ب - منابع غير قابل استناد
حادثه عاشورا، از پيشامدهاى شگفت تاريخ است كه در آن ، قهرمانانى اندكشمار در برابر لشكرى بزرگ از جنگجويان سفّاك و بىرحم ، تا واپسين لحظه حيات و آخرين قطره خون ، مقاومت كردند و از همه چيز خود ، در راه محبوب خويش گذشتند. اين مقاومت شجاعانه و فداكارى قهرمانانه، از آغازين لحظههاى پيدايش ، در درازناى تاريخ تا كنون، چشمها را خيره كرده و زبانها و قلمها را به سوى خود كشيده است.
تاريخنگاران و سيرهنويسان، از نخستين كسانى بودهاند كه به گزارش اين واقعه با بسيارى از رخدادهاى پيرامونى و حادثههاى جزئى آن پرداختند و حتّى آن مورّخان حكومتىاى كه نان امويان را مىخوردند ، نتوانستند آفتاب دلاورىها، رشادتها و حماسههاى اين تعدادِ به ظاهر اندك و به باطن، با همه انسانيت انسانها برابر، را ناديده بگيرند و يا آن را زير ابر تيره توجيه و تحريف، به تمامى پنهان كنند .
كتابهاى تاريخ و سيره، چه در ميان شيعيان و چه اهل سنّت و حتّى غير مسلمانان، واقعه عاشورا را به عنوان يك نقطه عطف و يك پيشامد مسلّم تاريخى ، گزارش كردهاند ، تا جايى كه اركان و وقايع اصلى آن ، از مشهورات، متواترات و قطعيات تاريخى است، هر چند تفصيلها و جزئيات آن، مانند هر واقعه تاريخى ديگر ، با تفاوتهايى در نقلها و يا كاستىها و مبالغههايى قابل انتظار ، همراه بوده است.
اين ، در حالى است كه با گذشت زمان و دورتر شدن از اصل واقعه، انتظار تغيير و تحريف ، بيشتر مىشود و اين ، همان نكتهاى است كه قاعده لزوم مراجعه به منابع كهن و نزديكتر به حادثه تاريخى را مدلّل مىسازد. خوشبختانه منابع كهن تاريخى و سيرهنگارى ، چنان دقيق و با تفصيل به عاشورا و كربلا پرداختهاند كه غرضورزىها، اشتباهات و كمدقّتىهاى همزاد انسان را به آسانى نشان مىدهند. مبناى ما در سنجش اعتبار و سنديّت كتابهاى نوشتهشده در دورههاى بعد نيز همين منابع كهن و مشتركات تاريخى ، در كنار حفظ معيارهاى نقد متون و اسناد تاريخى است .
همچنين از آن جا كه حادثه عاشورا، يكى از حماسىترين جلوههاى امامت شيعه است، گزارشها و مآخذ را در باره عاشورا ، بايد با سنجه «عصمت امام» نيز سنجيد و سيره رفتارى امامان شيعه را بر آنچه به آنان نسبت مىدهند ، حاكم كرد .
بر اين اساس، كتابها و منابعى كه گزارشهاى خود را نقّادى نكرده و آنها را با منابع اصلىِ تاريخى برابر ننموده و يا به تعارض آنها با سيره و كرامت و شخصيت امام حسين عليه السلام و يارانش توجّه نكردهاند، از ديدگاه ما، دچار ضعف اند و از گردونه اعتبار و نقل و استناد، خارج مىشوند. هر اندازه تعداد گزارشهاى بدون اصل و سند و يا نامتجانس با شخصيت كرامتآميز و عزّتمند عاشورائيان در كتابى بيشتر باشد، بر ضعف آن كتاب، افزوده مىشود و هر اندازه كمتر باشد ، كتاب، اعتبار بيشترى دارد .
اين ، بدان معناست كه نقد ما در اين عرصه، متوجّه كتاب و محتواى آن است و نه نويسنده و گردآورنده آن ؛ زيرا برخى از مؤلّفان اين گونه كتابها ، جزو كسانى هستند كه از سرِ شيفتگى به شخصيت اعجابانگيز امام حسين عليه السلام و همراهان ايشان در حماسهسازىشان در كربلا و به پاس قدردانى از فداكارىهاى آنان، قلم به دست گرفتهاند و بدون آن كه تخصّص اصلى آنها تاريخ و سيره باشد، در عرصهاى قلم زدهاند كه تفاوت ماهيّتى با اندوختههاى علمى آنها (مانند فقه و تفسير) داشته است .
به عبارت ديگر ، احساس دَين به امام حسين عليه السلام با شورى كه از مطالعه نهضت عاشورا به هر انسانى دست مىدهد، آميخته شده و اين مؤلّفانِ شيفته را گاه به تساهل در رويارويى با گزارشهاى بىپايه كشانده و سبب شده كه آنان حتّى به گزارشهاى شفاهىاى كه از زبان اين و آن و يا برخى واعظان و مرثيهخوانان شنيدهاند، اعتماد كنند و افزودههايى را ناسازگار با واقعه اصلى عاشورا و در تعارض با اهداف آن ، در كتابهاى خود بياورند ، و اين ، چه بسا همپايه استفاده از كتابهاى كماعتبار، مجهول و يا حتّى مجعول است .
البته زمينهها و عواملى ، اين جريان را شدّت بخشيدهاند كه از جمله آنها، پيدايش سبْك داستانپردازى و ارائه قرائت جذّاب و مخاطبمحور از واقعه عاشوراست ؛ سبْكى كه بر پايه گرايش طبيعى انسان به حكايت و نقل هر چه زيباتر وقايعِ روىداده ، شكل گرفت و ميل فطرى آدميان به بزرگ داشتن و بزرگتر كردن قهرمانان خود، به آن، كمك نمود .
در اين ميان ، كسانى آيات و روايات باز دارنده از دروغپردازى را با به كار بردن اصطلاح «زبان حال» كنار زدند و حتّى در برخى نمونههاى معدود، دروغ را جايز شمردند . راه يافتن اين زبان تخيّلى، احساسى و داستانى به منبر و مرثيه و تعزيه ، چرخه نقل شفاهى و نگارش كتبى را كامل كرد و پس از مدّتى ، آنچه به عنوان مرثيه يا مدّاحى و نقل حكايت به منظور برانگيختن احساسات، ساخته و خوانده شده بود، به كتابها راه يافت و از سوى برخى - كه ميان منابع كهن و نزديك به واقعه عاشورا و كتابهايى كه قرنها پس از آن نگاشته شدهاند ، تفاوت چندانى نمىنهادند - ، به صورت يك سند تاريخى و قابل ذكر در آمد .
همه اينها، افزون بر اشتباهات ناخواسته انسانى است كه در نقلهاى تاريخى پيش مىآيند، مانند : خطاى حافظه در نقل شفاهى ، يا خطاى باصره در هنگام نوشتن كه به گاهِ نگارش و قرائت نسخهها پيش مىآيد ، بويژه اگر نسخه، مغلوط يا بدخط باشد .
آنچه مايه اميدوارى پژوهشگران است، شكل هِرمى اين جريان ناخجسته است ، بدين معنا كه هر چند ممكن است تعداد كتابهاى كنونىاى كه مطالب آميخته از درست و نادرست دارند، فراوان به نظر برسد، امّا پىيابى جريان نقل آنها، پژوهشگر را به تعداد انگشتشمارى از منابع مشخّص مىرساند كه سرچشمه ورود اين ادبيّات تخيّلى و بدون پشتوانه تاريخى ، به جريان گزارش دهنده حماسه كربلا هستند.
محقّقان دانشنامه امام حسين عليه السلام كه كتاب حاضر نيز برگرفته از آن (و مشتمل بر بخشهاى مربوط به حماسه كربلا و شهادت ابا عبد اللَّه الحسين عليه السلام و ياران او از آن كتاب) است ، با بررسى صدها گزارش و مأخذيابى مرحله به مرحله هر يك از آنها ، اهمّ منابع غير قابل استناد را شناسايى و ارزيابى و ضعفهاى آنها را گوشزد كردهاند. البتّه اين ، بدان معنا نيست كه همه مطالب اين كتابها ، نادرست و تحريف شده اند ؛ زيرا در اين كتابها، گزارشهاى معتبرى نيز از كتابهاى كهن و اصلى تاريخ و سيره ، نقل شده است. مقصود ما ، آن است كه در اين دسته از منابع ، گزارشهاى نادرست يا بدون منبع و پشتوانه تاريخى ، به فراوانى يافت مىشوند كه نمىتوان بر آنها اعتماد كرد و چه بسا با عملكرد و سيره رفتارى امام حسين عليه السلام و اهل بيت گرامىاش نيز ناسازگارند . بدين جهت است كه مطالب ياد شده در اين گونه كتابها، بدون ارزيابى، قابل استناد نيستند. اين منابع،۱عبارت اند از :