1 . قلمرو مأموريت مسلم
براى ارزيابى كارنامه مسلم ، نخستين چيزى كه بايد مورد توجّه باشد ، موضوع و محدوده مأموريت اوست . اين مطلب ، به صورت روشن در نامه امام حسين عليه السلام به مردم كوفه ، آمده است. بر پايه گزارش منابع تاريخى ، در نامه امام عليه السلام آمده است :
وَ قَد بَعَثتُ إلَيكُم أخى وَ ابنَ عَمّى وَ ثِقَتى مِن أهلِ بَيتى مُسلِمَ بنَ عَقيلِ بنِ أبى طالِبٍ ، وَ قَد أمَرتُهُ أن يَكُتبَ إلَىَّ بِحالِكُم وَ رَأيِكُم وَ رَأىِ ذَوِى الحِجا وَ الفَضلِ مِنكُم ، وَ هُوَ مُتَوَجَّهٌ إلى ما قِبَلَكُم ، إن شاءَ اللَّهُ تَعالى وَ السَّلامُ ، وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّهِ ، فَإِن كُنتُم عَلى ما قَدِمَت بِهِ رُسُلُكُم وَ قَرَأتُ فى كُتُبِكُم فَقوموا مَعَ ابنِ عَمّى وَ بايِعوهُ وَ انصُروهُ وَ لا تَخذُلوهُ۱ .
برادرم ، پسرعمويم و فرد مورد اعتماد از خاندانم ، مسلم بن عقيل بن ابى طالب را به سوى شما فرستادهام و به او دستور دادهام كه وضع شما و نظرتان و ديدگاه عقلا و بزرگان را برايم گزارش كند ، و او در حال حركت به سوى شماست - إن شاء اللَّه تعالى - . والسلام! و هيچ توانى ، جز به [يارى] خداوند نيست . اگر شما بر همان نظرى هستيد كه فرستادگان شما آوردهاند و در نامههايتان خواندهام ، پس با پسرعمويم همراهى كنيد و با او بيعت نماييد و يارىاش كنيد و تنهايش مگذاريد.
اين متن ، نشان مىدهد كه مأموريت اصلى مسلم ، ارزيابى فضاى سياسى - اجتماعى كوفه از نزديك است و براى اين منظور ، امام عليه السلام از هواداران خود خواسته است كه با او بيعت كنند و در امور مربوط به ساماندهى قيام بر ضدّ حكومت يزيد ، او را يارى دهند .
افزون بر اين ، تعبير «أخى (برادرم)» و «ثِقَتى (مورد اعتمادم)» ، حاكى از جايگاه والاى مسلم در كمالات نفسانى از يك سو ، و اعتماد و اطمينان امام عليه السلام به درايت و تدبير سياسى وى ، از سوى ديگر است . اكنون بايد ديد كه مسلم ، در به انجام رساندن اين مأموريت ، تا چه اندازه موفّق بوده است؟
2 . فضاى سياسى - اجتماعى كوفه
در تحليلى ديگر ، توضيح خواهيم داد۲ كه انتخاب كوفه به عنوان مركز نهضت حسينى بر ضدّ
حكومت يزيد ، به اين معنا نيست كه امام حسين عليه السلام باور داشت كه مردم كوفه ، با آن سوابقى كه در برخورد با پدرش امام على عليه السلام و برادرش امام حسن عليه السلام داشتند ، واقعاً همگى به يكباره تغييرِ ماهيت دادهاند و صد در صد ، آماده همكارى و همراهى با ايشان هستند ؛ بلكه امام عليه السلام ، در جمعبندى نقاط مثبت و منفى كوفه ، به اين نتيجه رسيده بود كه اين شهر ، مناسبتترين جا براى آغاز نهضت است .
فضاى سياسى - اجتماعى متأثّر از ناخشنودى مردم از حكومت يزيد ، فعّاليتهاى هواداران امام حسين عليه السلام و ضعف فرماندار آن روز كوفه ، نعمان بن بشير ، به گونهاى بود كه حتّى شمارى از اشراف فرصتطلب ، مانند شَبَث بن رِبعى ، حجّار بن اَبجَر عِجْلى و عمرو بن حَجّاج ، ترجيح داده بودند تا به جمع افرادى كه به امام عليه السلام نامه نوشته و از ايشان خواسته بودند تا به كوفه بيايد ، بپيوندند و اين چند نفر نيز با هم يك نامه نوشتند .
بىترديد ، فضاى عمومى هوادارى از امام حسين عليه السلام ، فضايى كاذب بود ؛ امّا مسلم ، مأموريت داشت با بهرهگيرى از اين فضا ، براى امام عليه السلام از مردم ، بيعت بگيرد و زمينه را براى قيام بر ضدّ حكومت يزيد ، آماده كند . او اين مأموريت را به خوبى انجام داد و در مدّتى كوتاه ، انبوهى از مردم كوفه ، رسماً با او بيعت كردند .
البته مسلم مىدانست كه اين حركت ، در صورتى به موفّقيت نهايى نزديك خواهد شد كه رهبر نهضت ، يعنى امام حسين عليه السلام ، هر چه زودتر ، خود را به كوفه برساند و در صورت تأخير ، چه بسا اقدامات متقابل اُمَويان ، فضاى موجود را دگرگون كند . لذا كتباً از امام عليه السلام درخواست كرد كه در آمدن به كوفه ، تعجيل كند و بر عكس ، يزيد و عوامل او ، تلاش مىكردند تا امام عليه السلام به كوفه نزديك نشود .۳
با عنايت به آنچه گذشت ، نه تنها مسلم در انجام دادن مأموريت خود ، كوتاهى نداشت ؛ بلكه وظيفه خود را به خوبى انجام داد ، امّا به عللى تلاشهاى او با شكستْ مواجه شد .
علل و عوامل به شكست انجاميدن تلاشهاى مسلم را در بحث ارزيابى سفر امام حسين عليه السلام به كوفه ، توضيح خواهيم داد.۴
1.ر . ك : ص ۳۱۲ (فصل سوم / فرستاده شدن نماينده ويژه امام عليه السلام به همراه نامه به كوفه) .
2.ر . ك : ص ۵۹ (فصل سوم / ارزيابى سفر امام حسين عليه السلام به عراق و نهضت كوفه).
3.ر . ك : ص ۳۵۲ (فصل چهارم / انتصاب عبيد اللَّه بن زياد به حكومت كوفه) و ص ۴۹۷ (فصل چهارم / نامه سپاسگزارى يزيد از ابن زياد و تحريك وى بر ضدّ امام حسين عليه السلام).
4.ر . ك : ص ۵۹ (فصل سوم / ارزيابى سفر امام حسين عليه السلام به عراق و نهضت كوفه) .