643
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

۶۸۸.الملهوف : حسين عليه السلام شب را در ثعلبيّه به سر برد و چون بامداد شد، مردى از مردم كوفه با كنيه ابو هِرّه اَزْدى‏۱ را ديد . او چون نزد حسين عليه السلام آمد، بر ايشان سلام كرد و سپس گفت: اى فرزند پيامبر خدا ! چه چيزى تو را از حرم خدا و حرم جدّت پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ، بيرون كرده است؟
حسين عليه السلام فرمود : «واى بر تو ، اى ابو هِرّه! بنى اميّه ، دارايى‏ام را گرفتند، بردبارى كردم ، دشنامم دادند ، تاب آوردم و خواستند خونم را بريزند ، گريختم . به خدا سوگند ، گروه ستم‏پيشه ، مرا خواهند كشت و خداوند بر آنان ، خوارىِ گسترده و شمشير بُرّان را مسلّط مى‏سازد و كسى را بر آنان چيره مى‏گردانَد كه خوارشان كند تا از مردم سَبَأ - كه زنى بر آنان ، حاكم بود و در دارايى و خون‏هايشان ، بر آنان فرمان راند تا خوارشان ساخت - خوارتر باشند .۲

۶۸۹.الأمالى ، صدوق- به نقل از عبد اللَّه بن منصور، از امام صادق ، از پدرش امام باقر، از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام -: حسين عليه السلام حركت كرد تا به رُهَيمه‏۳ رسيد. آن جا مردى كوفى با كنيه ابو هَرِم ، بر او وارد شد و گفت: اى پسر پيامبر ! چه چيزى تو را از مدينه بيرون آورد؟
فرمود : «واى بر تو ، اى ابو هَرِم ! دشنامم دادند ، تاب آوردم . دارايى‏ام را خواستند، تحمّل كردم . خونم را خواستند، گريختم. به خدا سوگند كه مرا خواهند كشت. سپس خدا ، آنان را به خوارىِ گسترده و همه‏جانبه و شمشير بُرّان ، گرفتار مى‏سازد و كسى را بر آنان چيره مى‏سازد كه خوارشان گردانَد» .۴

1.ابو هِرّه اَزْدى كوفى ، همان است كه شيخ صدوق در الأمالى خود (ر . ك : ح ۶۸۹) ، با عنوان «ابو هَرِم» از او ياد كرده و رجال‏شناسان ، از او يادى نكرده‏اند .

2.باتَ [الحُسَينُ‏] عليه السلام فِي المَوضِعِ [أي الثَّعلَبِيَّةِ] ، فَلَمّا أصبَحَ ، فَإِذا هُوَ بِرَجُلٍ مِن أهلِ الكوفَةِ يُكَنّى‏ أبا هِرَّةَ الأَزدِيَّ ، فَلَمّا أتاهُ سَلَّمَ عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ : يَابنَ رَسولِ اللَّهِ ، مَا الَّذي أخرَجَكَ مِن حَرَمِ اللَّهِ وحَرَمِ جَدِّكَ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ؟ فَقالَ الحُسَينُ عليه السلام : وَيحَكَ يا أبا هِرَّةَ ! إنَّ بَني اُمَيَّةَ أخَذوا مالي فَصَبَرتُ ، وشَتَموا عِرضي فَصَبَرتُ ، وطَلَبوا دَمي فَهَرَبتُ ، وَايمُ اللَّهِ! لَتَقتُلُنِّي الفِئَةُ الباغِيَةُ ، ولَيُلبِسَنَّهُمُ اللَّهُ ذُلّاً شامِلاً ، وسَيفاً قاطِعاً ، ولَيُسَلِّطَنَّ اللَّهُ عَلَيهِم مَن يُذِلُّهُم ، حَتّى‏ يَكونوا أذَلَّ مِن قَومِ سَبَأٍ ؛ إذ مَلَكَتهُمُ امرَأَةٌ مِنهُم ، فَحَكَمَت في أموالِهِم ودِمائِهِم حَتّى‏ أذَلَّتهُم (الملهوف : ص ۱۳۲ ؛ الفتوح : ج ۵ ص ۷۱) .

3.مزرعه‏اى نزديك كوفه. سَكونى گفته است : چشمه‏اى پس از منزل خَفيّه است ، در راهى كه از كوفه به شام مى‏روى (معجم البلدان : ج ۳ ص ۱۰۹ . نيز ، ر . ك : نقشه شماره ۴ در پايان جلد ۲) .

4.ثُمَّ سارَ [الحُسَينُ عليه السلام‏] حَتّى‏ نَزَلَ الرُّهَيمَةَ ، فَوَرَدَ عَلَيهِ رَجُلٌ مِن أهلِ الكوفَةِ ، يُكَنّى‏ أبا هَرِمٍ ، فَقالَ : يَابنَ النَّبِيِّ ، مَا الَّذي أخرَجَكَ مِنَ المَدينَةِ ؟ فَقالَ : وَيحَكَ يا أبا هَرِمٍ ! شَتَموا عِرضي فَصَبَرتُ ، وطَلَبوا مالي فَصَبَرتُ ، وطَلَبوا دَمي فَهَرَبتُ ، وَايمُ اللَّهِ لَيَقتُلُنّي ، ثُمَّ لَيُلبِسَنَّهُمُ اللَّهُ ذُلّاً شامِلاً ، وسَيفاً قاطِعاً ، ولَيُسَلِّطَنَّ عَلَيهِم مَن يُذِلُّهُم (الأمالى ، صدوق : ص ۲۱۸ ح ۲۳۹ ، بحار الأنوار : ج ۴۴ ص ۳۱۴) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
642

۶۸۶.دلائل الإمامة- به نقل از عمارة بن زيد -: ابراهيم بن سعد به من خبر داد هنگامى كه زُهَير همراه حسين عليه السلام شد، با وى بوده است . پس حسين عليه السلام به او فرمود : «اى زُهَير ! بدان كه اين جا ، شهادتگاه من است و زَحر بن قيس ، اين قسمت بدنم (يعنى سرش) را به اميد پاداش ، نزد يزيد مى‏برد ؛ ولى او چيزى به وى نخواهد داد».۱

ر . ك : ج 2 ص 67 (بخش پنجم / فصل سوّم / زُهَير بن قَين) .

7 / 21

اخبار فرود آمدن امام عليه السلام در ثَعلَبيّه‏۲

۶۸۷.الكافى- به نقل از حكم بن عُتَيبه -: مردى در ثعلبيّه با حسين بن على عليه السلام كه مى‏خواست به كربلا برود، ديدار كرد. بر او وارد شد و سلام كرد. حسين عليه السلام به او فرمود : «تو از كدام سرزمينى؟» .
گفت: از مردم كوفه‏ام .
فرمود : «سوگند به خدا - اى برادر كوفى - كه اگر تو را در مدينه ديده بودم ، نشانه جبرئيل عليه السلام را در خانه‏مان و وحى آوردنش را بر جدّم ، به تو نشان مى‏دادم. اى برادر كوفى ! آيا مى‏شود كه آبشخور دانش مردم ، ما باشيم و اينك ، آنان بدانند و ما ندانيم؟ اين ، نمى‏شود» .۳

1.حَدَّثَنا إبراهيمُ بنُ سَعدٍ ؛ أخبَرَني أنَّهُ كانَ مَعَ زُهَيرِ بنِ القَينِ حينَ صَحِبَ الحُسَينَ عليه السلام ، فَقالَ لَهُ : يا زُهَيرُ ! اِعلَم أنَّ هاهُنا مَشهَدي ، ويَحمِلُ هذا مِن جَسَدي - يَعني رَأسَهُ - زَحرُ بنُ قَيسٍ ، فَيَدخُلُ بِهِ عَلى‏ يَزيدَ يَرجو نَوالَهُ ، فَلا يُعطيهِ شَيئاً (دلائل الإمامة : ص ۱۸۲ ح ۹۷) .

2.از منزل‏هاى ميان مكّه و كوفه ، پس از منزل شُقوق و قبل از منزل خُزيميّه (معجم البلدان : ج ۲ ص ۷۸ . نيز ، ر . ك : نقشه شماره ۳ در پايان جلد ۲) .

3.لَقِيَ رَجُلٌ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام بِالثَّعلَبِيَّةِ ، وهُوَ يُريدُ كَربَلاءَ ، فَدَخَلَ عَلَيهِ فَسَلَّمَ عَلَيهِ ، فَقالَ لَهُ الحُسَينُ عليه السلام : مِن أيِّ البِلادِ أنتَ ؟ قالَ : مِن أهلِ الكوفَةِ . قالَ : أما وَاللَّهِ يا أخا أهلِ الكوفَةِ ! لَو لَقيتُكَ بِالمَدينَةِ لَأَرَيتُكَ أثَرَ جَبرَئيلَ عليه السلام مِن دارِنا ، ونُزولِهِ بِالوَحيِ عَلى‏ جَدّي ، يا أخا أهلِ الكوفَةِ ، أفَمُستَقَى النّاسِ العِلمَ مِن عِندِنا ، فَعَلِموا وَجهِلنا ؟ ! هذا ما لا يَكونُ! (الكافى : ج ۱ ص ۳۹۸ ح ۲ ، بصائر الدرجات : ص ۱۲) .

تعداد بازدید : 147282
صفحه از 873
پرینت  ارسال به