۶۷۳.الملهوف : پس از آن ، حسين عليه السلام رفت تا به ذات عِرق رسيد و بِشر بن غالب را كه از عراق مىآمد، ديد و از او در باره اهل عراق پرسيد . او گفت: دلهايى را پشتِ سر نهادم كه با تو بودند و شمشيرهايى را كه با بنى اميّه بودند .
فرمود : «برادر بنى اسدى، راست گفت . البتّه خدا هر چه را بخواهد ، انجام مىدهد و هر را چه اراده كند، به آن حكم مىنمايد» .۱
۶۷۴.الأمالى ، صدوق- به نقل از عبد اللَّه بن منصور، از امام صادق ، از پدرش ، از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام -: حسين عليه السلام و يارانش حركت كردند و چون به ثَعلَبيّه۲ رسيدند ، مردى - كه به او بِشر بن غالب گفته مىشد - بر او وارد شد و گفت: اى فرزند پيامبر خدا ! از اين سخن خدا ، آگاهم كن كه : (آن روزى كه هر گروهى را با پيشوايشان ، فرا مىخوانيم) .
فرمود : «پيشوايى كه به هدايت، فرا مىخوانْد و [گروهى] به او پاسخ دادند ؛ و پيشوايى كه به گمراهى فرا مىخوانْد و [گروهى] در آن ، اجابتش كردند . گروه اوّل ، در بهشت و گروه دوم در آتشاند و اين ، همان سخن خداست كه : (گروهى در بهشت و گروهى در دوزخ اند)۳ .۴
7 / 16
ديدار عون بن عبد اللَّه بن جَعده در ذات عِرق
۶۷۵.أنساب الأشراف : عون بن عبد اللَّه بن جَعدة بن هُبَيره در ذات عِرق، با نامه پدرش، به حسين عليه السلام پيوست. در آن نامه، پدرش درخواستِ بازگشت داشت و نگرانى خود را از حركت حسين عليه السلام يادآور شده بود ؛ ولى حسين عليه السلام به او پاسخ نداد.۵
1.ثُمَّ سارَ [الحُسَينُ عليه السلام] حَتّى بَلَغَ ذاتَ عِرقٍ ، فَلَقِيَ بِشرَ بنَ غالِبٍ وارِداً مِنَ العِراقِ ، فَسَأَلَهُ عَن أهلِها ، فَقالَ : خَلَّفتُ القُلوبَ مَعَكَ ، وَالسُّيوفَ مَعَ بَني اُمَيَّةَ .
فَقالَ عليه السلام : صَدَقَ أخو بَني أسَدٍ ، إنَّ اللَّهَ يَفعَلُ ما يَشاءُ ، ويَحكُمُ ما يُريدُ (الملهوف : ص ۱۳۱ ، مثير الأحزان : ص ۴۲) .
2.از منزلهاى ميان مكّه و كوفه، پس از منزل شُقوق و قبل از منزل خُزَيميّه (معجم البلدان : ج ۲ ص ۷۸ . نيز ، ر . ك : نقشه شماره ۳ در پايان جلد ۲) .
3.شورا : آيه ۷ .
4.سارَ الحُسَينُ عليه السلام وأصحابُهُ ، فَلَمّا نَزَلُوا الثَّعلَبِيَّةَ وَرَدَ عَلَيهِ رَجُلٌ يُقالُ لَهُ : بِشرُ بنُ غالِبٍ ، فَقالَ : يَابنَ رَسولِ اللَّهِ ، أخبِرني عَن قَولِ اللَّهِ عزّوجل : (يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسِ بِإِمَمِهِمْ) ؟
قالَ : إمامٌ دَعا إلى هُدىً فَأَجابوهُ إلَيهِ ، وإمامٌ دَعا إلى ضَلالَةٍ فَأَجابوهُ إلَيها ، هؤُلاءِ فِي الجَنَّةِ ، وهؤُلاءِ فِي النّارِ ، وهُوَ قَولُهُ عزّوجل : (فَرِيقٌ فِى الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِى السَّعِيرِ )(الأمالى ، صدوق : ص ۲۱۷ ح ۲۳۹ ، بحار الأنوار : ج ۴۴ ص ۳۱۳) .
5.لَحِقَ الحُسَينَ عليه السلام عَونُ بنُ عَبدِ اللَّهِ بنِ جَعدَةَ بنِ هُبَيرَةَ بِذاتِ عِرقٍ بِكِتابٍ مِن أبيهِ ، يَسأَلُهُ فيهِ الرُّجوعَ ، ويَذكُرُ ما يَخافُ عَلَيهِ مِن مَسيرِهِ ، فَلَم يُعجِبهُ (أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۷۷) .