789
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

1 / 24

رؤياى امام عليه السلام در سحرگاه عاشورا

۸۳۵.الفتوح : در وقت سحر ، حسين عليه السلام ، سرش [از خواب ، ] سنگين شد و سپس بيدار شد و فرمود : «آيا مى‏دانيد كه هم‏اكنون ، چه خوابى ديدم ؟» .
گفتند : چه ديدى ، اى فرزند دختر پيامبر خدا ؟
فرمود : «سگ‏هايى را ديدم كه بر من ، سخت گرفته‏اند و ميانشان ، سگ پيسه‏اى بود كه از بقيّه بر من ، سخت‏تر مى‏گرفت . گمان مى‏بَرَم كسى كه كُشتن مرا به عهده مى‏گيرد ، مردى لَك و پيس‏دار از اين قوم باشد . سپس ، جدّم پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را با گروهى از يارانش ديدم كه به من مى‏فرمايد : "پسر عزيزم ! تو شهيدِ خاندان محمّدى و آسمانيان و ملكوتيان ، به تو بشارت يافته‏اند . افطارِ امشبت را نزد من خواهى بود . بشتاب و تأخير مكن كه اين ، اَجَلِ فرود آمده از آسمان به قصد توست تا خونت را در شيشه‏اى سبز بگيرد ! " .
اين است آنچه ديدم و بى‏ترديد ، حادثه (مرگ)، نزديك شده و گاهِ كوچ از اين دنيا فرا رسيده است» .۱

1 / 25

آماده شدن براى نبرد

۸۳۶.الأمالى ، صدوق- به نقل از عبد اللَّه بن منصور ، از امام صادق ، از پدرش امام باقر از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام -: آن گاه امام حسين عليه السلام فرمان داد تا در اطراف لشكرش ، گودالى شبيه خندق كَنْدند و به دستور ايشان ، پُر از هيزم شد . آن گاه ، پسرش على اكبر عليه السلام را با سى سوار و بيست پياده ، براى آوردن آبْ فرستاد ، در حالى كه خطرهاى بسيارى آنها را تهديد مى‏كرد ، و امام حسين عليه السلام ، اين شعرها را مى‏خواند :
«اى روزگار ! اُف بر دوستى‏ات !چه بامدادها و شامگاه‏هايى داشته‏اى‏
كه در آنها ، همراه و يا جوينده‏اى كشته شده‏كه روزگار ، از آوردن مانندش ، ناتوان است !
و كار ، با [ خداى ] بزرگ است‏و هر زنده‏اى ، اين راه را مى‏پيمايد» .
آن گاه ، امام حسين عليه السلام به يارانش فرمود : «برخيزيد و آب بنوشيد ، كه آخرين توشه شماست ؛ و وضو بگيريد و غسل كنيد و لباس‏هايتان را بشوييد ، كه كفن‏هايتان مى‏شود» .
سپس ، نماز صبح را با آنان خواند و آماده نبردشان ساخت . همچنين فرمان داد تا گودالى كه اطراف لشكرش كَنده بودند ، پُر از آتش شود تا تنها از يك سو با دشمن بجنگند .۲

1.لَمّا كانَ وَقتُ السَّحَرِ خَفَقَ الحُسَينُ عليه السلام بِرَأسِهِ خَفقَةً ، ثُمَّ استَيقَظَ ، فَقالَ : أتَعلَمونَ ما رَأَيتُ في مَنامِي السّاعَةَ ؟ قالوا : ومَا الَّذي رَأَيتَ يَابنَ بِنتِ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ؟ فَقالَ : رَأَيتُ كَأَنَّ كِلاباً قَد شَدَّت عَلَيَّ تُناشِبُني ، وفيها كَلبٌ أبقَعُ رَأَيتُهُ أشَدَّها عَلَيَّ ، وأظُنُّ الَّذي يَتَوَلّى‏ قَتلي رَجُلٌ أبقَعُ وأبرَصُ مِن هؤُلاءِ القَومِ . ثُمَّ إنّي رَأَيتُ بَعدَ ذلِكَ جَدّي رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ومَعَهُ جَماعَةٌ مِن أصحابِهِ ، وهُوَ يَقولُ لي : يا بُنَيَّ ، أنتَ شَهيدُ آلِ مُحَمَّدٍ ! وقَدِ استَبشَرَت بِكَ أهلُ السَّماواتِ وأهلُ الصَّفحِ الأَعلى‏ ، فَليَكُن إفطارُكَ عِندِي اللَّيلَةَ ، عَجِّل ولا تُؤَخِّر ! فَهذا أثَرُكَ قَد نَزَلَ مِنَ السَّماءِ لِيَأخُذَ دَمَكَ في قارورَةٍ خَضراءَ . وهذا ما رَأَيتُ ، وقَد أزِفَ الأَمرُ ، وَاقتَرَبَ الرَّحيلُ مِن هذِهِ الدُّنيا ، لا شَكَّ في ذلِكَ (الفتوح : ج ۵ ص ۹۹ ، مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۱ ص ۲۵۱) .

2.إنَّ الحُسَينَ عليه السلام أمَرَ بِحَفيرَةٍ فَحُفِرَت حَولَ عَسكَرِهِ شِبهَ الخَندَقِ ، وأمَرَ فَحُشِيَت حَطَباً ، وأرسَلَ عَلِيّاً ابنَهُ عليه السلام في ثَلاثينَ فارِساً وعِشرينَ راجِلاً لِيَستَقُوا الماءَ ، وهُم عَلى‏ وَجَلٍ شَديدٍ ، وأنشَأَ الحُسَينُ عليه السلام يَقولُ : يا دَهرُ اُفٍّ لَكَ مِن خَليلِ‏ كَم لَكَ فِي الإِشراقِ وَالأَصيلِ‏مِن طالِبٍ و صاحِبٍ قَتيلِ‏ وَالدَّهرُ لا يَقنَعُ بِالبَديلِ‏وإنَّمَا الأَمرُ إلَى الجَليلِ‏ وكُلُّ حَيٍّ سالِكٌ سبيلِ‏ ثُمَّ قالَ لِأَصحابِهِ : قُوموا فَاشرَبوا مِنَ الماءِ يَكُن آخِرَ زادِكُم ، وتَوَضَّؤوا وَاغتَسِلوا ، وَاغسِلوا ثِيابَكُم لِتَكونَ أكفانَكُم . ثُمَّ صَلّى‏ بِهِمُ الفَجرَ ، وعَبَّأَهُم تَعبِئَةَ الحَربِ ، وأمَرَ بِحَفيرَتِهِ الَّتي حَولَ عَسكَرِهِ ، فَاُضرِمَت بِالنّارِ ؛ لِيُقاتِلَ القَومَ مِن وَجهٍ واحِدٍ (الأمالى ، صدوق : ص ۲۲۰ ح ۲۳۹ ، بحار الأنوار : ج ۴۴ ص ۳۱۶ ح ۱) .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
788

دو نكته در باره اشعار منسوب به امام حسين عليه السلام در شب عاشورا

در زمينه گزارش‏هايى كه گذشت ، دو نكته قابل تأمّل است :
نكته اوّل ، اين كه: بيشتر منابع، اشعار منسوب به امام حسين عليه السلام: «يا دهر! أُفّ لك من خليل... ؛ اى روزگار ! اُف بر دوستى‏ات !...» و بازتاب روانى آن را در خواهرش زينب عليها السلام ، مربوط به شب عاشورا مى‏دانند و آن را از امام زين العابدين عليه السلام روايت كرده‏اند ؛ امّا كتاب‏هايى مانند: الملهوف و الفتوح ، بدون اشاره به راوى، اين جريان را مربوط به اوايل محرّم دانسته‏اند .
نكته دوم ، اين كه بيشتر گزارش‏ها، حاكى از آن است كه مخاطب امام عليه السلام ، تنها زينب عليها السلام است ؛ ولى برخى از منابع ، گزارش كرده‏اند كه امام عليه السلام در پايان سخنانش با زينب عليها السلام ، ديگر زنان حاضر را نيز به شكيبايى فرا خوانده است ، چنان كه در الفتوح ، آمده است كه سپس امام عليه السلام به آنها فرمود :
اُنظُرنَ إذا أنا قُتِلتُ فَلا تَشقِفَنَّ عَلَىَّ جَيباً وَلا تَخمِشنَّ عَلَيَّ وَجهاً!۱مراقب باشيد كه وقتى من كشته شدم ، گريبان خود را چاك مدهيد و صورت خويش را مخراشيد !
و در گزارش مقتل الحسين خوارزمى، زينب، امّ كلثوم، فاطمه و رَباب، مورد خطاب امام عليه السلام قرار گرفته‏اند۲ و در گزارش الملهوف ،۳ نام رُقَيّه نيز در كنار نام‏هاى ياد شده قرار دارد كه ظاهراً مقصود، رُقَيّه، دختر امام‏على عليه السلام و همسر مسلم عليه السلام است.

1.الفتوح : ج ۵ ص ۸۴ . نيز ، ر . ك : همين شهادت‏نامه : ص ۷۸۳ ح ۸۳۱ و ص ۷۸۷ ح ۸۳۴ .

2.مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۱ ص ۲۳۸ .

3.ر. ك: ص ۷۸۷ ح ۸۳۴ .

تعداد بازدید : 151629
صفحه از 873
پرینت  ارسال به