . ك : مجموع الأعياد : ص ۱۰۸ ؛ المائدة : ص‏۱۶۷ .

تعداد بازدید : 149707
صفحه از 873
پرینت  ارسال به