121
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

فصل ششم : مراحل و سير تاريخى عزادارى امام حسين(ع)۱

بى هيچ ترديدى قيام خونبار كربلاى سال 61 هجرى حادثه‏اى است شگرف و تأثيرگذار در تاريخ كه بايد در زنده‏داشتِ آن با همه توان كوشيد . عزادارى براى شهيدان اين حماسه بى نظير ، از مهم‏ترين و همگانى‏ترين اقدام‏ها در اين راستاست .
واقعيت اين است كه عزادارى ابا عبد اللَّه الحسين عليه السلام از زمان به وقوع پيوستن حادثه كربلا ، همواره مورد توجه قرار گرفته و به تدريج به يك پديده نظام‏مند بدل شده است . جا دارد چگونگى اين شكل‏گيرى و فراز و نشيب‏هاى آن در ادوار مختلف تاريخ مورد بررسى قرار گيرد .

مرحله نخست : از شهادت امام عليه السلام تا هنگام مرگ قاتلان ايشان‏

در اين مرحله ، هدفگيرى اهل بيت عليهم السلام در حركت‏ها ، به گونه‏اى است كه مى‏كوشند وجدان‏هاى خفته را بيدار كنند و ذهن‏هاى بسته را بگُشايند و انديشه‏هاى گرفتار در تبليغات گسترده بنى اميّه را رها سازند .
براى نمونه ، مردم كوفه به هنگام ديدن خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در هيئت اسير و به هنگام شنيدن خطابه‏هاى شورانگيز خاندان رسالت - كه از يك سو ، حضور چندين ساله آنان در كوفه را در ذهن‏ها تداعى مى‏كرد و از سوى ديگر ، سخنانى بس بيدارگر و تكان دهنده بود - ، چندان گريستند كه به واقع ، شهر به يكباره تكان خورد.
در شام نيز پس از حضور بيدار كننده و افشاگرانه اسيران - كه حتّى كاخ‏نشينان از آثار آن ، بركنار نماندند - ، حكومت به خاطر ملاحظات سياسى ، رخصت سوگوارى داد . ديگر ، اين كه كاروان اسيران ، به هنگام بازگشت از شام به مدينه ، بر سرِ مزار امام عليه السلام و يارانش ، مجلس سوگوارى برپا كردند .
شهر مدينه نيز با شنيدن صداى گريه و شيون اُمّ سَلَمه ، همسر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله - كه در رؤيا ، خبر شهادت امام حسين عليه السلام را شنيده بود (و به روايتى ديگر ، تربتى به امانت نهاده‏شده از سوى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در نزد وى ، خونين شده بود) - غرق در ماتم و زارى شد و چون خبر شهادت امام عليه السلام رسماً توسّط بنى اميّه در مدينه منتشر شد ، امّ سلمه و مردم مدينه ، شهر را يكسره ماتمكده كردند و مجالس سوگوارى برپا نمودند . پس از آن ، خاندان بنى هاشم عزادارى كردند و ابن عبّاس و محمّد بن حنفيّه به سوگ نشستند و دختران عقيل و زنان بنى هاشم ، ماتم‏سرا به پا كردند .
همچنين بايد از عزادارى مردم مدينه به هنگام بازگشت خاندان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ، سوگوارى همسران امام عليه السلام و نيز سوگوارى نمادين امّ البنين براى فرزندانش در بقيع ، ياد كرد .
بر همه اينها بايد مرثيه‏سرايى و سوگوارى بنى هاشم - كه همه روزه در سال شهادت و تا سه سال بعد در سال‏روز شهادت امام حسين عليه السلام در مدينه انجام مى‏شد و در آن ، برخى از صحابيان و تابعيان نيز شركت مى‏كردند - و نيز لباس سوگوارى پوشيدنِ اهل بيت امام عليه السلام و ادامه يافتن ماتم آنها تا مرگ ابن زياد و همراهى كردن برخى از اصحاب و تابعيان با آنها را افزود .
اين همه ، چنان فضايى را ايجاد نمود كه «توّابين» به وجود آمدند . آنان به هنگام حركت به سوى شام و شركت در نبرد با قاتلان امام حسين عليه السلام ، ابتدا بر مزار امام عليه السلام و يارانش گِرد آمدند و سوگوارى كردند و سپس به حركت خود ، ادامه دادند۲ .۳

1.اين فصل ، توسط فاضل ارجمند ، جناب آقاى محمّدحسين صالح آبادى ، نگارش يافته و توسط فاضل ارجمند ، جناب آقاى محمّد على مهدوى راد ، بازبينى و بازنويسى شده است . گفتنى است كه اين فصل ، تلخيص شده است . براى ديدن متن كامل آن ، ر .ك : شهادت‏نامه امام حسين عليه السلام : ج‏۱۰ ص‏۱۳۶ .

2.ر . ك : تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۵۸۹ .

3.گفتنى است كه حادثه كربلا، براى جهان اسلام، بسيار تكان دهنده و اندوه‏آفرين بود ؛ امّا در خاندان بنى هاشم ، چنان اثرى بر جاى گذارد كه تا مرگ ابن زياد ، يكسر در سوگ و ماتم بودند . اين كه اين واقعيت ، اثر گرفته از فرهنگ و ادب عرب بود كه تا مرگ قاتل ، سوگوارى را بر مقتول، ادامه مى‏دادند، بعيد نمى‏نمايد . به هر حال ، اهل بيت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در اين پنج شش سال، عزادارى را امرى عادى و متعارف ساختند . اين همه ، بستر حركتى فكرى، فرهنگى و جهادى را رقم زد ، به گونه‏اى كه پس از آن و با هدايت‏ها و ره‏گشايى امامان عليهم السلام ، به صورت آيينى مذهبى در آمد ، با درون‏مايه‏اى بس الهام‏بخش كه پس از اين ، خواهيم آورد .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
120

35 . همسر و مادر شهيد

اين زن فداكار ، پس از آن كه شوهرش در ركاب امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد ، فرزند جوانش را به ميدان فرستاد . بخشى از نقل خوارزمى ، چنين است :
پس از او ( عمرو بن جُناده ) ، جوانى بيرون آمد. پدر او در نبرد ، شهيد شده بود ؛ ولى مادرش نزدش بود. مادر به او گفت: فرزند عزيزم ! به ميدان برو و پيشِ روى فرزند پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله بجنگ تا كشته شوى .
او گفت: چنين مى‏كنم !
حسين عليه السلام فرمود: «اين ، جوانى است كه پدرش شهيد شده است . شايد مادرش از به ميدان آمدنش [ براى نبرد ] ، خشنود نباشد» .
آن جوان گفت : اى فرزند پيامبر خدا ! مادرم به من فرمان داده است [كه به ميدان بيايم‏] ...
.
در ادامه نقل هم آمده كه چون سر پسرش را به سوى او افكندند ، آن را به سوى دشمن افكند و سپس خود نيز عمودى در دست گرفت و به دشمن حمله نمود . خوارزمى در آخر ، آورده است:
حسين عليه السلام فرمان داد تا او را [ از ميدانْ ] باز گردانند و آن گاه برايش دعا كرد۱ .

36 . هند ، همسر يزيد

وى از جمله افرادى بود كه يزيد را به خاطر كشتن امام عليه السلام ، توبيخ نمود .۲

1.مقتل الحسين عليه السلام، خوارزمى : ج ۲ ص ۲۱ . نيز ، ر . ك : همين شهادت‏نامه : ج ۲ ص ۷۹ (بخش پنجم / فصل سوم / جوانى كه پدرش شهيد شده بود) .

2.ر . ك : ج ۲ ص ۵۷۷ (بخش ششم / فصل هفتم / احتجاج زنان يزيد با او).

تعداد بازدید : 151606
صفحه از 873
پرینت  ارسال به