۳۰.الكافى -به نقل از ابو بصير ، از امام صادق عليه السلام ، از پدرش امام باقر عليه السلام ، از جابر ، در حديث لوح -: خدا را گواه مىگيرم كه من ديدم چنين نوشته شده است: «... و حسين را خزانهدار وحيَم قرار دادم و با شهادت ، او را گرامى داشتم و سرانجامش را به سعادت رساندم كه او برترينِ شهيدان است و بالاترين درجه آنان را دارد . كلمه كاملم را همراه او كردم و حجّت رسايم را نزد او نهادم» .۱
1 / 2
او را در محاصره مىكُشند و فرزندان و همراهانش را نيز مىكُشند
۳۱.كامل الزيارات- به نقل از حمّاد بن عثمان ، از امام صادق عليه السلام -: شبى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را به آسمان بردند، به او گفته شد : خداوند - تبارك و تعالى - تو را در سه چيز مىآزمايد تا شكيبايىات را ببيند.
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفت: «اى خداى من! در برابر امرت ، تسليم هستم و جز به نيروى تو ، مرا صبرى نيست . آنها چيستند؟» .
به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفته شد: نخستين آنها ، گرسنگى و مقدّم داشتن نيازمندان بر خود و خانوادهات است .
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفت: «اى خداى من! پذيرفتم و راضى و تسليم شدم و توفيق و صبر ، از توست» .
[گفته شد :] دومين چيز [كه بايد بر آن صبر كنى] ، تكذيب شدن و هراس شديد و جانبازىات در جنگ با مال و جان در برابر كافران است و [نيز] صبر بر آزارى است كه از آنان (كافران) و منافقان به تو مىرسد و نيز درد و زخم جنگ.
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفت: «اى خداى من! پذيرفتم و راضى و تسليم شدم و توفيق و صبر ، از توست» .
[گفته شد :] و سومين چيز ، [صبر بر] كشتارهايى است كه خاندانت پس از تو با آن رو به رو مىشوند . برادرت على، از امّتت دشنام و زورگويى و سرزنش و ناكامى و انكار و ستم مىبيند و در پايان هم كشته مىشود .
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفت: «اى خداى من! پذيرفتم و خشنود شدم و توفيق و صبر ، از توست» .
[گفته شد :] و دخترت، بر او ستم مىشود و محروم مىگردد و حقّى را كه تو برايش قرار دادهاى ، از او غاصبانه مىگيرند و او را در حال باردارى مىزنند و بر او و حريم و خانهاش بدون اجازه در مىآيند و سستى و تحقير و خوارى به او مىرسد و جلوگيرندهاى نمىيابد و بر اثر زده شدن، آنچه در شكم دارد ، سقط مىكند و از همان زدن نيز از دنيا مىرود .
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفت: «ما از خدا هستيم و به سوى او باز مىگرديم . اى خداى من! پذيرفتم و تسليم شدم و توفيق و صبر ، از توست» .
[گفته شد :] و فاطمه از برادرت (على) ، دو پسر دارد كه يكى از آن دو را به نيرنگ و خيانت مىكشند و اموالش را به غارت مىبرند و نيزهاش مىزنند و اينها را امّتت انجام مىدهند .
پيامبر گفت: «اى خداى من! پذيرفتم و تسليم هستم . ما از آنِ خداييم و به سوى او باز مىگرديم و توفيق و صبر ، از توست» .
[گفته شد :] و امّتت پسر ديگر فاطمه را به جهاد مىخوانند و آن گاه او را محاصره مىكنند و مىكشند و فرزندان و هر كس از خاندانش را كه همراه اوست ، مىكشند و حرمش را غارت مىكنند . او از من كمك مىجويد ؛ امّا قضاى حتمى من ، در شهادت او و همراهيان اوست و كشته شدنش حجّت بر همه ساكنان سراسر زمين است. آسمانيان و زمينيان از سر بىتابى بر او مىگريند و نيز فرشتگانى كه به يارىاش نرسيدهاند. سپس از صُلب او، پسرى مىآيد كه با او تو را يارى مىدهم و مثالِ (تصوير) او نزد من زير عرش است... .۲
1.فَأَشهَدُ بِاللَّهِ أنّي هكَذا رَأَيتُهُ مَكتوباً : ... وجَعَلتُ حُسَيناً خازِنَ وَحيي ، وأكرَمتُهُ بِالشَّهادَةِ ، وخَتَمتُ لَهُ بِالسَّعادَةِ ، فَهُوَ أفضَلُ مَنِ استُشهِدَ ، وأرفَعُ الشُّهَداءِ دَرَجَةً ، جَعَلتُ كَلِمَتِيَ التّامَّةَ مَعَهُ ، وحُجَّتِيَ البالِغَةَ عِندَهُ (الكافى : ج ۱ ص ۵۲۷ ح ۳ ، كمال الدين : ص ۳۱۰ ح ۱۰۸) .
2.لَمّا اُسرِيَ بِالنَّبِيِّ صلى اللَّه عليه و آله إلَى السَّماءِ قيلَ لَهُ : إنَّ اللَّهَ تَبارَكَ وتَعالى يَختَبِرُكَ في ثَلاثٍ لِيَنظُرَ كَيفَ صَبرُكَ .
قالَ : اُسَلِّمُ لِأَمرِكَ يا رَبِّ ، ولا قُوَّةَ لي عَلَى الصَّبرِ إلّا بِكَ ، فَما هُنَّ ؟ قيلَ لَهُ : أوَّلُهُنَّ : الجوعُ وَالأَثَرَةُ عَلى نَفسِكَ وعَلى أهلِكَ لِأَهلِ الحاجَةِ .
قالَ : قَبِلتُ يا رَبِّ ، ورَضيتُ وسَلَّمتُ ، ومِنكَ التَّوفيقُ وَالصَّبرُ .
وأمَّا الثّانِيَةُ : فَالتَّكذيبُ وَالخَوفُ الشَّديدُ ، وبَذلُكَ مُهجَتَكَ في مُحارَبَةِ أهلِ الكُفرِ بِمالِكَ ونَفسِكَ ، وَالصَّبرُ عَلى ما يُصيبُكَ مِنهُم مِنَ الأَذى ومِن أهلِ النِّفاقِ ، وَالأَلَمِ فِي الحَربِ وَالجِراحِ .
قالَ : قَبِلتُ يا رَبِّ ، ورَضيتُ وسَلَّمتُ ، ومِنكَ التَّوفيقُ وَالصَّبرُ .
وأمَّا الثّالِثَةُ : فَما يَلقى أهلُ بَيتِكَ مِن بَعدِكَ مِنَ القَتلِ ، أمّا أخوكَ عَلِيٌّ فَيَلقى مِن اُمَّتِكَ الشَّتمَ وَالتَّعنيفَ وَالتَّوبيخَ وَالحِرمانَ وَالجَحدَ وَالظُّلمَ ، وآخِرُ ذلِكَ القَتلُ .
فَقالَ : يا رَبِّ ، قَبِلتُ ورَضيتُ ، ومِنكَ التَّوفيقُ وَالصَّبرُ .
وأمَّا ابنَتُكَ فَتُظلَمُ وتُحرَمُ ، ويُؤخَذُ حَقُّها غَصباً الَّذي تَجعَلُهُ لَها ، وتُضرَبُ وهِيَ حامِلٌ ، ويُدخَلُ عَلَيها وعَلى حَريمِها ومَنزِلِها بِغَيرِ إذنٍ ، ثُمَّ يَمَسُّها هَوانٌ وذُلٌّ ، ثُمَّ لا تَجِدُ مانِعاً ، وتَطرَحُ ما في بَطنِها مِنَ الضَّربِ ، وتَموتُ مِن ذلِكَ الضَّربِ .
قالَ : إنّا للَّهِِ وإنّا إلَيهِ راجِعونَ ، قَبِلتُ يا رَبِّ وسَلَّمتُ ، ومِنكَ التَّوفيقُ وَالصَّبرُ .
ويَكونُ لَها مِن أخيكَ ابنانِ ، يُقتَلُ أحَدُهُما غَدراً ويُسلَبُ ويُطعَنُ ، تَفعَلُ بِهِ ذلِكَ اُمَّتُكَ .
قالَ : يا رَبِّ ، قَبِلتُ وسَلَّمتُ ، إنّا للَّهِِ وإنّا إلَيهِ راجِعونَ ، ومِنكَ التَّوفيقُ وَالصَّبرُ .
وأمَّا ابنُهَا الآخَرُ فَتَدعوهُ اُمَّتُكَ لِلجِهادِ ، ثُمَّ يَقتُلونَهُ صَبراً، ويَقتُلونَ وُلدَهُ ومَن مَعَهُ مِن أهلِ بَيتِهِ ، ثُمَّ يَسلُبونَ حَرَمَهُ ، فَيَستَعينُ بي وقَد مَضَى القَضاءُ مِنّي فيهِ بِالشَّهادَةِ لَهُ ولِمَن مَعَهُ ، ويَكونُ قَتلُهُ حُجَّةً عَلى مَن بَينَ قُطرَيها ، فَيَبكيهِ أهلُ السَّماواتِ وأهلُ الأَرَضينَ جَزَعاً عَلَيهِ ، وتَبكيهِ مَلائِكَةٌ لَم يُدرِكوا نُصرَتَهُ .
ثُمَّ اُخرِجُ مِن صُلبِهِ ذَكَراً ، بِهِ أنصُرُكَ ، وإنَّ شَبَحَهُ عِندي تَحتَ العَرشِ ... (كامل الزيارات : ص ۵۴۸ ح ۸۴۰ ، بحار الأنوار : ج ۲۸ ص ۶۱ ح ۲۴) .