563
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

6 / 22

يزيد بن اَصَم‏۱

۵۸۸.تاريخ دمشق- به نقل از سفيان بن عُيَينَه -: يزيد بن اَصَم، براى حسين بن على عليه السلام هنگامى كه حركت كرد ، نامه نوشت: «امّا بعد ، پس همانا مردم كوفه ، تنها كينه تو را دارند و كسانى هستند كه آرام نمى‏گيرند . من ، تو را در پناه خدا قرار مى‏دهم كه با جرقّه آنان ، فريب بخورى و آب را در سراب بريزى! ( شكيبا باش كه وعده خدا حق است و [مراقب باش‏] آنها كه يقين ندارند) يعنى مردم كوفه (تو را به خوارى نكشانند )۲ .۳

1.ابو عوف يزيد بن اصم عامرى بكايى كوفى ، از بزرگان تابعيان در شهر رَقّه است . گفته‏اند كه او در زمان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به دنيا آمد و برخى گفته‏اند : پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را ديد ؛ ولى اين مطلب به اثبات نرسيده است . وى پُر حديث است . از خاله‏اش ميمونه، همسر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله روايت‏هاى فضائل امير مؤمنان عليه السلام را نقل كرده است. وى در سال ۱۱۳ يا ۱۱۴ هجرى، به هنگام خلافت يزيد بن عبد الملك ، در گذشت. نيز گفته شده كه در سال ۱۰۱ هجرى در گذشت .

2.روم : آيه ۶۰ .

3.كَتَبَ يَزيدُ بنُ الأَصَمِّ إلَى الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام حينَ خَرَجَ : أمّا بَعدُ ، فَإِنَّ أهلَ الكوفَةِ قَد أبَوا إلّا أن يُبغِضوكَ ، وقَلَّ مَن أبغَضَ إلّا قَلِقَ ، وإنّي اُعيذُكَ بِاللَّهِ أن تَكونَ كَالمُغتَرِّ بِالبَرقِ ، وكَالمُهريقِ ماءً لِلسَّرابِ (فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لَا يَسْتَخِفَّنَّكَ) أهلُ الكوفَةِ (الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ )(تاريخ دمشق : ج ۶۵ ص ۱۲۷) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
562

نكته‏

به گواهى رواياتى كه گذشت و رواياتى كه خواهد آمد ، محمّد بن حنفيّه، پيش از حركت امام حسين عليه السلام به سوى مكّه ، با ايشان ديدار كرده و به ايشان پيشنهادهايى ارائه داده است و پس از حضور امام عليه السلام در مكّه نيز در پىِ پيوستن گروهى از خاندان امام عليه السلام به ايشان، وى به مكّه رفته و در آن جا، بار ديگر با ايشان ديدار نموده و به ايشان اصرار كرده كه از رفتن به كوفه، چشم بپوشد.

ر . ك: ص 570 (فصل هفتم / توطئه يزيد براى كشتن امام عليه السلام در مكّه).
و ص 287 (فصل دوم / پيشنهاد محمّد بن حنفيّه به امام عليه السلام)
و ص 303 (فصل سوم / ورود محمّد بن حنفيّه و گروهى از بنى عبد المطّلب به مكّه).

6 / 21

مِسوَر بن مَخرَمه‏۱

۵۸۷.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : مِسوَر بن مَخرَمه، براى حسين عليه السلام نوشت كه : «مبادا از نامه‏هاى مردم عراق ، فريفته شوى و ابن زبير به تو بگويد كه به آنان بپيوندى و آنان، ياور تو اند! مَبادا كه حرم را رها كنى! اگر آنان به تو نياز دارند، رنج سفر را بر خود، هموار مى‏سازند تا به تو برسند و تو با نيرو و توشه، قيام كنى» .
حسين عليه السلام براى او آرزوى پاداش نيكو كرد و فرمود: «در اين باره، از خدا مى‏خواهم كه خير پيش آورد» .۲

1.مِسوَر بن مخرمة بن نوفل قرشى زهرى - كه كنيه‏اش ابو عبد الرحمان و يا ابو عثمان است - ، در سال دوم هجرى در مكّه به دنيا آمد . وى از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله روايت كرده و فقيه بوده است . وى طرفدار دايى‏اش عبد الرحمان بن عوف، از اعضاى شورا [براى انتخاب جانشين عمر براى خلافت ]بود. او تا كشته شدن عثمان، در مدينه ماند و سپس به مكّه رفت و در آن جا ماند تا معاويه از دنيا رفت. وى، بيعت با يزيد را نمى‏پسنديد و مى‏گفت : او مى‏گسار است . وقتى اين خبر به يزيد رسيد ، به امير مدينه نامه نوشت و او را تازيانه زد و مسور نيز شعرى سرود. در نبرد شاميان با ابن زبير ، سنگى كه با منجنيق پرتاب شد ، به او اصابت كرد و او در حجر ، نماز مى‏خواند. پس از آن ، مدّتى زنده ماند و در سال ۶۴ هجرى در گذشت .

2.كَتَبَ إلَيهِ [أي إلَى الحُسَينِ عليه السلام ]المِسوَرُ بنُ مَخرَمَةَ : إيّاكَ أن تَغَتَرَّ بِكُتُبِ أهلِ العِراقِ ؛ ويَقولَ لَكَ ابنُ الزُّبَيرِ : اِلحَق بِهِم فَإِنَّهُم ناصِروكَ ! إيّاكَ أن تَبرَحَ الحَرَمَ ؛ فَإِنَّهُم إن كانَت لَهُم بِكَ حاجَةٌ ، فَسَيَضرِبونَ إلَيكَ آباطَ الإِبِلِ حَتّى‏ يُوافوكَ ، فَتَخرُجَ في قُوَّةٍ وعُدَّةٍ . فَجَزّاهُ خَيراً وقالَ : أستَخيرُ اللَّهَ في ذلِكَ (الطبقات الكبرى / الطبقة الخامسة من الصحابة : ج ۱ ص ۴۴۶ ، تهذيب الكمال : ج ۶ ص ۴۱۷) .

تعداد بازدید : 147293
صفحه از 873
پرینت  ارسال به