83
شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1

سه . عُرَفا

عُرَفا ، جمع «عَريف» است و عريف ، منصبى در قبيله بوده است كه صاحب آن ، رياست عدّه‏اى از افراد قبيله و سرپرستى امور آنان را بر عهده داشته و نسبت به اعمال آن افراد ، در مقابل حكومت ، پاسخگو بوده است . وظيفه‏اى كه عريف انجام مى‏داد و نيز تعداد افراد تحت نظر او ، «عِرافت» ناميده مى‏شد .
اين منصب ، در قبايل عرب در زمان جاهليت نيز وجود داشته و از نظر ادارى ، يك يا دو درجه پايين‏تر از رياست قبيله بوده است ؛ امّا پس از پايه‏ريزى نظام اَسباع در سال هفدهم هجرى ، نظام عُرَفا ، به گونه‏اى ديگر پى‏ريزى شد ، بدين ترتيب كه افرادِ تحت سرپرستى هر عريف را به تعدادى قرار مى‏دادند كه عطا و حقوق آنها و همسران و فرزندانشان ، صد هزار درهم باشد . از اين رو ، تعداد افرادِ «عِرافت»هاى مختلف ، متفاوت بود ؛ زيرا نظامى كه عمر بن خطّاب براى پرداخت عطا به جنگجويان در نظر گرفته بود ، بر پايه مساوات قرار نداشت ؛ بلكه بر اساس فضايل و ويژگى‏هاى افراد (مانند : صحابى بودن ، شركت در جنگ‏ها به فرماندهى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ، شركت در فتوحات و ...) متغيّر بود . بدين ترتيب ، «عرافت»هاى مختلف ، از بيست تا شصت جنگجو را در بر مى‏گرفت كه زن و فرزندان آنها نيز به اين رقم ، اضافه مى‏شدند .
وظيفه اوّليه عُرَفا در آن زمان ، اين بود كه عطا و حقوق افراد تحت مسئوليت خود را از امراى اَسباع ، تحويل مى‏گرفتند و به آنان مى‏رساندند . نيز در هنگام جنگ ، افراد خود را آماده مى‏كردند و احياناً اسامى افرادى را كه از شركت در جنگ ، سر باز زده بودند ، به اطّلاع فرماندار يا اُمراى اَسباع مى‏رساندند .
هنگامى كه لشكريان عرب ، شهرنشين شدند و در كوفه مستقر گرديدند ، عُرَفا ، اهمّيت بيشترى يافتند ؛ زيرا علاوه بر مسئوليت‏هاى سابق ، مسئوليت كامل برقرارى امنيت در محدوده زير نظارتشان ، به آنها واگذار گرديد . از اين رو ، آنان دفترهايى تهيّه كرده بودند كه در آنها ، اسامى جنگجويان و همسران و فرزندانشان و نيز مَوالى آنان ضبط شده بود و اسامى و سال تولّد تازه متولّدها در آنها ثبت مى‏شد ، چنان كه اسامى افرادى كه از دنيا مى‏رفتند ، محو مى‏گرديد و بدين ترتيب ، شناخت كاملى از افراد خود داشتند .
به نظر مى‏رسد چنان كه عرفا در آن زمان در مقابل فرماندار ، مسئول بوده‏اند ، نصب و عزل آنها نيز توسّط فرماندار ، صورت مى‏گرفته است .
در هنگام بروز تشنّج و اضطراب در شهر ، نقش و اهمّيت عرفا ، دوچندان مى‏شد ؛ زيرا آنها مسئول برقرارى نظم در ميان افراد شامل عرافت خود بودند و طبعاً اگر حكومت مركزىِ شهر ، قوى بود ، از آنان مى‏خواست كه افراد قيام كننده (شورشى) را معرّفى نمايند .


شهادت‌نامه امام حسين عليه السلام ج1
82

( 7 )

نقش نظام ادارى و اقتصادى كوفه در بسيج نظامى مردم‏

تركيب نژادى ، اعتقادى و سياسى مردم كوفه و نيز ويژگى‏هاى روانى آنها ، ايجاب مى‏كرد كه نظام ادارى و شرايط اقتصادى حاكم بر اين شهر ، نقش بسيار مؤثّرى در بسيج نظامى آنها داشته باشد . براى روشن شدن اين مطلب ، اشاره‏اى كوتاه به نظام ادارى كوفه و منابع درآمد مردم آن ، ضرورى است :

الف - نظام ادارى‏

مهم‏ترين عناصر تشكيلات ادارى كوفه ، عبارت بودند از :

يك . فرماندار

فرماندار (والى) ، مهم‏ترين مقام اجرايى كوفه بود كه مستقيماً توسّط رئيس حكومت مركزى ، منصوب و اداره امور كوفه و توابع آن‏۱ به او سپرده مى‏شد .

دو . رؤساى اَرباع‏

زياد بن ابيه ، هنگامى كه در سال 50 هجرى به حكومت كوفه منصوب شد ، به منظور تسلّط بيشتر بر اين شهر ، آن را به چهار قسمت (رُبع) ، تقسيم كرد : ربع اهل مدينه ، ربع تميم و همْدان ، ربع ربيعه و كِنده ، و ربع مَذحِج و اسد . همچنين براى هر يك ، رئيسى معيّن نمود كه مجموع آنها ، «رؤساى اَرباع» ناميده مى‏شدند .
فرماندهانى كه زياد براى اين ارباع انتخاب كرده بود ، به ترتيب ، عبارت بودند از : عمرو بن حريث ، خالد بن عَرَفطه ، قيس بن وليد و ابو بُردة بن ابى موسى اشعرى .
مسلم بن عقيل نيز هنگام برپايى قيام خود ، از اين نظام ، استفاده كرد و افراد هر ربع را در همان ربع ، سازماندهى نمود و خود ، رئيسى غير از رئيس منصوب از سوى حكومت، براى هر ربع ، انتخاب كرد .
در جريان قيام مسلم در كوفه پس از دستگيرى هانى و محاصره قصر ، به نام‏هاى رؤساى ارباع كه به وسيله او منصوب شده بودند ، بر مى‏خوريم : مسلم بن عوسجه اسدى ، رئيس رُبعِ مَذحِج و اسد ، عبيد اللَّه بن عمر بن عزيز كِندى ، رئيس رُبع كِنده و ربيعه ، عبّاس بن جَعده جَدَلى ، رئيس رُبع اهل مدينه و ابو ثُمامه صائدى ، رئيس رُبع تميم و همْدان .
هانى بن عروه ، رياست رُبع كِنده و ربيعه را از سوى حكومت ، بر عهده نداشت ؛ امّا به قدرى در ميان اين رُبع - كه پرجمعيّت‏ترين رُبع كوفه بود - احترام داشت كه گفته شده است در هنگام كمك خواستن ، سى هزار شمشير آماده ، به فريادرسى او مى‏آمدند كه البتّه ابن زياد ، توانست با سياست‏هاى خود و استفاده از عمرو بن حَجّاج زُبيدى ، رقيب هانى ، اين نفوذ را به حدّ اقل برساند و سرانجام ، او را شهيد كند ، بدون آن كه هيچ تحرّكى در رُبع ، پديد آيد!

1.همه نواحى مركزى و شمالى ايرانِ آن روز (مانند : آذربايجان ، قفقاز ، قزوين ، خراسان ، رى ، طبرستان ، كابل و سمرقند) ، توابع كوفه محسوب مى‏شدند .

تعداد بازدید : 147319
صفحه از 873
پرینت  ارسال به