631
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

۶۷۳.الملهوف : پس از آن ، حسين عليه السلام رفت تا به ذات عِرق رسيد و بِشر بن غالب را كه از عراق مى‏آمد، ديد و از او در باره اهل عراق پرسيد . او گفت: دل‏هايى را پشتِ سر نهادم كه با تو بودند و شمشيرهايى را كه با بنى اميّه بودند .
فرمود : «برادر بنى اسدى، راست گفت . البتّه خدا هر چه را بخواهد ، انجام مى‏دهد و هر را چه اراده كند، به آن حكم مى‏نمايد» .۱

۶۷۴.الأمالى ، صدوق- به نقل از عبد اللَّه بن منصور، از امام صادق ، از پدرش ، از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام -: حسين عليه السلام و يارانش حركت كردند و چون به ثَعلَبيّه‏۲ رسيدند ، مردى - كه به او بِشر بن غالب گفته مى‏شد - بر او وارد شد و گفت: اى فرزند پيامبر خدا ! از اين سخن خدا ، آگاهم كن كه : (آن روزى كه هر گروهى را با پيشوايشان ، فرا مى‏خوانيم) .
فرمود : «پيشوايى كه به هدايت، فرا مى‏خوانْد و [گروهى‏] به او پاسخ دادند ؛ و پيشوايى كه به گم‏راهى فرا مى‏خوانْد و [گروهى‏] در آن ، اجابتش كردند . گروه اوّل ، در بهشت و گروه دوم در آتش‏اند و اين ، همان سخن خداست كه : (گروهى در بهشت و گروهى در دوزخ اند)۳ .۴

7 / 16

ديدار عون بن عبد اللَّه بن جَعده در ذات عِرق‏

۶۷۵.أنساب الأشراف : عون بن عبد اللَّه بن جَعدة بن هُبَيره در ذات عِرق، با نامه پدرش، به حسين عليه السلام پيوست. در آن نامه، پدرش درخواستِ بازگشت داشت و نگرانى خود را از حركت حسين عليه السلام يادآور شده بود ؛ ولى حسين عليه السلام به او پاسخ نداد.۵

1.ثُمَّ سارَ [الحُسَينُ عليه السلام‏] حَتّى‏ بَلَغَ ذاتَ عِرقٍ ، فَلَقِيَ بِشرَ بنَ غالِبٍ وارِداً مِنَ العِراقِ ، فَسَأَلَهُ عَن أهلِها ، فَقالَ : خَلَّفتُ القُلوبَ مَعَكَ ، وَالسُّيوفَ مَعَ بَني اُمَيَّةَ . فَقالَ عليه السلام : صَدَقَ أخو بَني أسَدٍ ، إنَّ اللَّهَ يَفعَلُ ما يَشاءُ ، ويَحكُمُ ما يُريدُ (الملهوف : ص ۱۳۱ ، مثير الأحزان : ص ۴۲) .

2.از منزل‏هاى ميان مكّه و كوفه، پس از منزل شُقوق و قبل از منزل خُزَيميّه (معجم البلدان : ج ۲ ص ۷۸ . نيز ، ر . ك : نقشه شماره ۳ در پايان جلد ۲) .

3.شورا : آيه ۷ .

4.سارَ الحُسَينُ عليه السلام وأصحابُهُ ، فَلَمّا نَزَلُوا الثَّعلَبِيَّةَ وَرَدَ عَلَيهِ رَجُلٌ يُقالُ لَهُ : بِشرُ بنُ غالِبٍ ، فَقالَ : يَابنَ رَسولِ اللَّهِ ، أخبِرني عَن قَولِ اللَّهِ عزّوجل : (يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسِ بِإِمَمِهِمْ) ؟ قالَ : إمامٌ دَعا إلى‏ هُدىً فَأَجابوهُ إلَيهِ ، وإمامٌ دَعا إلى‏ ضَلالَةٍ فَأَجابوهُ إلَيها ، هؤُلاءِ فِي الجَنَّةِ ، وهؤُلاءِ فِي النّارِ ، وهُوَ قَولُهُ عزّوجل : (فَرِيقٌ فِى الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِى السَّعِيرِ )(الأمالى ، صدوق : ص ۲۱۷ ح ۲۳۹ ، بحار الأنوار : ج ۴۴ ص ۳۱۳) .

5.لَحِقَ الحُسَينَ عليه السلام عَونُ بنُ عَبدِ اللَّهِ بنِ جَعدَةَ بنِ هُبَيرَةَ بِذاتِ عِرقٍ بِكِتابٍ مِن أبيهِ ، يَسأَلُهُ فيهِ الرُّجوعَ ، ويَذكُرُ ما يَخافُ عَلَيهِ مِن مَسيرِهِ ، فَلَم يُعجِبهُ (أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۷۷) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
630

7 / 15

ديدار بِشر بن غالب‏۱ در ذاتِ عِرق‏۲

۶۷۲.الفتوح : چون حسين عليه السلام به ذاتِ عِرق رسيد ، در آن جا مردى از بنى اسد به نام بِشر بن غالب ، با او ديدار كرد . حسين عليه السلام به او فرمود : «مرد كدام قبيله‏اى ؟» .
گفت: مردى از بنى اسد.
فرمود : «از كجا مى‏آيى ، اى مرد اسدى؟» .
گفت: از عراق.
فرمود : «مردم عراق را چگونه پشتِ سر نهادى؟».
گفت: اى فرزند دختر پيامبر خدا ! دل‏هايى را پشتِ سر نهادم كه با تو بودند و شمشيرهايى را كه با بنى اميّه بودند .
حسين عليه السلام به او فرمود : «راست مى‏گويى ، برادر عرب ! خداوند متعال ، هر چه را بخواهد ، انجام مى‏دهد و هر چه را اراده كند ، به آن حكم مى‏نمايد» .
مرد اسدى به او گفت: اى پسر دختر پيامبر خدا ! از [اين‏] سخن خداى متعال ، آگاهم كن كه : (آن روز كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى‏خوانيم)۳ .
حسين فرمود : «آرى ، اى مرد اسدى ! آنان ، دو دسته پيشوايند : پيشواى هدايت ، كه به هدايت ، فرا مى‏خواند ؛ و پيشواى گم‏راهى ، كه به گم‏راهى فرا مى‏خواند . پس هر كه به پيشواى هدايتْ پاسخ دهد ، به بهشت مى‏رود و هر كه به آن يكى پاسخ دهد ، به جهنّم راه مى‏يابد» .۴

1.بِشر بن غالب اسدى كوفى - كه كنيه‏اش ابو صادق است - ، از ياران امير مؤمنان عليه السلام، امام حسن عليه السلام ، امام حسين عليه السلام و امام زين العابدين عليه السلام بوده است . ظاهراً او و برادرش بشير ، دعاى روز عرفه را از امام حسين عليه السلام روايت كرده‏اند . وى ، در زمان مختار ، به زندان افكنده شد و پس از كشته شدن مختار ، آزاد گرديد .

2.ذاتِ عِرق ، محلّ احرام عراقيان است و ميان نجد و تهامه ، قرار گرفته است . نيز گفته‏اند : عِرق ، كوهى در راه مكّه است و منزلگاه ذات عِرق ، بدان منسوب است (معجم البلدان : ج ۴ ص ۱۰۷ . نيز ، ر . ك : نقشه شماره ۳ در پايان جلد ۲) .

3.اسرا : آيه ۷۱ .

4.سارَ [الحُسَينُ عليه السلام‏] حَتّى‏ إذا بَلَغَ ذاتَ عِرقٍ ، فَلَقِيَهُ رَجُلٌ مِن بَني أسَدٍ يُقالُ لَهُ : بِشرُ بنُ غالِبٍ ، فَقَالَ لَهُ الحُسَينُ عليه السلام : مِمَّنِ الرَّجُلُ ؟ قالَ : رَجُلٌ مِنَ بَني أسَدٍ ، قالَ : فَمِن أينَ أقبَلتَ يا أخا بَني أسَدٍ ؟ قالَ : مِنَ العِراقِ ، فَقالَ : كَيفَ خَلَّفتَ أهلَ العِراقِ ؟ قالَ : يَابنَ بِنتِ رَسولِ اللَّهِ ، خَلَّفتُ القُلوبَ مَعَكَ ، وَالسُّيوفَ مَعَ بَني اُمَيَّةَ ! فَقالَ لَهُ الحُسَينُ عليه السلام : صَدَقتَ يا أخَا العَرَبِ ، إنَّ اللَّهَ تَبارَكَ وتَعالى‏ يَفعَلُ ما يَشاءُ ، ويَحكُمُ ما يُريدُ . فَقالَ لَهُ الأَسَدِيُّ : يَابنَ بِنتِ رَسولِ اللَّهِ ! أخبِرني عَن قَولِ اللَّهِ تَعالى‏ : (يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسِ بِإِمَمِهِمْ) . فَقالَ الحُسَينُ عليه السلام : نَعَم يا أخا بَني أسَدٍ ! هُم إمامانِ : إمامُ هُدىً دَعا إلى‏ هُدىً ، وإمامُ ضَلالَةٍ دَعا إلى‏ ضَلالَةٍ ، فَهَدى‏ مَن أجابَهُ إلَى الجَنَّةِ ، ومَن أجابَهُ إلَى الضَّلالَةِ دَخَلَ النّارَ (الفتوح : ج ۵ ص ۶۹ ، مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۱ ص ۲۲۰) .

تعداد بازدید : 151646
صفحه از 873
پرینت  ارسال به