163
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

2 / 2 . گزارش «روضة الشهدا»

پس از عماد الدين طبرى، ملّا حسين واعظ كاشفى سبزوارى (م 910 ق) در كتاب روضة الشهدا ، مطالب طبرى را با تفصيل بيشترى مطرح مى‏كند ؛ امّا همچنان ، نامى از كودك نمى‏بَرد و او را چهارساله ذكر مى‏كند و محلّ وقوع حادثه را كوشْك (كاخ) يزيد مى‏داند و مى‏افزايد:
چون مِنديل برگرفت ،۱سرى ديد در آن طَبَق ، نهاده . آن سر را برداشت و نيك در آن نگريست . سرِ پدر خود را بشناخت . آهى از سينه بركشيد و روى در روى پدر ماليد و لب خود بر لب وى نهاد و فى الحال ، جان شيرين بداد۲ .
گفتنى است كه بر پايه اين گزارش ، وفات كودك در همان شبى اتّفاق افتاده كه سر پدر را ديده است . در واقع ، تفاوت اصلى اين گزارش با گزارش عماد الدين طبرى ، تنها در اين مورد است كه به كتاب‏هاى بعدى نيز منتقل شده است.

1.مِنديل برگرفت : دستمال را برداشت .

2.روضة الشهدا : ص ۳۸۹ .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
162

2 . وفات دخترى از امام حسين عليه السلام در خرابه شام‏

2 / 1 . گزارش «كامل بهايى»

تا آن جا كه بررسى‏ها نشان مى‏دهند، نخستين كتابى كه ماجراى شهادت كودكى در شام را مطرح كرده است، كامل بهايى ، كتابى فارسى ، نوشته عماد الدين طبرى (م ح 700 ق) است . متن نوشتار او ، اين است :
در حاويه‏۱آمد كه زنان خاندان نبوّت ، در حالت اسيرى ، حال مردان كه در كربلا شهيد شده بودند ، بر پسران و دختران ايشان ، پوشيده مى‏داشتند و هر كودكى را وعده‏ها مى‏دادند كه : پدر تو به فلان سفر رفته است [و] باز مى‏آيد. تا ايشان را به خانه يزيد آوردند . دختركى بود چهارساله . شبى از خواب ، بيدار شد و گفت : «پدر من حسين كجاست ؟ اين ساعت ، او را به خواب ديدم سخت پريشان!» . زنان و كودكان ، جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست . يزيد ، خفته بود . از خواب ، بيدار شد و حال ، تفحّص كرد . خبر بردند كه حال ، چنين است . آن لعين ، در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند . مَلاعين ، سر بياورد و در كنار آن دختر چهارساله نهاد . پرسيد : «اين چيست؟» . مَلاعين گفت : سرِ پدر توست . آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز ، جان به حق ، تسليم كرد۲ .
اين متن با آنچه در باره وفات رقيّه شهرت دارد ، تفاوت‏هايى دارد ؛ زيرا در اين متن ، نام دختر ، مشخّص نشده و او را چهارساله مى‏داند ، نه سه‏ساله، و محلّ وفات او را خانه يزيد مى‏داند، نه خرابه، و وفات او را پس از چند روز از ديدن سر مبارك امام حسين عليه السلام مى‏داند، نه هم‏زمان با ديدن سر ايشان .

1.ظاهراً مقصود ، كتاب الحاوية ، نوشته قاسم بن محمد بن احمد سُنّى است (ر . ك : فوائد رضويّه : ص ۱۱۲) .

2.كامل بهايى : ج ۲ ص ۱۷۹ .

تعداد بازدید : 149680
صفحه از 873
پرینت  ارسال به