569
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
568

۵۹۱.الفتوح : نامه يزيد بن معاويه از شام ، با پيك براى مردم مدينه (اعم از قريش و جز آنان از بنى هاشم) رسيد . در آن ، اين اشعار بود :
هان ، اى سوارى كه بامدادان ، به قصدى‏بر شتر تنومند خود ، چنين شتابان ، ره مى‏سپارى!
به قريش - كه از آن دور افتاده‏ام - ، پيام مرا برسان كه :ميان من و حسين، خدا و پيوند خويشاوندى ، داور است .
او را به جايگاهى كه در كنار كعبه جاى دارد ، سوگند مى‏دهم‏كه عهد خداوند و آنچه را كه بايد بر آن وفا شود ، نگه دارد .
شما ، با افتخار به مقام مادرتان ، قوم خود را به زحمت مى‏اندازيد .آرى ! سوگند به جان خودم كه او ، مادرى پارسا و گرامى و عفيف است .
او كسى است كه هيچ كس در والايى و فضيلت ، به او نمى‏رسد ؛دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و بهترينِ مردم است كه همه مى‏دانند .
فضيلت او ، براى شما فضيلت است ، و نيز براى ديگرافراد قوم شما ، از فضيلت او، بهره‏اى است .
من به خوبى مى‏دانم ، يا گمان نزديك به دانايى دارم‏- و گاه ، گمان ، راست و سامان دهنده است -
كه به زودى ، چيزى كه مدّعىِ آن هستيد، شما راكُشتگانى قرار مى‏دهد كه عقابان و كركسان ، به يكديگر هديه خواهند داد .
اى خويشان ما ! اينك كه جنگ ، آرام گرفته است، آن را بر ميفروزيدو به رشته‏هاى آشتى در آويزيد و چنگ زنيد .
جنگ ، اقوامى را كه پيش از شما بودند ، فريفت‏و ملّت‏هايى را نابود ساخت .
پس نسبت به خويشان خود ، انصاف روا داريد و با گردن‏كشى ، آنان را به نابودى نيفكنيد .چه بسا گردن‏كشانى كه پايشان ، لغزيده است .
مردم مدينه ، به اين ابيات نگريستند و آن گاه ، ابيات و نامه را براى حسين بن على عليه السلام فرستادند . ايشان ، چون در آن نگريست ، دانست كه نامه يزيد بن معاويه است.
حسين عليه السلام پاسخ را بدين ترتيب نگاشت: «به نام خداى بخشنده مهربان. (و اگر تو را تكذيب كردند ، بگو : عمل من ، به من اختصاص دارد و عمل شما ، به شما اختصاص دارد . شما ، از آنچه من انجام مى‏دهم ، [بيزار و ]جدا هستيد و من از آنچه شما انجام مى‏دهيد ، [بيزار و ]جدا هستم)۱ . والسّلام !».۲

1.يونس : آيه ۴۱ .

2.كِتابُ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ قَد أقبَلَ مِنَ الشّامِ إلى‏ أهلِ المَدينَةِ عَلَى البَريدِ ، مِن قُرَيشٍ وغَيرِهِم مِن بَني هاشِمٍ ، وفيهِ هذِهِ الأَبياتُ : يا أيُّهَا الرّاكِبُ الغادي لِطِيَّتِهِ‏ عَلى‏ عُذافِرَةٍ في سَيرِهِ قُحَمُ‏أبلِغ قُرَيشاً عَلى‏ نَأيِ المَزارِ بِها بَيني وبَينَ الحُسَينِ اللَّهُ وَالرِّحِمُ‏ومَوقِفٌ بِفِناءِ البَيتِ يُنشِدُهُ‏ عَهدَ الإِلهِ وما توفى‏ بِهِ الذِّمَمُ‏غَنيتُمُ قَومَكُم فَخراً بِاُمِّكِمُ‏ اُمٌّ لَعَمري حَصانٌ بَرَّةٌ كَرَمُ‏هِيَ الَّتي لا يُداني فَضلَها أحَدٌ بِنتُ الرَّسولِ وخَيرُ النّاسِ قَد عَلِمواوفَضلُها لَكُم فَضلٌ وغَيرُكُمُ‏ مِن يَومِكُم لَهُم في فَضلِها قَسَمُ‏إنّي لَأَعلَمُ حَقّاً غَيرُ ما كَذِبٍ‏ وَالطَّرفُ يَصدُقُ أحياناً ويَقتَصِمُ‏أن سَوفَ يُدرِكُكُم ما تَدَّعونَ بِها قَتلى‏ تَهاداكُمُ العُقبانُ وَالرَّخَمُ‏يا قَومَنا لا تَشُبُّوا الحَربَ إذ سَكَنَت‏ تَمَسَّكوا بِحِبالِ الخَيرِ وَاعتَصِمواقَد غَرَّتِ الحَربُ مَن قَد كانَ قَبلَكُمُ‏ مِنَ القُرونِ وقَد بادَت بِهَا الاُمَمُ‏فَأَنصِفوا قَومَكُم لا تَهلِكوا بَذَخاً فَرُبَّ ذي بَذَخٍ زَلَّت بِهِ القَدَمُ‏ قالَ : فَنَظَرَ أهلُ المَدينَةِ إلى‏ هذِهِ الأَبياتِ ، ثُمَّ وَجَّهوا بِها وبِالكِتابِ إلَى الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام ، فَلَمّا نَظَرَ فيهِ عَلِمَ أنَّهُ كِتابُ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ . فَكَتَبَ الحُسَينُ عليه السلام الجَوابَ : بِسمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ (وَ إِن كَذَّبُوكَ فَقُل لِّى عَمَلِى وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنتُم بَرِيُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِى‏ءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ ) وَالسَّلامُ (الفتوح : ج ۵ ص ۶۸) .

تعداد بازدید : 149747
صفحه از 873
پرینت  ارسال به