173
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
172

۳۰.الكافى -به نقل از ابو بصير ، از امام صادق عليه السلام ، از پدرش امام باقر عليه السلام ، از جابر ، در حديث لوح -: خدا را گواه مى‏گيرم كه من ديدم چنين نوشته شده است: «... و حسين را خزانه‏دار وحيَم قرار دادم و با شهادت ، او را گرامى داشتم و سرانجامش را به سعادت رساندم كه او برترينِ شهيدان است و بالاترين درجه آنان را دارد . كلمه كاملم را همراه او كردم و حجّت رسايم را نزد او نهادم» .۱

1 / 2

او را در محاصره مى‏كُشند و فرزندان و همراهانش را نيز مى‏كُشند

۳۱.كامل الزيارات- به نقل از حمّاد بن عثمان ، از امام صادق عليه السلام -: شبى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را به آسمان بردند، به او گفته شد : خداوند - تبارك و تعالى - تو را در سه چيز مى‏آزمايد تا شكيبايى‏ات را ببيند.
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفت: «اى خداى من! در برابر امرت ، تسليم هستم و جز به نيروى تو ، مرا صبرى نيست . آنها چيستند؟» .
به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفته شد: نخستين آنها ، گرسنگى و مقدّم داشتن نيازمندان بر خود و خانواده‏ات است .
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفت: «اى خداى من! پذيرفتم و راضى و تسليم شدم و توفيق و صبر ، از توست» .
[گفته شد :] دومين چيز [كه بايد بر آن صبر كنى‏] ، تكذيب شدن و هراس شديد و جانبازى‏ات در جنگ با مال و جان در برابر كافران است و [نيز] صبر بر آزارى است كه از آنان (كافران) و منافقان به تو مى‏رسد و نيز درد و زخم جنگ.
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفت: «اى خداى من! پذيرفتم و راضى و تسليم شدم و توفيق و صبر ، از توست» .
[گفته شد :] و سومين چيز ، [صبر بر] كشتارهايى است كه خاندانت پس از تو با آن رو به رو مى‏شوند . برادرت على، از امّتت دشنام و زورگويى و سرزنش و ناكامى و انكار و ستم مى‏بيند و در پايان هم كشته مى‏شود .
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفت: «اى خداى من! پذيرفتم و خشنود شدم و توفيق و صبر ، از توست» .
[گفته شد :] و دخترت، بر او ستم مى‏شود و محروم مى‏گردد و حقّى را كه تو برايش قرار داده‏اى ، از او غاصبانه مى‏گيرند و او را در حال باردارى مى‏زنند و بر او و حريم و خانه‏اش بدون اجازه در مى‏آيند و سستى و تحقير و خوارى به او مى‏رسد و جلوگيرنده‏اى نمى‏يابد و بر اثر زده شدن، آنچه در شكم دارد ، سقط مى‏كند و از همان زدن نيز از دنيا مى‏رود .
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گفت: «ما از خدا هستيم و به سوى او باز مى‏گرديم . اى خداى من! پذيرفتم و تسليم شدم و توفيق و صبر ، از توست» .
[گفته شد :] و فاطمه از برادرت (على) ، دو پسر دارد كه يكى از آن دو را به نيرنگ و خيانت مى‏كشند و اموالش را به غارت مى‏برند و نيزه‏اش مى‏زنند و اينها را امّتت انجام مى‏دهند .
پيامبر گفت: «اى خداى من! پذيرفتم و تسليم هستم . ما از آنِ خداييم و به سوى او باز مى‏گرديم و توفيق و صبر ، از توست» .
[گفته شد :] و امّتت پسر ديگر فاطمه را به جهاد مى‏خوانند و آن گاه او را محاصره مى‏كنند و مى‏كشند و فرزندان و هر كس از خاندانش را كه همراه اوست ، مى‏كشند و حرمش را غارت مى‏كنند . او از من كمك مى‏جويد ؛ امّا قضاى حتمى من ، در شهادت او و همراهيان اوست و كشته شدنش حجّت بر همه ساكنان سراسر زمين است. آسمانيان و زمينيان از سر بى‏تابى بر او مى‏گريند و نيز فرشتگانى كه به يارى‏اش نرسيده‏اند. سپس از صُلب او، پسرى مى‏آيد كه با او تو را يارى مى‏دهم و مثالِ (تصوير) او نزد من زير عرش است... .۲

1.فَأَشهَدُ بِاللَّهِ أنّي هكَذا رَأَيتُهُ مَكتوباً : ... وجَعَلتُ حُسَيناً خازِنَ وَحيي ، وأكرَمتُهُ بِالشَّهادَةِ ، وخَتَمتُ لَهُ بِالسَّعادَةِ ، فَهُوَ أفضَلُ مَنِ استُشهِدَ ، وأرفَعُ الشُّهَداءِ دَرَجَةً ، جَعَلتُ كَلِمَتِيَ التّامَّةَ مَعَهُ ، وحُجَّتِيَ البالِغَةَ عِندَهُ (الكافى : ج ۱ ص ۵۲۷ ح ۳ ، كمال الدين : ص ۳۱۰ ح ۱۰۸) .

2.لَمّا اُسرِيَ بِالنَّبِيِّ صلى اللَّه عليه و آله إلَى السَّماءِ قيلَ لَهُ : إنَّ اللَّهَ تَبارَكَ وتَعالى‏ يَختَبِرُكَ في ثَلاثٍ لِيَنظُرَ كَيفَ صَبرُكَ . قالَ : اُسَلِّمُ لِأَمرِكَ يا رَبِّ ، ولا قُوَّةَ لي عَلَى الصَّبرِ إلّا بِكَ ، فَما هُنَّ ؟ قيلَ لَهُ : أوَّلُهُنَّ : الجوعُ وَالأَثَرَةُ عَلى‏ نَفسِكَ وعَلى‏ أهلِكَ لِأَهلِ الحاجَةِ . قالَ : قَبِلتُ يا رَبِّ ، ورَضيتُ وسَلَّمتُ ، ومِنكَ التَّوفيقُ وَالصَّبرُ . وأمَّا الثّانِيَةُ : فَالتَّكذيبُ وَالخَوفُ الشَّديدُ ، وبَذلُكَ مُهجَتَكَ في مُحارَبَةِ أهلِ الكُفرِ بِمالِكَ ونَفسِكَ ، وَالصَّبرُ عَلى‏ ما يُصيبُكَ مِنهُم مِنَ الأَذى‏ ومِن أهلِ النِّفاقِ ، وَالأَلَمِ فِي الحَربِ وَالجِراحِ . قالَ : قَبِلتُ يا رَبِّ ، ورَضيتُ وسَلَّمتُ ، ومِنكَ التَّوفيقُ وَالصَّبرُ . وأمَّا الثّالِثَةُ : فَما يَلقى‏ أهلُ بَيتِكَ مِن بَعدِكَ مِنَ القَتلِ ، أمّا أخوكَ عَلِيٌّ فَيَلقى‏ مِن اُمَّتِكَ الشَّتمَ وَالتَّعنيفَ وَالتَّوبيخَ وَالحِرمانَ وَالجَحدَ وَالظُّلمَ ، وآخِرُ ذلِكَ القَتلُ . فَقالَ : يا رَبِّ ، قَبِلتُ ورَضيتُ ، ومِنكَ التَّوفيقُ وَالصَّبرُ . وأمَّا ابنَتُكَ فَتُظلَمُ وتُحرَمُ ، ويُؤخَذُ حَقُّها غَصباً الَّذي تَجعَلُهُ لَها ، وتُضرَبُ وهِيَ حامِلٌ ، ويُدخَلُ عَلَيها وعَلى‏ حَريمِها ومَنزِلِها بِغَيرِ إذنٍ ، ثُمَّ يَمَسُّها هَوانٌ وذُلٌّ ، ثُمَّ لا تَجِدُ مانِعاً ، وتَطرَحُ ما في بَطنِها مِنَ الضَّربِ ، وتَموتُ مِن ذلِكَ الضَّربِ . قالَ : إنّا للَّهِ‏ِ وإنّا إلَيهِ راجِعونَ ، قَبِلتُ يا رَبِّ وسَلَّمتُ ، ومِنكَ التَّوفيقُ وَالصَّبرُ . ويَكونُ لَها مِن أخيكَ ابنانِ ، يُقتَلُ أحَدُهُما غَدراً ويُسلَبُ ويُطعَنُ ، تَفعَلُ بِهِ ذلِكَ اُمَّتُكَ . قالَ : يا رَبِّ ، قَبِلتُ وسَلَّمتُ ، إنّا للَّهِ‏ِ وإنّا إلَيهِ راجِعونَ ، ومِنكَ التَّوفيقُ وَالصَّبرُ . وأمَّا ابنُهَا الآخَرُ فَتَدعوهُ اُمَّتُكَ لِلجِهادِ ، ثُمَّ يَقتُلونَهُ صَبراً، ويَقتُلونَ وُلدَهُ ومَن مَعَهُ مِن أهلِ بَيتِهِ ، ثُمَّ يَسلُبونَ حَرَمَهُ ، فَيَستَعينُ بي وقَد مَضَى القَضاءُ مِنّي فيهِ بِالشَّهادَةِ لَهُ ولِمَن مَعَهُ ، ويَكونُ قَتلُهُ حُجَّةً عَلى‏ مَن بَينَ قُطرَيها ، فَيَبكيهِ أهلُ السَّماواتِ وأهلُ الأَرَضينَ جَزَعاً عَلَيهِ ، وتَبكيهِ مَلائِكَةٌ لَم يُدرِكوا نُصرَتَهُ . ثُمَّ اُخرِجُ مِن صُلبِهِ ذَكَراً ، بِهِ أنصُرُكَ ، وإنَّ شَبَحَهُ عِندي تَحتَ العَرشِ ... (كامل الزيارات : ص ۵۴۸ ح ۸۴۰ ، بحار الأنوار : ج ۲۸ ص ۶۱ ح ۲۴) .

تعداد بازدید : 151595
صفحه از 873
پرینت  ارسال به