53
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

الف - مرحله‏اى كردن قصد

از برخى نوشته‏هاى استاد مطهّرى بر مى‏آيد كه وى ، هدف امام حسين عليه السلام را «مرحله‏اى» مى‏داند كه در مرحله نخست ، قصد تشكيل حكومت داشت ؛ ولى پس از رسيدن خبر كشته شدن مسلم به امام عليه السلام ، قصد او شهادت بود .۱

ب - قصد مستقيم و غير مستقيم‏

علّامه سيّد مرتضى عسكرى ، در مقدّمه مرآة العقول - كه بعدها با عنوان معالم المَدرسَتَين منتشر شد - ، بر اين عقيده است كه امام حسين عليه السلام ، قصد شهادت كرد ؛ امّا مى‏خواست كه مردم عليه حكومت يزيد ، قيام مسلحانه كنند .۲

ج - تشكيل حكومت ، با علم به شهادت‏

آية اللَّه رضا استادى مى‏نويسد :
ما نمى‏گوييم امام عليه السلام به قصد كشته شدن رفت ؛ بلكه مى‏گوييم با علمِ به اين كه كشته مى‏شود ، رفت ؛ امّا على الظاهر ، طبق دعوت اهل كوفه براى تشكيلِ حكومت رفت۳ .

چند نكته‏

اينك ، پس از گزارش نظريه‏ها ، به اجمال ، برخى پرسش‏ها و ابهام‏ها و نقدهاى وارد شده بر آنها را بيان مى‏كنيم و تأكيد مى‏كنيم كه قصد تفصيل و بررسى همه‏جانبه در ميان نيست :
1 . چنان كه گذشت ، شهادت ، مقصود و هدف امام حسين عليه السلام نبوده است ، گر چه مقصد ايشان بوده است . آنان كه شهادت‏طلبى را هدف امام عليه السلام دانسته‏اند ، از يك سو، ميان مقصد و مقصود ، خَلط كرده‏اند و از ديگر سو، سخنان، خطابه‏ها و نامه‏هاى ايشان را ناديده انگاشته‏اند. امام عليه السلام ، در مجموعه ياد شده ، بر اهدافى غير از شهادت‏طلبى ، تأكيد فرموده است .
2 . قائلان به نظريه «تشكيل حكومت» ، جنبه آگاهى امام عليه السلام از شهادت را كم‏رنگ ديده‏اند - اگر نگوييم كه ناديده گرفته‏اند - ، با اين كه احاديث متواترى بر آن ، دلالت دارند. از سوى ديگر ، منبع استخراج اين نظريه ، سخنان ، خطابه‏ها و نامه‏هاى امام حسين عليه السلام (به مردم كوفه و بصره) و نماينده فرستادن ايشان به كوفه و بيعت گرفتن آن نماينده (مسلم) براى ايشان و اعلام تعهّد ايشان به آن بيعت و مصادره كاروان تجارتى يزيد و برخى شواهد ديگر از اين دست است. البته در مجموعه گفته‏ها و نوشته‏هاى امام عليه السلام، آنچه ديده مى‏شود ، يارى خواستن براى امر به معروف و نهى از منكر ، اصلاح امور امّت و احياى سنّت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله است، كه به صراحت ، بر تشكيل حكومت به وسيله امام عليه السلام دلالت ندارند ، مگر آن كه اينها را ملازم با تشكيل حكومت بدانيم. البته در برخى متون ، امام عليه السلام آن گاه كه از بيعت با يزيد ، امتناع مى‏ورزد ، بر لياقت نداشتن يزيد براى خلافت و سزاوارتر بودن خود به اين امر ، تأكيد مى‏فرمايد.
از جهت ديگر ، تعبير «خروج» در سخنان امام حسين عليه السلام ، به معناى قيام نيست ؛ بلكه در تمام موارد ، به معناى بيرون رفتن از مدينه است ، هر چند كه گاه به غلط ، به قيام ، تعبير شده است .
3 . نظريه «حفظ جان» ، هيچ شاهد كلامى و تاريخى‏اى ندارد و از اين رو ، قابل طرح نيست ، ضمن اين كه با شئون امامت ، سازگار نيست.
4 . در باره «نظريه جمع» ، آنچه در بند اوّل و دوم آورديم ، قابل بازگويى است ، ضمن اين كه در اين نظريه نيز ، مانند سه نظريه نخست ، برخى از وجوه اين حادثه ، ناديده انگاشته شده كه در مباحث آينده ، بدانها خواهيم پرداخت.

1.مجموعه آثار استاد شهيد مطهّرى : ج ۱۷ ص ۳۷۱.

2.ر . ك : مقدّمةُ مرآة العقول: ج ۲ ص ۴۹۳ - ۴۹۴، مَعالم المدرستين: ج ۳ ص ۳۰۸ .

3.سرگذشت كتاب شهيد جاويد : ص ۳۳۹ .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
52

3. نظريه حفظ جان‏

يكى از نويسندگان معاصر، هدف امام حسين عليه السلام را چنين تشريح مى‏كند:
بيرون آمدن امام حسين عليه السلام از مدينه به مكّه و از مكّه به طرف عراق ، براى حفظِ جان بوده ، نه خروج و قيام ، و نه جنگ با دشمن ، و نه تشكيل حكومت۱ .

4. نظريه جمع‏

چنان كه گذشت ، نظريه جمع، در صدد سازگارى دادن ميان نظريه «شهادت‏طلبى» و نظريه «تشكيل حكومت» است ؛ زيرا احاديث فراوانى از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و ائمّه عليهم السلام ، نقل شده كه بر شهادت‏طلبى ، دلالت دارند و سخنان ، خطابه‏ها و نامه‏هاى امام حسين عليه السلام نيز بر تشكيل حكومت ، دلالت دارند .
اين دو حقيقتِ كلامى و تاريخى ، اين گروه را وا داشته است تا به گونه‏اى به سازش و توافق ميان اين دو نظريه ، اهتمام ورزند و در نتيجه ، چهار صورت و چهار رأى، در اين زمينه ، شكل گرفته است :

1.كتاب هفت ساله چرا صدا در آورد : ص ۱۹۳ - ۱۹۴.

تعداد بازدید : 170183
صفحه از 873
پرینت  ارسال به