129
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

سده هشتم‏

در اين سده ، غازان‏خان - كه حكومتش از سال 694 ق ، شروع شده بود - گام‏هايى در گسترش گرايش‏هاى شيعى برداشت . پس از وى ، برادرش سلطان محمّد خدابنده ، به قدرت رسيد و پس از مدّتى ، شيعه شد و در ترويج و رسمى كردن آن ، بسى تلاش كرد . بدين سان ، با گرايش حاكمان مغول به تشيّع و رسمى شدن اين مذهب، زمينه انجام گرفتن علنى عزادارى و آشكار سازى شعائر شيعى گسترش يافت .
سلسله جلايريان نيز - كه در عراق به حكومت رسيدند و خواهرزاده‏هاى سلطان محمّد خدابنده بودند - گرايش شيعى داشتند و حكومت آنها تا سال 814 ق ، ادامه يافت . ابن بطوطه (م 779 ق) در همين روزگار ، از مردم مناطق : كربلا، حلّه، بحرين، قم، كاشان، ساوه و توس به عنوان شيعى متعصّب ، ياد مى‏كند .۱

سده نهم‏

سده نهم ، با يورش‏هاى تيمور لنگ - كه عراق و شام نيز از آن در امان نماندند - آغاز گشت . با مرگ تيمور و به حكومت رسيدن فرزندش شاهرخ ، فضا دگرگون شد و او به ترويج فرهنگ و عمران آبادى‏ها روى آورد و در جهت بازسازى خرابى‏هاى پدر كوشيد و همسرش ، مسجد باشُكوه «گوهرشاد» را در كنار حرم امام رضا عليه السلام بنياد نهاد .۲ اين اقدامات و رويكردها ، حكايت از آن دارد كه در آن زمان ، آزادى‏هاى نسبى براى شيعيان در به جا آوردن شعائر ، به وجود آمده است . در اواخر اين قرن و در حكومت سلطان حسين بايْقَرا ، ملّا حسين واعظ كاشفى ، روضة الشهدا را نگاشت كه در مقدّمه آن ، به رواج مقتل‏خوانى در آن روزگار ، اشاره كرده است كه مقصودش دست كم ، رواج اين سنّت در خراسان (هرات ، مرو ، سبزوار و...) بوده است .
همچنين در اين قرن ، تركمانان شيعى (قراقويونلوها) ، در مركز و غرب ايران و بخش‏هايى از عراق ، قدرت و حكومت يافتند و قم را تختگاه زمستانى خود قرار دادند .۳ هم‏زمان ، حكومتگران محلّى شيعه (همچون : آل فتحان ، مُشَعشعيان ، خاندان على صفى و ملوك هرمز) نيز در گوشه و كنار جهان اسلام ، ديده مى‏شوند .۴ روشن است كه در مناطق تحت حكومت اين خاندان‏ها ، مانعى براى عزادارى نبوده است .

1.سفرنامه ابن بطوطه: ج ۱ ص ۱۱۶.

2.ر . ك : مُغولان و حكومت ايلخانى در ايران : ص ۱۶۴ ، تاريخ تيموريان و تركمانان : ص ۱۳۰ .

3.ر . ك : تاريخ تيموريان و تركمانان : ص ۲۵۷ و ۲۶۲ ، تاريخ مذهبى قم : ص ۱۷۰ .

4.ر . ك : سَنَديّات (فرمان‏هاى تركمانان و...) : ص ۱۳ - ۲۹ ، قُمّيات : ص ۷ .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
128

سده هفتم‏

سده هفتم ، همراه است با روى كار آمدن دولت خوارزم‏شاهى در شرق بلاد اسلام و احياى مجدّد خلافت عبّاسى كه به هنگام حاكميت آل بويه و سلجوقيان بر بغداد، جز اسمى از آن ، باقى نبود.
بر پايه گزارش‏هاى موجود ، اقامه عزادارى در اين قرن ، چونان قرن ششم است و گاه گسترده‏تر . گزارشى از دهه‏هاى نيمه اوّل كه هنوز مغولان بر بغداد چيره نشده بودند، نشانگر عزادارى و مقتل‏خوانى در پايتخت خلافت عبّاسى است. مستعصم عبّاسى ، به سال 641 ق ، از محتسب بغداد (جمال الدين عبد الرحمان ابن جوزى) خواست تا در عاشورا ، مردمان را از مقتل‏خوانى باز دارد ؛ امّا به مقتل‏خوانى در كنار مرقد امام كاظم عليه السلام رخصت داد.
عماد الدين طبرى (م ق 7 ق) نيز از اجتماع انبوه زائران در ايّام سوگوارى امير مؤمنان عليه السلام و امام حسين عليه السلام در مزار اين دو امام، خبر مى‏دهد.۱
مولوى ، شاعر بلندآوازه قرن هفتم ، در مثنوى خود ، به وجود عزادارى علنى در شهر حلب ، اشاره دارد :
ناله و نوحه كنند اندر بُكاشيعه ، عاشورا ، براى كربلا .۲
سيّد ابن طاووس ، عالم گران‏قدر شيعى ، از وجود عزادارى در دهه محرّم ، سخن مى‏گويد و از آن ، دفاع مى‏كند .۳ افزون بر اين ، توصيه او به خواندن الملهوف در روز عاشورا ، نشانگر وجود فرهنگ مقتل‏خوانى و سوگوارى در دهه محرّم در روزگار وى ، يعنى قرن هفتم است .۴در نيمه دوم سده هفتم هجرى، مغولان به فرماندهى هلاكوخان ، بر عراق چيره شدند . از اين رو، عالمانى از شيعه ، با هوشمندى و تدبير ، از قتل و غارت ، جلوگيرى كردند و از هلاكو خواستند كه به آنها و جامعه ستم‏ديده شيعه عراق ، امان داده ، از آنها حراست كند . او نيز چنين كرد و بدين سان ، شيعيان بغداد و حلّه و كوفه و... از فتنه رَهيدند . اين‏چنين، شيعيان، با سقوط عبّاسيان ، به آزادى‏هايى دست يافته بودند و از سوى ديگر ، در دهه‏هاى پايانى اين سده ، يكى از جانشينان هلاكو به نام غازان‏خان ، شيعه شد و در عمران كربلا كوشيد و طبيعتاً زمينه علنى شدن برپايى شعائر ، فراهم گرديد .۵

1.أسرار الإمامة: ص ۲۴۴.

2.مثنوى : ص ۹۵۹ (دفتر ۶ بيت ۷۷۷). گفتنى است كه مولوى، خود نيز غزل پُرشور و سوزناك «كجاييد اى شهيدان خدايى؟» را در سوگ شهيدان دشت كربلا سروده است (ر . ك : ديوان شمس) .

3.الإقبال: ج ۳ ص ۹۰.

4.از كارهاى مهمّ روز عاشورا در نزد اوليا ، همراهى كردن با فرشتگان و پيامبران و اوصيا در عزادارى است ، به خاطر شكسته شدن حرمت‏هاى الهى و از دست رفتن مقامات نبوى ، و خوارى و ذلّتى كه از سوى آن دشمنان ، بر اسلام رفت و مى‏رود ، و به جهت چيره شدن دولت ابليس و سپاهش بر دولت خدا عزّوجل و بندگان مخصوصش . انسان بايد در مجلس بنشيند ، تا آنچه بر فرزندان سيّد انبيا - كه درود خداى عزّوجل بر او و خاندانش باد - رخ داد ، بخواند و مصيبت‏هايى را كه با ريخته شدن خون آنان ، تجديد شد و بدى‏اى كه به آنان روا داشته شد ، به ياد بياورد و نوشته اللهوف على قتلى الطفوف را بخواند (الإقبال : ج ۳ ص ۵۶ ).

5.گفتنى است كه شمار كارگزاران شيعى در سده پايانى خلافت عباسى ، قابل توجّه است (ر . ك : دولت‏مردان شيعه در دستگاه خلافت عباسى) .

تعداد بازدید : 149674
صفحه از 873
پرینت  ارسال به