527
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

6 / 2

ابو محمّد واقدى و زُرارة بن جلح‏۱

۵۳۰.دلائل الإمامة- به نقل از ابو محمّد واقدى و زُرارة بن جَلَح -: سه شب پيش از آن كه حسين عليه السلام آهنگ عراق كند ، با او ديدار كرديم و از سستى مردم كوفه برايش گفتيم و اين كه دل‏هايشان با او و شمشيرهايشان، بر ضدّ اوست.
حسين عليه السلام با دستش به آسمان ، اشاره كرد و درهاى آسمان ، گشوده شدند و شمارى از فرشتگان - كه جز خدا آنان را نمى‏شمارد - ، فرود آمدند و فرمود : «اگر نزديكىِ اشيا و از ميان رفتن پاداش نبود ، با اين فرشتگان با آنان مى‏جنگيدم ؛ ولى مى‏دانم كه آن جا قتلگاه من و يارانم است و جز فرزندم على، كسى از دست آنان نجات نمى‏يابد» .۲

6 / 3

ابو سعيد خُدْرى‏۳

۵۳۱.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة)- به نقل از ابو سعيد خُدرى -: حسين عليه السلام در رفتن ، بر من چيره شد . در آن حال به وى گفتم: از خدا پروا كن و در خانه‏ات بنشين .۴

1.ابو محمّد واقدى و زرارة بن جلح يا خلج يا حلج يا صالح . نامى از اين دو، در كتب روايى ، جز اين مورد، نيامده است و در كتب رجالى شيعه و اهل سنّت نيز نامى از آنان نيست . شايد در روايت ، تصحيفى صورت پذيرفته است.

2.لَقينَا الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام قَبلَ أن يَخرُجَ إلَى العِراقِ بِثَلاثِ لَيالٍ ، فَأَخبَرناهُ بِضَعفِ النّاسِ فِي الكوفَةِ ، وأنَّ قُلوبَهُم مَعَهُ وسُيوفَهُم عَلَيهِ ، فَأَومَأَ بِيَدِهِ نَحوَ السَّماءِ ، فَفُتِحَت أبوابُ السَّماءِ ، ونَزَلَ مِنَ المَلائِكَةِ عَدَدٌ لا يُحصيهِم إلَّا اللَّهُ ، وقالَ : لَولا تَقارُبُ الأَشياءِ ، وحُبوطُ الأَجرِ ، لَقاتَلتُهُم بِهؤُلاءِ ، ولكِن أعلَمُ عِلماً أنَّ مِن هُناكَ مَصعَدي ، وهُناكَ مَصارِعُ أصحابي ، لا يَنجو مِنهُم إلّا وَلَدي عَلِيٌّ (دلائل الإمامة : ص ۱۸۲ ح ۹۸ ، الملهوف : ص ۱۲۵) .

3.ابو سعيد انصارى خُدرى - كه نامش سعد بن مالك بن سِنان است و به كنيه‏اش مشهور شده است - ، صحابى و از چهره‏هاى سرشناس انصار است . او در جنگ‏هاى بسيارى با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله حضور داشت و پس از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نيز همراهى امير مؤمنان را رها نكرد. وى، محدّثى بزرگ است و امام صادق عليه السلام از او با بزرگى و تكريم ، ياد كرده است ؛ زيرا از راه حق ، انحراف پيدا نكرد . او در سال ۷۴ هجرى در گذشت .

4.غَلَبَنِي الحُسَينُ عليه السلام عَلَى الخُروجِ ، وقَد قُلتُ لَهُ : اِتَّقِ اللَّهَ في نَفسِكَ ، وَالزَم بَيتَكَ (الطبقات الكبرى / الطبقة الخامسة من الصحابة : ج ۱ ص ۴۴۵ ، تهذيب الكمال : ج ۶ ص ۴۱۷) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
526

۵۲۹.مثير الأحزان : ابو بكر بن عبد الرحمان بن حارث بن هشام ، نزد حسين عليه السلام آمد و پيشنهاد كرد كه ايشان از تصميمى كه گرفته ، در گذرد و در نيك‏خواهى براى ايشان ، بسيار كوشيد و از رفتارى كه [كوفيان‏] با پدر و برادر او كرده بودند، ياد كرد .
امام عليه السلام از او سپاس‏گزارى كرد و فرمود : «در رأى خود ، انديشيده بودى! هر چه خدا بخواهد، همان مى‏شود» . ابو بكر گفت: [شهادتِ‏] تو را به حساب خدا مى‏گذاريم .
سپس ابو بكر بر حارث بن خالد بن عاص بن هشام مخزومى وارد شد ، در حالى كه اين شعر را مى‏خواند :
چه بسيار خيرخواهى مى‏بينى كه از گفته‏اش، نافرمانى مى‏شودو ناخيرخواهى كه نيكخواه شناخته مى‏شود .
حارث گفت: ماجرا چيست؟
او آنچه را به حسين عليه السلام گفته بود ، گزارش داد. حارث گفت: به خداى كعبه سوگند كه در حقّ او نيكخواهى كرده‏اى.۱

1.جاءَ إلَيهِ [أي إلَى الحُسَينِ عليه السلام‏] أبو بَكرِ بنُ عَبدِ الرَّحمنِ بنِ الحارِثِ بنِ هِشامٍ ، فَأَشارَ إلَيهِ بِتَركِ ما عَزَمَ عَلَيهِ ، وبالَغَ في نُصحِهِ ، وذَكَّرَهُ بِما فُعِلَ بِأَبيهِ وأخيهِ ، فَشَكَرَ لَهُ وقالَ : قَدِ اجتَهَدتَ رَأيَكَ ، ومَهما يَقضِ اللَّهُ يَكُن . فَقالَ : إنّا عِندَ اللَّهِ نَحتَسِبُكَ . ثُمَّ دَخَلَ أبو بَكرٍ عَلَى الحارِثِ بنِ خالِدِ بنِ العاصِ بنِ هِشامٍ المَخزومِيِّ ، وهُوَ يَقولُ : كَم تَرى‏ ناصِحاً يَقولُ فَيُعصى‏ وظَنينَ المَغيبِ يُلفى‏ نَصيحاً قالَ : فَما ذاكَ ؟ فَأَخبَرَهُ بِما قالَ لِلحُسَينِ عليه السلام ، قالَ : نَصَحتَ لَهُ ورَبِّ الكَعبَةِ (مثير الأحزان : ص ۳۹) .

تعداد بازدید : 149656
صفحه از 873
پرینت  ارسال به