79
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

( 6 )

روان‏شناسى كوفيان‏

به طور كلّى ، ويژگى‏هاى روانى بيشتر جامعه آن روزگارِ كوفه را كه در شكست ظاهرى نهضت امام حسين عليه السلام دخيل بوده‏اند ، مى‏توان چنين برشمرد :

يك . نظام‏ناپذيرى‏

هسته اوّليه شهر كوفه را قبايل بَدَوى (صحرانشين) تشكيل مى‏دادند كه بنا به علل مختلف ، در فتوحات اسلامى شركت جستند و سپس از صحرانشينى و كوچرَوى ، به شهرنشينى روى آوردند؛ امّا با اين حال ، خُلق و خوى صحرانشينى خود را از دست نداده بودند .
يكى از ويژگى‏هاى صحرانشينان ، داشتن آزادى بى حدّ و حصر در صحراها و بيابان‏هاست . از اين رو ، آنان از همان ابتدا به درگيرى با اميران خود پرداختند ، به گونه‏اى كه خليفه دوم را به ستوه آوردند ، تا جايى كه از دست آنان ، اين‏چنين شِكوه نمود :
چه مصيبتى بالاتر از اين كه با صد هزار جمعيّت ، رو به رو باشى كه نه آنها از اميرى خشنودند ، و نه اميرى از آنان رضايت دارد ؟!۱
مى‏توان گفت كه چنين جامعه‏اى ، امير عادل و آزادانديش را بر نمى‏تابد . در اين جامعه ، مردم از اين گونه اميران ، سوء استفاده مى‏كنند ، در مقابل آنها به معارضه بر مى‏خيزند و از فرمان آنان ، اطاعت نمى‏نمايند . نمونه همه اين نشانه‏ها را در رفتار كوفيان با امام على عليه السلام مشاهده مى‏كنيم . امير مناسب اين جامعه ، اميرى مانند «زياد بن ابيه» است كه با خشونت و ستمگرى ، آنان را وادار به اطاعت در برابر حكومت نمايد .

دو . دنياطلبى‏

گرچه بسيارى از مسلمانان صدر اسلام ، با نيّتى خالص و به جهت رضاى حق و پيشرفت اسلام در فتوحات اسلامى شركت مى‏جستند ، امّا كم نبودند افراد و قبايلى كه به قصد به دست آوردن غنايم جنگى در اين جنگ‏ها شركت مى‏كردند . اينان ، پس از سكونت در كوفه ، حاضر به از دست دادن دنياى خود نبودند و به محض احساس كردن هر گونه خطرى ، عقب مى‏نشستند و به عكس ، هر گاه احساس نفعى مى‏نمودند ، فوراً به عرصه داخل مى‏شدند .
شاهد صادق اين مطلب ، حضور كوفيان در دو جنگ جَمَل و صفّين است . هنگامى كه در سال 36 هجرى ، امام على عليه السلام براى مقابله با شورشيانِ مستقر در بصره ، از مدينه ره‏سپار عراق شد ، از كوفيان ، درخواست كمك نمود . كوفيان كه هنوز حكومت امام على عليه السلام را نوپا مى‏ديدند و از سرنوشت جنگ ، بخصوص با توجّه به كثرت سپاه بصره ، بيمناك بودند ، كوشيدند از زير بار اين دعوت ، شانه خالى كنند و سرانجام ، پس از تبليغ‏ها و تشويق‏هاى فراوان ، تنها دوازده هزار نفر ، يعنى حدود ده درصد از جمعيّت جنگجويان كوفه ، در اين جنگ ، به نفع على عليه السلام شركت جستند . پس از اتمام جنگ نيز يكى از اعتراض‏هاى نخبگان و خواصّ آنان ، مصادره نشدن و تقسيم نشدن غنايم به وسيله امام على عليه السلام بود .
امّا در جنگ صفّين كه كوفيان ، حكومت امام على عليه السلام را سامان يافته مى‏ديدند و اميد فراوانى به پيروزى داشتند ، رغبت بيشترى به شركت در جنگ نشان دادند ، به طورى كه تعداد سپاهيان امام على عليه السلام را در اين جنگ ، بين 65 تا 120 هزار نفر نگاشته‏اند كه شمار افراد غير كوفى آن ، بسيار ناچيز بوده است .
فراوانىِ بيعت كنندگان با مسلم را نيز مى‏توان با همين اصلْ توجيه نمود ، گرچه عدّه اندكى از افراد مخلص نيز در ميان آنها بودند .
مردم كوفه در آن هنگام ، از سويى به علّت مرگ معاويه و جوانى يزيد ، حكومت مركزى شام را دچار ضعف مى‏ديدند و از سوى ديگر ، فرماندار كوفه (نعمان بن بشير) را قادر به مقابله با قيامى جدّى نمى‏دانستند . از اين رو ، تجمّع عدّه‏اى از شيعيان مخلص به رهبرىِ سليمان بن صُرَد خُزاعى و پيشنهاد دعوت از امام حسين عليه السلام و تشكيل حكومت در كوفه ، به سرعت از سوى كوفيان ، مورد استقبال قرار گرفت ؛ زيرا احتمال پيروزى و تشكيل حكومت را قوى مى‏دانستند .
كوفيان ، حتّى پس از ورود عبيد اللَّه به كوفه ، اميد پيروزى را از دست ندادند . از اين رو ، تعداد فراوانى از آنها به همراه مسلم در محاصره قصر عبيد اللَّه شركت جستند و هنگامى كه احساس خطر نمودند ، به سرعت ، از نهضت ، كناره گرفتند و مسلم و هانى را به دست عبيد اللَّه سپردند .
اين احساس خطر ، هنگامى شدّت گرفت كه شايعه حركت سپاه شام از سوى طرفداران عبيد اللَّه در ميان مردم، پخش شد. البته ترس از سپاه شام را نيز مى‏توان معلول دنياطلبى مردم كوفه به شمار آورد .

1.تاريخ الطبرى : ج ۴ ص ۱۶۵ .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
78
تعداد بازدید : 147287
صفحه از 873
پرینت  ارسال به