543
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

توضيحى در باره مكان ملاقات امام با عبد اللَّه بن عمر

با توجّه به گزارش‏هايى كه ملاحظه شد ، ظاهراً در ملاقات ابن عمر با امام حسين عليه السلام ترديدى نيست ؛ ليكن منابع تاريخى ، مكان اين ملاقات را يكسان گزارش نكرده‏اند : شمارى نوشته‏اند كه اين ملاقات ، در اطراف مدينه و در چند منزلى آن ، انجام شده است .۱ شمارى ، محلّ ملاقات را مكّه يا اطراف آن دانسته‏اند .۲ برخى ، محلّ ملاقات را بين راه مكّه و مدينه ، در منطقه‏اى به نام اَبوا ذكر كرده‏اند .۳ شمارى از منابع هم به محلّ ملاقات آنها ، اشاره‏اى ندارند .۴
بنا بر اين ، به طور قطع نمى‏توان گفت كه ملاقات آنها ، كجا انجام شده است .

1.ر. ك: ص ۵۴۰ ح ۵۵۲ و ۵۵۳ و ص ۴۱ ح ۵۵۶ .

2.تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۴۳ ، البداية و النهاية : ج ۸ ص ۱۶۰ ، تذكرة الخواصّ : ص ۲۳۷ . در تاريخ الطبرى آمده كه هنگام خروج امام عليه السلام، ابن عمر و ابن عبّاس ، او را ملاقات كردند و از خبر مرگ معاويه و بيعت يزيد ، مطّلع شدند و بعد ، ابن عمر در نزد وليد ، بيعت كرد (ر. ك: ص ۵۳۹ ح ۵۵۰ و ص ۵۴۲ ح ۵۵۷ و ۵۵۸) .

3.ر. ك: ص ۵۳۸ ح ۵۴۹.

4.ر . ك : ص ۵۴۱ ح ۵۵۵ و ۵۵۶ .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
542

۵۵۷.أنساب الأشراف- به نقل از شعبى -: چون حسين عليه السلام خواست كه از مكّه به كوفه برود ، ابن عمر به هنگام خداحافظى به او گفت: از من بشنو. بمان و بيرون نرو. به خدا سوگند، خدا، دنيا را از شما دريغ نكرد ، مگر براى آن كه خيرِ شما در آن بود. هنگام خداحافظى نيز گفت: تو را كه كشته مى‏شوى ، به خدا مى‏سپارم .۱

۵۵۸.الجوهرة : چون حسين عليه السلام خواست كه از مكّه بيرون رود ، عبد اللَّه بن عمر به نزدش آمد و گفت: اى ابا عبد اللَّه! كجا مى‏روى؟
فرمود : «اينها، بيعت‏ها و نامه‏هاى مردم عراق است كه به من رسيده است» .
گفت: آيا به سوى مردمى مى‏روى كه پدرت را كشتند و برادرت را رها كردند ، در حالى كه آنان از آن دو ، بيش از تو پيروى مى‏كردند ؟
عبد اللَّه كوشيد كه او را از سفر باز دارد؛ امّا چون نپذيرفت، در آغوشش كشيد و گفت: تو را كه كشته مى‏شوى ، به خدا مى‏سپارم .۲

1.لَمّا أرادَ الحُسَينُ عليه السلام الخُروجَ مِن مَكَّةَ إلَى الكوفَةِ ، قالَ لَهُ ابنُ عُمَرَ حينَ أرادَ تَوديعَهُ : أطِعني وأقِم ولا تَخرُج ، فَوَاللَّهِ، ما زَواهَا اللَّهُ عَنكُم إلّا وهُوَ يُريدُ بِكُم خَيراً . فَلَمّا وَدَّعَهُ قالَ : أستَودِعُكَ اللَّهَ مِن قَتيلٍ ! (أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۷۴) .

2.لَمّا أرادَ [الحُسَينُ عليه السلام‏] الخُروجَ مِن مَكَّةَ ، جاءَهُ عَبدُ اللَّهِ بنُ عُمَرَ فَقالَ : إلى‏ أينَ تَسيرُ يا أبا عَبدِ اللَّهِ ؟ قالَ : هذِهِ بَيعَةُ أهلِ العِراقِ وكُتُبُهُم قَد أتَتني . قالَ : أتَسيرُ إلى‏ قَومٍ قَتَلوا أباكَ وخَذَلوا أخاكَ ، وكانَت طاعَتُهُم لَهُما أكثَرَ مِمّا لَكَ الآنَ ؟! وجَعَلَ عَبدُ اللَّهِ يُثَبِّطُهُ عَنِ الخُروجِ ، فَلَمّا أبى‏ عَلَيهِ ، اِعتَنَقَهُ وقالَ : أستَودِعُكَ اللَّهَ مِن قَتيلٍ ! (الجوهرة : ص ۴۲) .

تعداد بازدید : 173951
صفحه از 873
پرینت  ارسال به