23
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

ب - منابع غير قابل استناد

حادثه عاشورا، از پيشامدهاى شگفت تاريخ است كه در آن ، قهرمانانى اندك‏شمار در برابر لشكرى بزرگ از جنگجويان سفّاك و بى‏رحم ، تا واپسين لحظه حيات و آخرين قطره خون ، مقاومت كردند و از همه چيز خود ، در راه محبوب خويش گذشتند. اين مقاومت شجاعانه و فداكارى قهرمانانه، از آغازين لحظه‏هاى پيدايش ، در درازناى تاريخ تا كنون، چشم‏ها را خيره كرده و زبان‏ها و قلم‏ها را به سوى خود كشيده است.
تاريخ‏نگاران و سيره‏نويسان، از نخستين كسانى بوده‏اند كه به گزارش اين واقعه با بسيارى از رخدادهاى پيرامونى و حادثه‏هاى جزئى آن پرداختند و حتّى آن مورّخان حكومتى‏اى كه نان امويان را مى‏خوردند ، نتوانستند آفتاب دلاورى‏ها، رشادت‏ها و حماسه‏هاى اين تعدادِ به ظاهر اندك و به باطن، با همه انسانيت انسان‏ها برابر، را ناديده بگيرند و يا آن را زير ابر تيره توجيه و تحريف، به تمامى پنهان كنند .
كتاب‏هاى تاريخ و سيره، چه در ميان شيعيان و چه اهل سنّت و حتّى غير مسلمانان، واقعه عاشورا را به عنوان يك نقطه عطف و يك پيشامد مسلّم تاريخى ، گزارش كرده‏اند ، تا جايى كه اركان و وقايع اصلى آن ، از مشهورات، متواترات و قطعيات تاريخى است، هر چند تفصيل‏ها و جزئيات آن، مانند هر واقعه تاريخى ديگر ، با تفاوت‏هايى در نقل‏ها و يا كاستى‏ها و مبالغه‏هايى قابل انتظار ، همراه بوده است.
اين ، در حالى است كه با گذشت زمان و دورتر شدن از اصل واقعه، انتظار تغيير و تحريف ، بيشتر مى‏شود و اين ، همان نكته‏اى است كه قاعده لزوم مراجعه به منابع كهن و نزديك‏تر به حادثه تاريخى را مدلّل مى‏سازد. خوش‏بختانه منابع كهن تاريخى و سيره‏نگارى ، چنان دقيق و با تفصيل به عاشورا و كربلا پرداخته‏اند كه غرض‏ورزى‏ها، اشتباهات و كم‏دقّتى‏هاى همزاد انسان را به آسانى نشان مى‏دهند. مبناى ما در سنجش اعتبار و سنديّت كتاب‏هاى نوشته‏شده در دوره‏هاى بعد نيز همين منابع كهن و مشتركات تاريخى ، در كنار حفظ معيارهاى نقد متون و اسناد تاريخى است .
همچنين از آن جا كه حادثه عاشورا، يكى از حماسى‏ترين جلوه‏هاى امامت شيعه است، گزارش‏ها و مآخذ را در باره عاشورا ، بايد با سنجه «عصمت امام» نيز سنجيد و سيره رفتارى امامان شيعه را بر آنچه به آنان نسبت مى‏دهند ، حاكم كرد .
بر اين اساس، كتاب‏ها و منابعى كه گزارش‏هاى خود را نقّادى نكرده و آنها را با منابع اصلىِ تاريخى برابر ننموده و يا به تعارض آنها با سيره و كرامت و شخصيت امام حسين عليه السلام و يارانش توجّه نكرده‏اند، از ديدگاه ما، دچار ضعف اند و از گردونه اعتبار و نقل و استناد، خارج مى‏شوند. هر اندازه تعداد گزارش‏هاى بدون اصل و سند و يا نامتجانس با شخصيت كرامت‏آميز و عزّتمند عاشورائيان در كتابى بيشتر باشد، بر ضعف آن كتاب، افزوده مى‏شود و هر اندازه كمتر باشد ، كتاب، اعتبار بيشترى دارد .
اين ، بدان معناست كه نقد ما در اين عرصه، متوجّه كتاب و محتواى آن است و نه نويسنده و گردآورنده آن ؛ زيرا برخى از مؤلّفان اين گونه كتاب‏ها ، جزو كسانى هستند كه از سرِ شيفتگى به شخصيت اعجاب‏انگيز امام حسين عليه السلام و همراهان ايشان در حماسه‏سازى‏شان در كربلا و به پاس قدردانى از فداكارى‏هاى آنان، قلم به دست گرفته‏اند و بدون آن كه تخصّص اصلى آنها تاريخ و سيره باشد، در عرصه‏اى قلم زده‏اند كه تفاوت ماهيّتى با اندوخته‏هاى علمى آنها (مانند فقه و تفسير) داشته است .
به عبارت ديگر ، احساس دَين به امام حسين عليه السلام با شورى كه از مطالعه نهضت عاشورا به هر انسانى دست مى‏دهد، آميخته شده و اين مؤلّفانِ شيفته را گاه به تساهل در رويارويى با گزارش‏هاى بى‏پايه كشانده و سبب شده كه آنان حتّى به گزارش‏هاى شفاهى‏اى كه از زبان اين و آن و يا برخى واعظان و مرثيه‏خوانان شنيده‏اند، اعتماد كنند و افزوده‏هايى را ناسازگار با واقعه اصلى عاشورا و در تعارض با اهداف آن ، در كتاب‏هاى خود بياورند ، و اين ، چه بسا هم‏پايه استفاده از كتاب‏هاى كم‏اعتبار، مجهول و يا حتّى مجعول است .
البته زمينه‏ها و عواملى ، اين جريان را شدّت بخشيده‏اند كه از جمله آنها، پيدايش سبْك داستان‏پردازى و ارائه قرائت جذّاب و مخاطب‏محور از واقعه عاشوراست ؛ سبْكى كه بر پايه گرايش طبيعى انسان به حكايت و نقل هر چه زيباتر وقايعِ روى‏داده ، شكل گرفت و ميل فطرى آدميان به بزرگ داشتن و بزرگ‏تر كردن قهرمانان خود، به آن، كمك نمود .
در اين ميان ، كسانى آيات و روايات باز دارنده از دروغ‏پردازى را با به كار بردن اصطلاح «زبان حال» كنار زدند و حتّى در برخى نمونه‏هاى معدود، دروغ را جايز شمردند . راه يافتن اين زبان تخيّلى، احساسى و داستانى به منبر و مرثيه و تعزيه ، چرخه نقل شفاهى و نگارش كتبى را كامل كرد و پس از مدّتى ، آنچه به عنوان مرثيه يا مدّاحى و نقل حكايت به منظور برانگيختن احساسات، ساخته و خوانده شده بود، به كتاب‏ها راه يافت و از سوى برخى - كه ميان منابع كهن و نزديك به واقعه عاشورا و كتاب‏هايى كه قرن‏ها پس از آن نگاشته شده‏اند ، تفاوت چندانى نمى‏نهادند - ، به صورت يك سند تاريخى و قابل ذكر در آمد .
همه اينها، افزون بر اشتباهات ناخواسته انسانى است كه در نقل‏هاى تاريخى پيش مى‏آيند، مانند : خطاى حافظه در نقل شفاهى ، يا خطاى باصره در هنگام نوشتن كه به گاهِ نگارش و قرائت نسخه‏ها پيش مى‏آيد ، بويژه اگر نسخه، مغلوط يا بدخط باشد .
آنچه مايه اميدوارى پژوهشگران است، شكل هِرمى اين جريان ناخجسته است ، بدين معنا كه هر چند ممكن است تعداد كتاب‏هاى كنونى‏اى كه مطالب آميخته از درست و نادرست دارند، فراوان به نظر برسد، امّا پى‏يابى جريان نقل آنها، پژوهشگر را به تعداد انگشت‏شمارى از منابع مشخّص مى‏رساند كه سرچشمه ورود اين ادبيّات تخيّلى و بدون پشتوانه تاريخى ، به جريان گزارش دهنده حماسه كربلا هستند.
محقّقان دانش‏نامه امام حسين عليه السلام كه كتاب حاضر نيز برگرفته از آن (و مشتمل بر بخش‏هاى مربوط به حماسه كربلا و شهادت ابا عبد اللَّه الحسين عليه السلام و ياران او از آن كتاب) است ، با بررسى صدها گزارش و مأخذيابى مرحله به مرحله هر يك از آنها ، اهمّ منابع غير قابل استناد را شناسايى و ارزيابى و ضعف‏هاى آنها را گوشزد كرده‏اند. البتّه اين ، بدان معنا نيست كه همه مطالب اين كتاب‏ها ، نادرست و تحريف شده اند ؛ زيرا در اين كتاب‏ها، گزارش‏هاى معتبرى نيز از كتاب‏هاى كهن و اصلى تاريخ و سيره ، نقل شده است. مقصود ما ، آن است كه در اين دسته از منابع ، گزارش‏هاى نادرست يا بدون منبع و پشتوانه تاريخى ، به فراوانى يافت مى‏شوند كه نمى‏توان بر آنها اعتماد كرد و چه بسا با عملكرد و سيره رفتارى امام حسين عليه السلام و اهل بيت گرامى‏اش نيز ناسازگارند . بدين جهت است كه مطالب ياد شده در اين گونه كتاب‏ها، بدون ارزيابى، قابل استناد نيستند. اين منابع،۱عبارت اند از :

1.مقصود، همان «اَهمّ منابعِ» غير قابل استناد و «تأثيرگذارترينِ» آنهاست و اگر به برخى آثار غير قابل استنادِ ديگر (نظير : سعادات ناصرى، طوفان البكاء و رياض القدس) نپرداخته‏ايم، تنها به اين دليل (محورى نبودن آنها) است .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
22
تعداد بازدید : 173403
صفحه از 873
پرینت  ارسال به