۴۵.مسند زيد- به نقل از زيد بن على ، از پدرش ، از جدّش امام على عليه السلام -: هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در بيمارىاش سنگين شد [و از بستر برنخاست]، خانهاش از جمعيت، پر شد. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «حسن و حسين را برايم بياوريد» .
على عليه السلام گفت: آن دو را فرا خواندم و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آن دو را بوسيد تا از هوش رفت .
على عليه السلام خواست آن دو را از روى صورت پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله بردارد كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله چشمانش را گشود و فرمود: «آن دو را وا گذار تا از من بهره ببرند و من نيز از آنان بهره ببرم كه پس از من ، به آن دو ، ستم [و بىمهرى] مىشود» .۱
۴۶.شرح الأخبار: هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به حال احتضار فرو رفت ، حسن و حسين عليهما السلام را خواست و آن دو را بر صورتش نهاد تا آن كه از هوش رفت. امام على عليه السلام خواست تا آن دو را از روى صورت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بردارد كه او چشمانش را گشود و به على عليه السلام فرمود : «آن دو را بگذار تا از من بهرهمند شوند و من نيز از آن دو ، بهرهمند گردم كه پس از من ، به ستم ، گرفتار مىشوند» . مقصود پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از ستم، ربوده شدن حقّشان از سوى زورگويانى بود كه [حكومت را] از آنِ خود نمودند و بدون آن كه حقّى داشته باشند، خود را بر آنان مقدّم كردند .۲
2 / 5
خبر دادن به فاطمه عليها السلام از شهادت او
۴۷.فضل زيارة الحسين عليه السلام- به نقل از حسن بن زيد ، از امام صادق ، از پدرش عليهما السلام، از اُمّ سلمه -:پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ، فاطمه عليها السلام را از كشته شدن حسين عليه السلام باخبر كرد . فاطمه عليها السلام گريست . پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود : «اى فاطمه! صبر كن و تسليم باش» .
گفت : صبر كردم و تسليم گشتم، اى پيامبر خدا! كشتن او كجا اتّفاق مىافتد؟
فرمود: «در سرزمينى به نام كربلا و دور از اهل و عشيره كشته مىشود و - اى فاطمه - گروهى او را زيارت مىكنند» .۳
1.لَمّا ثَقُلَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله في مَرَضِهِ ، وَالبَيتُ غاصٌّ بِمَن فيهِ ، قالَ : اُدعو لِيَ الحَسَنَ وَالحُسَينَ ، فَدَعَوتُهُما ، فَجَعَلَ يَلثِمُهُما حَتّى اُغمِيَ عَلَيهِ ، قالَ: فَجَعَلَ عَلِيٌّ عليه السلام يَرفَعُهُما عَن وَجهِ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ، قالَ : فَفَتَحَ عَينَيهِ ، فَقالَ : دَعهُما يَتَمَتَّعانِ مِنّي وأتَمَتَّعُ مِنهُما ؛ فَإِنَّهُ سَيُصيبُهُما بَعدي أثَرَةٌ (مسند زيد : ص ۴۰۴ ؛ مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۱ ص ۱۱۴) .
2.إنَّ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله لَمَّا احتُضِرَ ، دَعا بِالحَسَنِ وَالحُسَينِ عليهما السلام فَوَضَعَهُما عَلى وَجهِهِ ، وجَعَلَ يُقَبِّلُهُما حَتّى اُغمِيَ عَلَيهِ ، فَأَخَذَهُما عَلِيٌّ عليه السلام عَن وَجهِهِ ، فَفَتَحَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله عَينَيهِ ، وقالَ لِعَلِيٍّ عليه السلام : دَعهُما يَستَمتِعانِ مِنّي وأستَمتِعُ مِنهُما ، فَإِنَّهُ سَيُصيبُهُما بَعدي أثَرَةٌ - أرادَ بِالأَثَرَةِ مَا استَأثَرَ بِهِ أهلُ التَّغَلُّبِ مِن حَقِّهِما ، فَأَخَذوهُ لِأَنفُسِهِم ، فَأَثَروهُ بِهِ عَلَيهِما أثَرَةً بِغَيرِ حَقٍّ - (شرح الأخبار : ج ۳ ص ۹۹ ح ۱۰۲۹) .
3.أخبَرَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله فاطِمَةَ عليها السلام بِقَتلِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَبَكَت ، فَقالَ :
يا فاطِمَةُ ، اصبِري وسَلِّمي ، قالَت : صَبَرتُ وسَلَّمتُ يا رَسولَ اللَّهِ ، فَأَينَ يَكونُ قَتلُهُ ؟ قالَ : يُقتَلُ بِأَرضٍ يُقالُ لَها كَربَلاءُ ، في غُربَةٍ مِنَ الأَهلِ وَالعَشيرَةِ ، يَزورهُ - يا فاطِمَةُ قَومٌ (فضل زيارة الحسين عليه السلام : ص ۳۴) .